زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه



در سال ۲۰۱۳، فروشگاه اپلیکیشن اپل ۵۰ میلیارد دانلود را پشت سر گذاشت و توانست از فروش اپلیکیشن‌های پلتفرم‌های مختلف بیش از ۲۵ میلیارد دلار به‌ دست آورد. می‌خواهیم برخی از دلایل این پیشرفت را از نگاه یکی از سازندگان اپلیکیشنی موفق برای iOS بررسی کنیم. خانم Lisa Bettany، عکاس و چهره معروف مسابقات اسکی، به همراهی جمعی دیگر، اپلیکیشنی ساخته است که تلفن هوشمند را به یک ابزار پیشرفته عکاسی بدل می‌کند. Camera+ در حال حاضر حدود ۱۱ میلیون کاربر دارد.



اپلیکیشن‌های موفق اپلیکیشن‌های ساده هستند

هدف ما از ساخت Camera+ در آغاز، این بود که کاربران بتوانند یک دوربین حرفه‌ای روی آیفون خود داشته باشند. در مقام یک عکاس، تصور شما این است که باید تعداد زیادی دکمه و کلی امکانات برای تنظیم هر عکس داشته باشید. اما ما به این نتیجه رسیدیم که مردم فقط می‌خواهند لحظه‌ها را ثبت کرده و آن‌ها را به اشتراک بگذارند. چیزهایی که به اپلیکیشن اضافه می‌کنیم، چیزهایی شبیه فیلتر وضوح هستند؛ که سایه‌ها و کنتراست عکس را تقویت می‌کند تا عکس‌های بهتری داشته باشیم و هر کسی می‌تواند از آن‌ها استفاده کند.


به چشم آمدن یا نیامدن

هیچ‌کس به یک ماشین‌حساب یا اپلیکیشن هواشناسی دیگر روی موبایلش نیاز ندارد. مشتریان متفاوتند، اگر می‌خواهید اپلیکیشنتان موفق باشد باید ببینید نیاز کاربران چیست. اگر دارید یک ابزار کاربردی می‌سازید این ابزار باید مرزهای امکانات سایر ابزارهای مشابه را شکسته و حرف کاملا جدیدی برای گفتن داشته باشد، در اینصورت اپلیکیشن شما بهتر از هر چیز دیگری خواهد بود.


سرعت پیروز است

اپلیکیشنی بسازید که کار کند؛ و در ضمن بدون هیچ ایرادی کار کند. ساده به نظر می‌رسد ولی این موضوع برای هر اپلیکیشنی یک مبارزه است. چرا که دستگاه‌های بسیار مختلفی در بازار موجود است و شما نمی‌دانید اپلیکیشنتان روی تک‌تک آن‌ها چگونه کار خواهد کرد. ما روی اپلیکیشنمان یک صفحه نمایش میانی داشتیم که زمان باز کردن اپلیکیشن و پیش از دیدن خود اپلیکیشن دوربین دیده می‌شد. این صفحه خیلی باحال بود، درست شبیه یک دوربین واقعی، اما این مرحله اضافه کاربر را آزار می‌داد. توسعه خیلی از فیلترهای اولیه ما خیلی طولانی به نظر می‌رسید. ماه‌ها کار کردیم تا متوسط زمان راه‌اندازی را از ۲۰ ثانیه به شروع فوری پس از ضربه روی آیکون اپلیکیشن برسانیم.

  • geek

بهترین راه پیدا کردن ایده های استارتاپی، این است که دنبال «ایده استارتاپی» نباشید و دنبال حل کردن مشکلاتی باشید که خودتان هم دارید.


بهترین ایده ها 3 چیز مشترک دارند: 1) ایده مشکلی را حل میکند که خود بنیانگذاران با آن سر و کله میزنند، 2) خود بنیانگذاران میتوانند محصولی بسازند که این مشکل را رفع کند و 3) بقیه زیاد به ارزش حل کردن آن مشکل پی نبرده اند.



چرا توصیه میکنم که مشکلی که حل می کنید، مشکلی باشد که خودتان با آن سر و کله میزنید؟ یکی از دلایلش این است که در آن صورت مطمئن هستید که این مشکل وجود خارجی دارد! به نظر بدیهی می آید، ولی خیلی از کارآفرینان را میشناسم که در پی حل مشکلاتِ تخیلی هستند.


برای مثال فرض کن که من بخواهم یک شبکه اجتماعی برای صاحبان سگ و گربه بسازم. در اولین نگاه، ایده بدی به نظر نمی آید. میلیون ها انسان حیوان خانگی دارند. اغلب به این حیوانات خیلی توجه میکنند و پول خوبی برای نگه داری آنها می دهند. حتی اگر 2 یا 3 درصد از این افراد هم کاربران من شوند، پول خوبی می توان در آورد. به آنها می توان تبلیغات نشان داد، یا ماهانه پول گرفت و ویژگی های منحصر به فرد به آنها ارائه داد.


خطر این ایده این است که اگر با چند نفر از دوستان که صاحب حیوان خانگی هستند، صحبت کنم، آنها هیچ وقت به من نمی گویند که این ایده افتضاح است. شاید بگویند که «آره، شاید یک روزی بخوام از این سایت استفاده کنم». حتی بعد از اینکه سایت این استارتاپ افتتاح شد هم برای خیلی ها جالب باشد. ممکن است خودشان از این سرویس استفاده نکنند ولی می شود تصور کرد که افراد دیگری از آن بهره ببرند. و در نهایت سایت، به علت نداشتن کاربر به کما می رود و بعد می میرد.


برای اجرای یک ایده استارتاپی، باید مطمئن شد که حداقل مخاطبینی هستند که که واقعا و ضرورتا به آن نیازمندند. نه فقط کسانی که شاید روزی به آن نیاز پیدا کنند.


شما می توانید دو نوع محصول بسازید. محصول شما میتواند ارزش محدودی به جمعیت زیادی برساند و یا ارزش زیادی به جمعیتی محدود. دومی گزینه بهتری است. نه اینکه فکر کنید همه ایده ها خوب از این دسته هستند ولی تقریباً تمامی ایده های مناسب از گزینه دوم شروع میکنند. برای مثال فیسبوک از گزینه دوم استفاده کرد. اولین نسخه سایت مختص چند هزار نفر از دانشجویان هاروارد بود. با اینکه تعداد کاربران در شروع کار کم بود ولی همین عده محدود واقعا خواستار چنین سرویسی بودند.


زمانیکه یک ایده برای استارتاپ دارید از خود بپرسید: چه کسی هم اکنون خواهان چنین سرویسی است؟ چه کسی با اشتیاق خواهان آن است حتی اگر نسخه اولیه پیش پا افتاده و به درد نخور آن توسط یک تیم کوچک ساخته شده باشد؟ اگر پاسخی برای این سوالات ندارید احتمالا ایده شما، ایده خوبی نیست.


از کجا میتوان فهمید که ایده ای قابلیت گسترش را دارد یا نه؟ در برخی مواقع نمی توان به درستی حدس زد. موسسان AirBnB در ابتدی کار نفهمیدند که در حال ورود به چه بازار بزرگی هستند، ایده آنها در ابتدا خیلی محدودتر بود. در ابتدا آنان این امکان را به صاحب خانه ها می دادند که طبقه های خالی را به مهمانهای بیرون شهری کنفرانسها اجاره دهند. آنها در ابتدا پیش بینی ای از گسترش آن ایده نداشتند و ابعاد گسترده این ایده به تدریج خودش را نمایان کرد.


رابرت پرسیگ می گوید: می دانی چطور باید یک نقاشی کامل و بی نقص بکشی؟ خودت را کامل و بی نقص کن و سپس بطور طبیعی نقاشی کن.


با نگاه به داستان موسسان موفق می توان دریافت که ایده شکل گرفته در ذهن آنان نتیجه تحریک یک ذهن آماده توسط عوامل خارجی بوده است. بیل گیتس، پال الن، مارک زاکربرگ، همه افرادی بودند که اشتقاق زیاد به مباحث مختلف و ذهن های آماده برای دیدن فرصتهای ارزشمند داشته اند.


واژه یا فعلی که در رابطه با استارتاپ ها باید استفاده کرد "اندیشیدن" نیست بلکه "توجه کردن" است. ما در YC به ایده هایی که بصورت طبیعی از میان تجربیات موسسین ایجاد شده و رشد پیدا می کنند را ایده های استارتآپی ارگانیک یا طبیعی می نامیم. اکثر استارتاپ های موفق به همین شکل آغاز می شوند. وقتی از روش ایده ارگانیک استفاده می کنید، گاهی آن را نمی بینید تا زمانی که نشانه هایی توجه شما را به سمت کمبود چیزی جلب می کنند.


اگر به دنبال ایده های استارتاپی هستید فقط به دنبال جواب این سوال نباشید که "جای چی خالیست؟" بلکه ذهن خود را به روی این سوال که "آیا این میتونه یک شرکت یا کسب و کار بزرگ بشه؟" نیز ببرید.

  • geek

قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید.


در زیر 13 راهکار فکر کردن همانند یک میلیونر را با هم مرور میکنیم:


1. ثروت یک مقوله ذهنی است

اشتباه رایج ما این است: « چیزهایی را که باید در درون خودمان جستجو کنیم، اغلب در دنیای خارج منتظرشان هستیم.» موفقیت از درون ما ریشه می‌گیرد. تنها وقتی واقعا احساس خوشبختی می‌کنیم که منشاء رویدادهای خوب و خوشایند از درون هر یک از ما ریشه بگیرد. قبل از ثروتمند شدن در زندگی، باید از ثروتمند شدن در ذهنمان شروع کنیم. یادگیری اصول با ذهن ناهوشیار نکته‌ای بسیار اساسی و بنیادی است. آموختن این موضوع به مردم بسیار مهم است؛ آن‌ها باید موفقیت و خوشبختی را باور کنند . آن را با شور و اشتیاق فراوان بخواهند. هنوز اکثر مردم، با یک یا چند بار زمین خوردن و ناکامی سست می‌شوند و به جای تلاش، زانوی غم بغل می‌گیرند. اراده برای قدرتمند شدن، همیشه ساده نیست . در افراد بی‌ثبات، بی اراده، منفعل و بی‌انگیزه، این ضعف اراده پایدار و مستحکم  شده است و برطرف کردن آن بسیار دشوار است.


2. باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید.

قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید. «بدون داشتن باورهای مثبت و عمیق، هرگز موفق نخواهید شد.» اگر باور نداشته باشید که می‌توانید ثروتمند و متمول شوید، هرگز به ثروت دست نمی‌یابید. متاسفانه اجتماعاتی که در پرورش فکر افراد دخیل‌اند، بیش از پرورش خوش‌بینی در افراد، آن‌ها را به سمت افکار بدبینانه هدایت می‌کنند. اغلب افراد می‌گویند « هرچه را که می‌خواهید در دنیای واقعی نمی‌توانید به دست آورید یا با خیال‌پردازی وقت خود را تلف نکنید.» ما غالبا این حرف‌ها را می‌شنویم و با این تفکرات، باورهایمان شکل می‌گیرد، در نتیجه این‌طور به نظر می‌رسد که ثروت به تعداد محدودی از افراد خوش‌شانس اختصاص دارد. اما این افکار درست نیست، نقطه عطف زندگی افراد موفق جایی است که به کامیابی خود ایمان می‌آورند.




3. تصویر مثبتی از پول وموفقیت در ذهنتان ایجاد کنید.

موانع ذهنی خود را درباره‌ی پول و موفقیت، بشناسید. نوع رابطه خود را با پول کشف کنید. ارتباط شما با پول مثبت است یا منفی؟ وقتی افکار خود را درباره‌ی پول به خوبی شناختید، حتما آن‌ها را یادداشت کنید. نگاهی بیاندازید و ببینید چرا این افکار و باورها را نسبت به پول داشته‌اید. سپس، کم‌کم تصویرهای قدیمی ذهنتان را که شما را مایوس و دلسرد کرده‌اند، کنار بگذارید و از آن‌ها صرف نظر کنید.


4.بادقت و مراقبت، افکار خود را وارسی کنید.

بر روی اهداف خود تمرکز کنید. برکت، خوشبختی و موفقیت به زندگی شما رو می‌آورد. حساب بانکی باز کنید و هر هفته مبلغی را پس‌انداز کنید. این کار باعث  رشد و افزایش این پول می‌شود و تمرکز  شما را کم‌کم از مفهوم نداشتن به مفهوم رشد، سوق می‌دهد. سرانجام بدون تلاش آگاهانه، تمرکز و توجه شما به رشد و موفقیت معطوف خواهد شد؛ با این روش همه‌ی افکار شما متحول می‌شود.


5.برای افکارتان مجدداً برنامه ریزی کنید.

هر روز، با اطمینان ساعتی را به برنامه‌ریزی ذهنتان اختصاص دهید. خیال‌پردازی کنید و تصویرهای ذهنی مثبت و حتی خیالات خام، در سر بپرورانید. در حالت آرامش، قبل از خواب ذهنتان را غرق تصویرهای مثبت کنید، احساس کنید هر چه را می‌خواهید، اکنون دارید. این کار را به‌طور روزانه و هر هفته، تکرار کنید. به زودی شاهد تحول در زندگیتان خواهید بود.


6. از خودتان بپرسید: اگر همه‌ی دنیا مال من بود و بی‌نهایت زمان داشتم چه می‌کردم؟

اگر همچنان به کار فعلی خود می‌پرداختید یعنی دقیقا در مسیر خوبی حرکت می‌کنید و همان کاری را انجام می‌دهید که باید انجام دهید. اما اگر ترجیح می‌دهید به کار دیگری بپردازید از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم آن‌طور زندگی کنم که واقعا دوست دارم؟

7. از گفتگوهای درونی خود، آگاه شوید.

زندگی همان چیزی را به شما می‌دهد که می‌خواهید. زندگی را آن‌طور که در رویاهایتان می‌بینید، به صورت یک نمایشنامه بنویسید. تصمیم با شماست که زندگیتان را چگونه رقم بزنید.


8. برای رسیدن به رویاهایتان مبارزه کنید تا آن‌ها را به رویای بزرگ تر مبدل سازید.

داشتن آرزوهای بزرگ و رویاهای عمیق کلید موفقیت است. ذهن ناهشیار تنها محدودیت‌هایی را می‌شناسد که خود شما بر باورهایتان تحمیل کرده‌اید. البته این باورها می‌توانند تغییر کنند. آرزوی افراد، با تحول دورهای زندگی تغییر می‌کند.




9. در حالت آرامش، عبارات تلقینی و فرمول‌های زیر را برای موفقیت با خود تکرار کنید.

من انسان منحصر به فردی هستم و چیزهای زیادی برای ارئه به دیگران دارم.

من موظفم که خودم باشم.

من موفق می‌شوم.موفقیت وخوشبختی را به زندگی‌ام دعوت می‌کنم.

اشخاص و موقعیت‌هایی را که به من کمک می‌کنند، پیدا می‌کنم.

من روز به روز، بهتر و بهتر می‌شوم.


10. روی یک برگ کاغذ بنویسید که دوست دارید درآمدتان در سال چه‌قدر باشد.

با این کار یک تصویر ذهنی از مبلغی که درنظر دارید در ذهن خود می‌سازید و هدفتان را مشخص می‌کنید. شما می‌توانید ثروتمندتر از آن باشید که فکر می‌کنید.


11. مبلغی را که چند لحظه قبل نوشتید در دو ضرب کنید و واکنش خود را ارزیابی کنید.

اگر در ابتدا مبلغ 50000 دلار را یادداشت کرده‌اید حالا از خودتان بپرسید که چرا همان موقع رقم 100000 دلار را ننوشته‌اید. درباره‌ی این هدف بزرگتر چه احساسی دارید؟ آیا فکر می‌کنید 100000 دلار خیلی زیاد است؟ هر ساله هزاران نفر، به جمع میلیونرها می‌پیوندند و میلیون‌ها نفر دیگر درآمدی بالغ بر 1000000 دلار دارند. آن‌ها به قدر کافی تصویر مثبتی از خود دارند که بتوانند به اهداف مورد نظرشان برسند.


12. حال بنویسید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید.

تا آنجا که امکان دارد جزئیات را هم منظور کنید.  چه کاری دوست دارید انجام دهید؟ چه مقدار پول می‌خواهید به دست آورید؟ در 5 سال آینده؟ در 10 سال آینده؟ در 20 سال آینده؟


13. اهداف سال آینده‌ی خود را ترسیم کنید.

همین که هدف روشنی برای سال بعد در ذهن خود ساختید، برنامه‌ای گام به گام برای دستیابی به آن هدف، بنویسید. هر آنچه را که برای اجرای این برنامه نیاز دارید، در برنامه‌ی خود بگنجانید و برای هر مرحله‌ی تاریخی تعیین کنید.

  • geek
با دانستن این موارد راحت تر می‌توانید امور کارتان را در دست بگیرید و بر کارتان مدیریت داشته باشید.
گام اول) برنامه کاری خود را بنویسید: با استفاده از ابزار‌های مختلفی می‌توانید برنامه کاری خود را یادداشت کنید. داشتن یک برنامه کاری خوب به شما دید مناسبی از چگونگی ادامه روند کار خواهد داد.
گام دوم) از آموزش‌ها و مهارت‌های مرتبط با کارتان بهره بگیرید: شما می‌توانید با شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با کارتان دانش خود را از حوزه کاری تان بالا ببرید. در صورت عدم دسترسی به چنین دوره‌های می‌توانید از تجربیات افرادی که در زمینه حرفه شما فعالیت دارند استفاده کنید.
گام سوم) محل کار خود را تعیین کنید: موقعیت کاری خود را مناسب با نوع مشتریان و قوانین بازار کار انتخاب کنید.
گام چهارم) منابع مالی تان را مشخص کنید: شما از راه‌های مختلف می‌توانید سرمایه مورد نیازتان را برای شروع کار تأمین کنید. با توجه به نوع حرفه ای که قصد ورود به آن را دارید، می‌توانید از وام‌های بانکی، انواع ضمانت نامه‌ها و... استفاده کنید.
گام پنجم) ساختار حقوقی کار خود را مشخص کنید: پیش از ورود به کارتان باید قالب کاری خود را مشخص کنید. برای مثال کار شما می‌تواند در قالب شرکت سهامی یا موسسه باشد. بسته به نوع کارتان باید ساختار حقوقی خود را مشخص کنید.
گام ششم) نام تجاری خود را ثبت کنید: با توجه به قوانین ثبتی کشورتان نامی متناسب با قوانین موجود انتخاب کنید و نسبت به ثبت آن اقدام کنید.
گام هفتم) شماره شناسایی مالیاتی بگیرید: متناسب با نوع کارتان شما باید مالیات پرداخت کنید، برای این امر پس از ثبت شرکتتان باید به اداره مالیاتی شهر خود مراجعه کنید و شماره شناسایی مالیاتی خود را بگیرید.
گام هشتم) برای پرداخت مالیات ثبت نام کنید: پس از دریافت شماره شناسایی نسبت به نحوه پرداخت مالیات خود اقدام کنید.
گام نهم) مجوز‌های شغلی مورد نیازتان را دریافت کنید: لیستی از مجوزهای کاری مربوط به خود را پیدا کنید و نسبت به دریافت مجوزهای مورد نیازتان اقدام کنید.
گام دهم) ساختار کاری خود را بشناسید: قوانین حقوقی مربوط به کارتان را بیاموزید، مشورت با یک وکیل در این زمینه می‌تواند برای شما کارساز باشد.
  • geek


1. اهداف مالی را کنار بگذارید:

تحقیقات نشان می دهد اهداف مالی و انجام یک کار به امید جایزه گرفتن ذهن شما را کانالیزه خواهد کرد و خلاقیت شمار را خواهد گرفت. داشتن اهداف مالی مثل این است که سر خود را داخل یک کانال کنید که در طرف دیگر آن کیسه های طلا قرار دارد و سعی کنید از طریق کانال به کیسه ها برسید. سر خود را از کانال بیرون بیاورید راه حل را جایی بیرون کانال جستجو کنید.


2. بی توجهی به باور عمومی:

آنچه افکار عمومی به شما می گوید ممکن است خیر خواهانه باشد اما خلاقیتی در آن نیست آن ها هیچ گاه راه حل جدید ارائه نمی دهند و مدام بر این باور اند که راه حل هایی قبلی باید اصلاح شود. بی توجهی به آن ها شما را از انجام یک رفتار سنتی و تکراری دور خواهد کرد و شما راه حل جدید را پیدا خواهید کرد.


3. به دغدغه های خودتان بپردازید:

آن چه مشکل و دغدغه حتی مسخره و ناچیز شماست اگر حل شود آغاز یک انقلاب بزرگ خواهد بود. شما متخصص اصلی حل مشکلاتی هستی که مدت هاست با آن های سرو کار دارید.


4. خلاقیت یک اثر ذاتی ست:

خلاقیت را نمی شود جستجو کرد، در سرچ گوگل یا در روش زندگی دوستان در خارج کشور ایده مد نظر شما وجود ندارد. برای شروع یک ایده به خودتان رجوع کنید، این ایده خلاقانه در گوشه ای از وجود هر فردی قرار دارد. خودتان باشید.


5. هوشمند بود بی معناست باید خلاق بود:

اگر به شما گفته شده که معدل کمی دارید یا توانایی و تخصص انجام کارهای سخت و طاقت فرسا را ندارید یا نمی توانید مسئله ای را که به شما دیکته شد حل کنید همه این ها به معنی ست که شما در انجام کارهای سخت توانمند نیستید مردم کسی را که کار سختی را انجام می دهد هوشمند می دانند در حالی که آینده در دست افرادی است که ساده، لذت بخش و خلاقانه پیش خواهند رفت.


6. زندگی کنید انگار که فردایی نیست:

فرض کنید که فرصت های زیادی برای انجام کارهای مختلف دارید و می توانید هر کاری را که دوست دارید انجام دهید، انگار در بهترین کشور دنیا با بهترین امکانات زندگی می کنید و هیچ مشکلی سر راه شما نیست، توجه به مشکلات محیطی و تطبیق ایده هایتان با آن ها شما را فرسوده خواهد کرد و ذهن جوان و خلاقتان پیر و ترسو خواهد شد.


7. وسواس را کنار بگذارید:

تنها راه برای فهمیدن مزه یک نوشیدنی نوشیدن آن است، تجربه کنید و سعی نکنید محیط اطراف و اطرافیانتان را کنترل کنید. به فکر پیش بینی مشکلات آینده نباشید آینده اتفاق خواهد افتاد و شما صد درصد را حل مناسب برای شرایط مختلف را پیدا خواهید کرد. برای آن چه که اتفاق نیافتاده برنامه ریزی نکنید.

  • geek

برنامه‌های معمولی که ما از آنها استفاده می‌کنیم، چند خط کد دارند؟ کدها چیزهای مهمی هستند، چه کدهای فتوشاپ را در نظر بگیرید و چه کدهای ژنوم انسان.

یک هواپیمای بی‌سرنشین نظامی ۳٫۵ میلیون خط کد دارد، که تقریبا ۳ برابر کدها ژنم یک باکتری است و این به معنی آن است که بشر توانسته یک ماشین نیمه‌خودکار بسازد که ظاهرا پیچیده‌تر از نوعی از حیات طبیعی است.

به یاری نمودار بسیار جالبی که در زیر مشاهده می‌کنید، بدون اینکه دانشی در مورد کدنویسی داشته باشید، می‌توانید آنها را از نظر تعداد خط‌هایشان با هم مقایسه کنید.

بیشتر شدن کدها در یک برنامه، همیشه به معنی پیچیده‌تر شدن و یا بهتر شدن آن نیست، مثلا ویندوز ویستا ۵۰ میلیون خط کد داشت، در صورتی که ویندوز هفت ۴۰ میلیون خط کد دارد.

نمودار زیر بسیار جالب است و با آن می‌توانید تعداد خطوط برنامه‌های بعضی از دست‌ساخته‌های مهم بشر مثل مریخ‌نورد کنجکاوی، تلسکوپ فضایی هابل، هواپیمای F35 یا بویینگ را با نسخه‌های مختلف ویندوز، مک، دبین، مرورگرهای محبوب فایرفاکس و کروم و ژنوم موش، مقایسه کنید.

3021256-inline-800linesofcode52

1pezeshk

مشاهده نمودار در ابعاد بزرگ

  • geek
بیدار شوید و بدرخشید! صبح‌های زود باید به دوست جدیدتان تبدیل شود. چه از آن خوشتان بیاید و چه از آن متنفر باشید باید بدانید که استفاده بهینه از ساعت‌های قبل از شروع کار کلید زندگی سالم و موفق است. بله، سحرخیزی خصوصیت رایج بسیاری از مدیران عامل معروف، مدیران ارشد دولتی و خصوصی و بسیاری افراد دیگر است.
مارگارت تاچر هر روز ۵ صبح از خواب بیدار می‌شد. فرانک لوید رایت که ۴ صبح و رابرت ایگر مدیرعامل دیزنی که ۴:۳۰ صبح از خواب بیدار می‌شوند فقط چند مثال از این‌گونه افراد هستند. می‌دانیم به چه فکر می‌کنید…اینکه شما شب‌ها بهتر کار می‌کنید. زیاد تند نروید. بر طبق گفته مجله Inc ثابت شده است که افراد سحرخیز فعال‌ترند و بهره‌وری بالاتری دارند. به علاوه، حسن این کار برای سلامتی آن‌هایی که قبل از شروع کار کمی زندگی می‌کنند بیش از این‌هاست. بیاید ۵ کار که افراد موفق قبل از ۸ صبح انجام می‌دهند را با هم مرور کنیم:

۱. ورزش کنید.
بیشتر افرادی که به طور مرتب روزانه ورزش می‌کنند این کار را صبح‌ها انجام می‌دهند. چه یک جلسه یوگای صبحگاهی باشد یا رفتن به باشگاه ورزشی، ورزش کردن قبل از کار انرژی شما را در آن روز تقویت کرده و حس پیروزی را به شما انتقال می‌دهد. ورزش صبحگاهی همچنین احتمال اینکه بعد از یک روز بلند کاری روی کاناپه بیفتید را از بین می‌برد. حتی اگر آنقدر با فکر کردن به یک پیاده روی صبحگاهی در ۵ صبح چشمانتان برق نمی‌زند، فقط سعی کنید هر روز ۱۵ دقیقه زودتر از خواب بلند شوید و کمی بدنتان را روی تخت کش بدهید! این به بدن شما کمک می‌کند تا کاملاً بیدار شده و برای یک روز خوب آماده شود.

۲.برای روز پیش رو برنامه‌ریزی کنید.
پتانسیل خود را با برنامه‌ریزی برای برنامه های روزانه‌تان، اهدافتان و کارهایی که باید انجام دهید به حداکثر برسانید. صبح زمان خوبی برای این کار است چون از معدود زمان‌های ساکتی است که فرد در طول روز از آن برخوردار می‌شود. صبح‌های زود قدرت تفکر را بالا برده و به شما کمک می‌کند تا کارهایتان را اولویت بندی کنید. همچنین در هنگامی که می‌خواهید همه چیز طبق برنامه پیش برود، این کار به شما اجازه می‌دهد تا از قدرت حل مسئله غیر قابل انکاری برخوردار شوید. در هنگام برنامه‌ریزی سلامت روحی خود را از یاد نبرید. پس از جلسه کاری پر استرستان ۱۰ دقیقه استراحت پیش‌بینی کنید تا اطراف محل کار پیاده روی کرده یا چند دقیقه پشت میز کارتان تمرکز کنید. سعی می‌کنید تغذیه سالم داشته باشید؟ برای عصرتان یک جا باز کنید تا چند اسنک مقوی درست کرده و روز بعد به سر کار بیاورید.

۳. یک صبحانه سالم بخورید.
همه ما دیده‌ایم که افراد چطور با یک فنجان قهوه و شکمی خالی از خانه بیرون می‌دوند. پشت میزشان می‌نشینند و حسرت می‌خورید که چه صبحانه خوشمزه ای ممکن بود الآن بتوانند بخورند. این خوب نیست. از زمان بیشتر در صبح‌ها برای تغذیه جسمتان و مواجه شدن با وظایف پیش رویتان استفاده کنید. این کار ذهن شما را روی کاری که انجام می‌دهید متمرکز نگه می‌دارد نه روی صدای قار و قور شکمتان! صبحانه نه تنها برای سلامت جسمانی شما مفید است بلکه روی بهبود روابط شما نیز تأثیر مثبت می‌گذارد. حتی ۵ دقیقه صحبت با بچه‌ها یا همسرتان در هنگام خوردن صبحانه می‌تواند روحیه شما را قبل از خروج از منزل بالا ببرد.

۴. خیال‌بافی کنید.
این روزها آن قدر در مورد سلامت جسمانی می‌شنویم که گاهی اوقات سلامت روانیمان را فراموش می‌کنیم. صبح بهترین زمان برای وقت گذرانی آرام درون ذهنتان برای خیال‌بافی یا تمرکز کردن است. کمی وقت صرف این کنید که روزی که پیش رو دارید را تصور کنید و روی موفقیتی که در پی آن هستید متمرکز شوید. حتی فقط چند دقیقه خیال‌بافی و تفکر مثبت می‌تواند به بهبود روحیه شما کمک کرده و فشار کاری آن روز را برای شما کم کند.

۵. قورباغه خود را قورت بدهید.
همه ما در لیست کارهایمان یک کار هست که از آن واهمه داریم. این کار تمام روز یا شاید هفته جلوی چشم شما رژه می‌رود تا اینکه در نهایت آن را پس از به تعویق انداختن‌های زیاد انجام دهید. یک راهکار ساده برای از بین بردن این استرس وجود دارد: آن کاری را که در لیست کارهایتان از همه کمتر دوست دارید اول انجام دهید. به جای انتظار کشیدن برای رنج حاصل از آن از ابتدای روز و در حالی که دارید قوه‌تان را می‌خورید تا موقع ناهار، آن را از سر راه خود بردارید. صبح زمانی است که شما معمولاً بیشتر استراحت داشته‌اید و سطح انرژی‌تان بسیار بالاست. پس بیشتر آماده هستید که پروژه های سخت‌تر را انجام دهید. اگر این‌طور به قضیه نگاه کنید، روزتان بسیار آسان‌تر می‌گذرد و با رسیدن به انتهای روز کاری کارهای ساده‌تری برای انجام دارید و بسیار ریلکس تر وارد زمان استراحت و تفریحتان می‌شوید.


منبع:bia2it

  • geek

همیشه فرآیند طراحی و به کار بردن استراتژی خوب و مناسبی برای زود انجام شدن کارها و راضی نگه داشتن مشتری ها از اولین روندهای یک کار طراح بوده و خواهد بود. طراح باید قبل از اینکه با مشتری و پروژه پیش روی خود مواجه شود ، از مهارت ها و تخصص های خود کاملا آگاه بوده و بداند که چه روش و چه متدی را برای پییشرفت کار خود به کار ببندد.

در واقع اکثر کارهای طراحی مثل طراحی وب سایت ، کارت ویزیت ، آیکون و لوگو ، بروشور و دیگر چیزها از یک فرآیند اولیه آغاز شده و طراح می بایست مشتری را از این روندها آگاه سازد.

بنابر این اگر شما به عنوان یک طراح از روندهای این کار آشنایی ندارید ، می توانید در این پست به نکات زیر توجه نموده و از آنها در کلیت کارتان استفاده کنید.

1- شروع پروژه

برای دریافت و شروع پروژه نیاز است که مشتری و طراح در مورد جزئیات ریز و درشت و مشخصات انجام پروژه به بحث و گفتگو بنشینند. در این بحث و گفتگو که می تواند به صورت آنلاین یا آفلاین باشد ، مشتری تمام درخواست ها و اطلاعات لازم را به عنوان گزارشات اول کار به طراح ارائه می دهد و اینکه مثلا پروژه در مورد چیست و یا می خواهد چگونه انجام شود.

همچنین مشتری در این دیدارها و گفتگوها در مورد اهداف و مقاصد خود و چیزهای دیگر به روشنی صحبت کرده و می بایست تک تک جزئیات را به عرض طراح برساند. البته در این بین عملکرد طراح نیز بسیار مهم است و اگر بتواند نمونه کارهای خود را به مشتری نمایش داده تا کارفرما بهتر بتواند با روحیات و نحوه کار طراح آشنا شود نیز بسیار مفید خواهد بود.

گرچه در مورد کارها و پروژه هایی که در فضای آنلاین انجام می شوند ، می توانند به همان صورت الکترونیکی قراردادها و گفتگوها انجام شود ( مثلا از طریق چت ، ایمیل ، اسکایپ و … ). نکته ای که در اول کار باید به آن توجه نمود اینست که هر دو طرفین بتوانند در همان مباحث اولیه به درک خوب و مناسبی از یکدیگر و اهداف و مقاصد مربوطه برسند.

project start

2- جمع آوری اطلاعات

همانطور که شما به عنوان طراح با مشتری خود صحبت می کنید ، نباید فراموش کنید که تمام اطلاعات لازم برای انجام کار را از او درخواست نمایید و باید از قبل بدانید که چه سوالاتی را از او بپرسید :

  • هدف از این پروژه چیست ؟
  • مخاطبان این پروژه چه کسانی هستند؟
  • پیام ها و اطلاعات پروژه مربوط به چه موضوعی هستند ؟
  • ابعاد و اندازه کار چگونه است ؟
  • رنگ و فونت و عناصر گرافیکی چگونه باشند ؟
  • آیا طرحی از قبل در نظر دارد یا خیر ؟
  • مهلت انجام کار چقدر است ؟
  • و …

research

3- تحقیقات بیشتر

  • پس از اینکه مشتری تمام درخواست ها و اطلاعات لازم را به شما داد ، باز هم نیاز دارید که به اطلاعات بیشتری به صورت عمیق تر دست پیدا کنید . این موضوع کمک می کند که شما در مسیر صحیح و درستی قدم بردارید.

چیز دیگری که در این بین باید مورد آزمون و خطا قرار بگیرد اینست که مشتری مطمئن شود که شما با توجه به تخصص و سابقه کارتان بتوانید از انجام پروژه سربلند بیرون بیایید. البته شما هم می توانید چند روزی را برای خلق یک اثر نمونه و به عنوان پیش تولید طراحی کرده و در یک جلسه با مشتری خود به اشتراک بگذارید تا در همان روزهای اولیه بتوانید از کیفیت مورد نظر کارفرما مطلع شده و چشم انداز مورد نظر او را پیدا کنید.

هنگامی که توانستید مقاصد مورد نیاز او را تشخیص بدهید زمان آن می رسد که سری به نمونه کارهای دیگر طراحان زده و رقبای خود را زیر نظر بگیرید و طراحی های آنها را نیز تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید در بین رقبای خود ایستادگی کرده و مشتری های خود را راضی نگه دارید.

نکته بعدی که می توانید به آن توجه داشته باشید اینست که از موقعیت خود در جهت آزمودن بازاریابی کارتان استفاده کرده و در انتهای هر پروژه از مشتری های قبلی خود بخواهید که نظر کلی و جزئی خود را درباره نحوه انجام کارتان به شما اطلاع دهند و از این جهت هم می توانید اطلاعاتی از نحوه خطا و اشتباهات و حتی قوت کارتان به دست آورید و از اشتباهات درس گرفته و خلاقیت خود را برای پروژه های بعدی بیشتر نمایید.

Research

4- استفاده از یک استراتژی

اکنون می بایست یک استراتژی خوب و مخصوص به خودتان را در نظر گرفته و با توجه به اطلاعات جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل آنها در مورد طراحی به نقطه اشتراکی برسید و مطمئن شوید که طراحی مورد نظرتان با نیازهای مشتری همخوانی کامل داشته باشد. همچنین با توجه به تحقیقاتی که در مورد رقبا و نمونه کارهایشان داشته اید نیز می بایست متدی را در نظر بگیرید که در همه جنبه های کاری شما قابل لمس باشد و ذهن و ایده و کار شما را در جهت درستی پیش ببرد.

علاوه بر این ها باید هدفتان را از به کار بردن جزء به جزء عناصر مختلف در کارتان بدانید و در صورت پرسیده شدن از جانب مشتری بتوانید او را راضی کرده و توضیحات لازم را بدهید.

strategy

5- خلاقیت

البته همین طور است و طراحی های شما نباید خالی از خلاقیت باشد ! قبل از اینکه هر پروژه ای را استارت بزنید باید از قبل در مورد ایده ها و ورودی و خروجی کارتان در ذهنتان ترسیمی داشته باشید.

برای حفظ خلاقیت و رشد روز افزون در حیطه کاریتان می توانید کارهای مختلفی مثل گشت و گذار در اینترنت ، ارتباط با دوستان و همکاران ، خواندن کتاب و مجله و کارهای دیگری را در دستور کار خودتان قرار دهید.

شاید بتوان گفت که صدها و هزارها راه برا ایجاد و حفظ خلاقیت یک طراح وجود دارد و البته همیشه هم ذاتی نیست و از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. گرچه نباید فراموش نمود که ایجاد و به کار بردن خلاقیت در پروژه باید بر طبق خواسته های مشتری بوده و با اهداف او مطابقت داشته باشد.

creativity

6- طراحی و توسعه

پس از اینکه توانستید مشتری را بر طبق طراحی نمونه اولیه راضی کنید ، زمان آن رسیده که شروع به ساخت و تهیه پروژه کنید. هر طراح بر طبق همان استراتژی های از قبل تعیین شده برای روند کار خود امکانات مختلفی را در نظر می گیرد . یک طراح در اول کار از کاغذ و قلم برای ترسیم ذهنیت خود استفاده می کند و برخی دیگر از نرم افزارهای آنلاین و آفلاین و برخی دیگر نیز مستقیما به سراغ فتوشاپ و برنامه های سه بعدی می روند و در همان جا آزمون و خطا را شروع می کنند.

در این میان فقط یک چیز مهم می باشد و آن اینست که همیشه اولین گام به عنوان تمام گام ها شناخته نمی شود و باید سعی کنید در حین کار هر چه بیشتر روی کارتان توجه نموده و ادامه آن را با کوشش و خلاقیت بیشتری به پیش ببرید. البته باز هم نباید از اهداف و مقاصد مورد نظر مشتری دور شد.

design

7- طراحی نسخه های متعدد

هنگامی که شما اولین طرح مورد نظر خود را به پایان رساندید ، می توانید برای جلب توجه مشتری و همچنین نمایش مهارت خود ایده های دیگری را در نسخه های دیگری گنجانده و مثلا 2 یا 3 طرح را تهیه و به مشتری نمایش دهید. در این میان هم شما دستتان برای طراحی مورد نظر خود باز می شود و هم کارفرما می تواند از بین طرح های گوناگون بهترین طرح را انتخاب کند.

البته هیچ وقت طرح های دیگری که مورد نظر مشتری است را دور نیندازید و آنها را برای آینده و دیگر مشتری های خود نگه دارید.

multiple

8- بازنگری پروژه

هنگامی که شما طرح های ساخته شده را به کارفرمایتان نمایش می دهید ، مسلما برخی تجدید نظرهای جزئی و حذف و اضافه کردن بعضی عناصر به میان می آید و باید در مورد آنها به خوبی با مشتری بحث و جدل کنید. همه چیز باید به خوبی روشن شود و هر دو طرفین در انتها از تغییرات خواسته شده اطلاع یابند.

البته نباید همیشه تجدیدنظرها توسط مشتری مطرح شود و طراح نیز می تواند با درخواست خود از کارفرما بخواهد که مثلا کدام عناصر را باید تغییر داد و یا جایگزین نمود. گرچه این مرحله را نباید خیلی طولانی کرد و فقط موارد اصلاحی و تغییر و تحولات باید مطرح و رفع شود.

Revisions

9- تهیه و تولید

وقتی در اینجا در مورد پروژه ای صحبت می کنیم ، صرفا منظورمان فقط طراحی وب سایت نیست و می تواند هر طرحی مثل پوستر ، کارت ویزیت ، لیبل و دیگر چیزها باشد. بنابر این هنگامی که مشتری طرح پایانی را تصویب نمود ، باید در مورد نحوه چاپ و اینکه جه نوع کاغذی استفاده شود اظهار نظر کنید و اگر هم طراحی مربوط به فضای آنلاین می شود می توان در مورد نحوه ارسال و نصب و راه اندازی آن بر طبق بحث و گفتگوهای اولیه اقدام نمود.

production

10- پایان کار

بعد از تکمیل پروژه و اتمام کار زمان آن رسیده که کارفرما بر طبق مبالغ از پیش تعیین شده ، دستمزد شما را تمام و کمال پرداخت کند. البته در اینجا کار آنچنان هم به پایان نرسیده و شما موظف هستید بر طبق قرارداد فی مابین به پشتیبانی و کمک در زمان های دیگر نیز به مشتریان یاری برسانید و به نوعی ضمانت و تضمین کارتان را به او بدهید.

در آخر می توانید جویای نظر مشتری شده و سوالاتی را از راضی بودن یا نبودن او از کل فرآیند طراحی بپرسید و اینکه آیا مایل است برای پروژه های بعدی به شما رجوع کند و یا اینکه افراد دیگری را به شما معرفی نماید !

completion

  • geek

شما خدمات و محصولات خود را از چه طریقی عرضه می کنید ؟ آیا شما اصلا از شبکه های اجتماعی در این راستا بهره می برید ؟ مطمئنا امروزه افرادی که شبانه روز در این شبکه ها فعال هستند به میلیون ها نفر می رسند و این مکان ها جزء بهترین فرصت ها برای جلب نظر کاربران و فروش و عرضه خدمات و محصولات می باشد.

پس چرا شما از این قضیه استفاده نکرده و علاوه بر تبلیغات و عرضه محصولات در فضای آفلاین بتوانید از محاسن خوب این رسانه ها استفاده کرده و فعالیت و مشتریانی نیز از فضای آنلاین داشته باشید.

در این پست می خواهم 5 روش برای تبدیل کردن صفحات شبکه های اجتماعی شما به صفحه فروش محصولات و ارائه خدمات به شما معرفی کنم که می توانید با رعایت این نکات به فروش بهتر و بیشتری برسید.

1- استفاده از Call to Action

عموما طرفداران شما زمانی از صفحات شبکه های اجتماعی شما بازدید می کنند که می خواهند عملی را انجام داده و یا چیزی یاد بگیرند. برخی از مردم به دلایل مختلف به شبکه های اجتماعی می روند ، برخی برای دنبال کردن اطلاعات شرکت یا سایت شما ، برخی دیگر به دنبال جزئیات بیشتر در مورد محصولات و خدمات ، برخی دیگر نیز به دنبال معاملات و تخفیف های ویژه ، برخی دیگر نیز به دنبال محلی برای راهنمایی و مشاوره می گردند.

اگر صفحات رسانه اجتماعی شما خالی از اینگونه مباحث باشد مطمئنا کاربر را پس زده و دیگر به صفحات شما رجوع نمی کند. آنچه که بیشتر در شبکه های اجتماعی به چشم می خورد آنست که کاربران به دنبال موقعیت ها و مکان هایی ویژه مثل خرید و فروش محصولات هستند.

مثلا می توان در calls to action وب سایت خود و یا در همان صفحه شبکه اجتماعی یک پیغام مبنی بر اینکه ” برای دریافت کوپن رایگان بر روی لایک فیس بوک کلیک کنید ” را وارد کرده و ببینید که چگونه لایک آن زیاد خواهد شد.

call to action

حتی امروزه توییتر نیز خالی از این عنوان ها نیست و محصولات و خدمات مختلفی از طریق 160 کاراکتر به فروش می رسند.

اما به یاد داشته باشید که شبکه های اجتماعی شما باید همان قانون همیشگی 70-20-10را رعایت کند به طوریکه 70 درصد محتوای آنها باید اطلاعاتی ارزشمند بوده و 20 درصد باید محتوا از جاهای دیگر و 10 درصد هم اطلاعات تبلیغاتی باشد.

هنگامی که مطمئن شدید که مخاطبان هدف شما برای چه منظوری در صفحات شبکه های اجتماعی حاضر می شوند ، می توانید اطلاعاتی که آنها خواستار آنها هستند را ارائه دهید.

2- انتقال یک احساس فوریت

با توجه به ماهیت موقت رسانه های اجتماعی و اینکه کاربران سریعا صفحات را نگاه کرده و می بندند ، شما باید توجه کافی آنها را برای جلب توجه و تبدیل آنها به مشتریان ، طرفداران و پیروان رسانه اجتماعی خود انجام دهید. اگر بتوانید آنها را با کلمات و الفاظی تحریک کننده مجبور سازید که عملی خاص را انجام دهند که شما در نهایت برنده هستید.

با کلماتی مانند ” برای مدت زمان محدود ” یا ” تخفیف یک هفته ای ” یا ” برای اولین بار ” که به چشم مخاطبان شما درشت و خیره کننده به نظر برسد.

شما حتی می توانید تمهیداتی را برای خرید و فروش محصولات و خدمات خود برای کاربران در نظر بگیرید ، مثل چشم پوشی کردن از هزینه حمل و نقل ، ارائه خدمات پشتیبانی سریع ، تماس تلفی و ایمیلی و چت و خیلی پیشنهادات دیگر که جوابگوی جلب توجه کاربران باشد.

Urgency

به عنوان مثال می توانید در اکانت توییتر خود یک پیغام مبنی بر ” 10 نفری که این را ری توییت کنند 10% در خرید بعدی تخفیف دریافت می کنند ” یا اینکه در اکانت فیس بوک خود پیغامی مبنی بر اینکه ” 10 فردی که این پست را به اشتراک بگذارند در خرید بعدی 25 هزار تومان تخفیف دریافت می کنند ” و چیزهای دیگر.

این یکی از راه هایی است که می توانید با دادن پیام ها و اطلاعاتی به کاربران یک حس ضرورت و فوریت در انجام دادن عملی را به وجود آورید.

3- عرضه محصولی خاص

این ایده شاید تقریبا شبیه به گزینه قبلی باشد ، اما اگر می خواهید برای تک تک محصولات ویژه خود یک تخفیف خاص در نظر بگیرید که می توانید برای یک محصول خود یک صفحه منحصربفرد و جداگانه ساخته و کاربران را به آن سمت روانه کنید و اینکه در صورت لایک یا ری توییت آن صفحه می توانند از تخفیفات ویژه آن محصول استفاده کنند.

dominos

4- تشویق به اشتراک گذاری

یکی از بهترین محاسن شبکه های اجماعی اینست که در صورت ارائه اطلاعات و خدمات و یا محصولات ویژه می توانید از کاربران درخواست کنید که پست ها و توییت ها و یا عکس و فیلم شما را با دوستان و طرفداران خود به اشتراک بگذارند. در حالت ایده آل باید شما بتوانید نظر آنها را با توجه به گزینه های بالا جلب کنید و کاری کنید که خود کاربران بدون درخواست نیز شروع به لایک و اشتراک گذاری کنند.

می توانید حتی مسابقه ای را در شبکه های اجتماعی راه انداخته و از طرفداران خود بخواهید که اخبار آن مسابقه و اطلاعات جوایز را با دیگران به اشتراک گذاشته و شانس خود را برای برنده شدن بیشتر کنند.

مثلا می توان برای تبلیغ لوستر در شبکه پینترست این پیغام و تصویر را فرستاد که در صورت اشتراک گذاری و لایک آن صفحه کاربران می توانند شانس بردن یک لوستر زیبا را به دست آورند.

social share

5- شرکت در شبکه های اجتماعی مطرح و معروف

هنگامی که می خواهید طرفداران بیشتری را برای وب سایت خود و یا کسب و کارتان دست و پا کنید ، چاره ای ندارید جزء اینکه در شبکه های اجتماعی معروف و پرطرفدار مثل ” فیس بوک ، تویتتر ، لینکدین ، گوگل پلاس و غیره ” شرکت کنید و اکانتی نیز داشته باشید. اما فراموش نکنید که برای اینکه مشتریان محصولات شما از روند اطلاعات شرکت و وب سایت شما باخبر شوند می بایست در اکانت های خود اطلاعات کاملی از نام و نشانی و نام تجاری خود و محصولاتتان را درج کنید و گهگاهی هم به این صفحات سری زده و اطلاعات را تکمیل تر نمایید.

شما هم اکنون می توانید اطلاعات مختلفی را در شبکه های اجتماعی به وسیله یک عکس و یا فیلم و یک پیغام کوتاه به اشتراک بگذارید ، مثلا در فیس بوک پیغامی مبنی بر ” 40% تخفیف در این هفته ” یا ” دانلود کتاب جدید با کلیک در اینجا ” با دادن یک تصویر زیبا و مرتبط می توانید قرار دهید و البته بعد از اتمام این دوره نیز باید سری به این پیغام ها زده و آنها را بروزرسانی کنید.

Social media

مطمئنا شبکه های اجتماعی با ماهیت زود هنگامی که دارند توسط کاربران خیلی سریعتر از دیگر روش های بازاریابی به دست فراموشی سپرده می شوند و شما می بایست همیشه و به طور مداوم برای فروش محصولات و ارائه خدمات خود اقدام کرده و صفحات شبکه های اجتماعی خود را سریعا بروزرسانی کنید تا هم مخاطبان از اطلاعات و محصولات جدید باخبر شده و هم صفحه لایک و طرفداران شما روز به روز بیشتر شود و مطمئنا با این روند نام تجاری خدمات شما بهتر شناخته شده و مشتریان بیشتری را کسب خواهید کرد.

  • geek

کاربردپذیری یا Usability در این چند سال اخیر بسیار بر روی زبان ها افتاده و به مقوله ای مهم در بین کاربران تبدیل شده است. کاربردپذیری مناسب باعث می شود تا کاربر خیلی راحتتر از یک وب سایت یا حتی محصولات یک شرکت دیدن کرده و آگاهی معقولی از آن ها به دست آورد.

از اینرو شرکت های کوچک تا بزرگ امروزه توجه ویژه ای به استراتژی کاربردپذیری می کنند و محصولات و خدمات خود را به نحوی آسان تر و با کیفیتی بالاتر به کاربران ارائه می کنند.

از این حیث من احساس کردم که مطلب امروز را به همین مبحث اختصاص بدم و اینکه مطمئنا بحث کاربردپذیری در طراحی وب سایت نیز یکی از موارد مهمی است که می بایست طراحان وب و حتی مدیران وب سایت ها به آن توجه ویژه ای کنند.

1- رنگ لینک و پیوندها

Color for links

اغلب اوقات خود من برای پیدا کردن لینک های درون صفحات یک وب سایت به زحمت افتاده و سردرگم شده ام . این سردرگمی به خاطر اینست که طراح وب سایت استاندارد مناسبی را برای نمایش لینک ها در نظر نگرفته است.

من ترجیح می دهم لینک های درون یک متن یا یک صفحه وب با رنگ آبی از بقیه متون درون صفحه جدا شده باشد تا کاربر راحتتر بتواند سریعا لینک ها را رصد کرده و روی آنها کلیک کند. مطمئنا نباید انتظار داشت که کاربر با ماوس روی تک تک کلمات درون مطلب گردش کرده تا بتواند لینک درون آن را بیابد!

البته من می دانم که گاهی اوقات نیاز هست تا طراح برای برخی از ملاحظات طراحی خود و برای اینکه ظاهر طرح خود را بهتر جلوه دهد ، باید از رنگی خارج از عرف استاندارد استفاده کند ، اما می توان با قرار دادن برجستگی روی متن یا زیرخط دار کردن آن لینک به سادگی به کاربر فهماند که با قرار گرفتن ماوس روی آن لینکی نمایان می شود.

البته یکی از مهمترین بخش هایی که باید یک طراح در مورد رنگ لینک ها به آن توجه کند اینست ، لینک هایی که توسط کاربران دیده شده و یا نشده اند را نیز باید تغییر رنگ داد . زیرا تنها راهی که می شود به کاربر فهماند که چه بخش هایی از سایت را دیده و چه لینک ها و بخش هایی از آنها را ندیده است ، تغییر دادن رنگ لینک ها می باشد.

این قضیه بسیار در کاربردپذیری یک وب سایت مورد توجه قرار گرفته و اگر لینک های درون یک وب سایت به خوبی تغییر رنگ ندهند و یا به رنگی به غیر از رنگ متعارف نمایش داده شوند ، باعث سردرگمی کاربر شده و در این صورت کاربر به سمت لینک هایی که قبلا دیده هدایت شده و احساس قدیمی بودن مطالب سایت به آن دست می دهد .

2- تایپوگرافی ضعیف

typography

هنگامی که صحبت از تایپوگرافی به میان می آید ، نظر همگی به سمت نوشته ها و تیترهایی بزرگ و زیبا می رود . اما چیزی که در کاربردپذیری یک وب سایت مهم می باشد اینست که تایپوگرافی به کار رفته در وب سایت می بایست موجب راحتتر خوانده شدن محتوای آن سایت باشد.

متنی که موجب سردرگمی کاربران شده و باعث می شود که خوانایی متن یک وب سایت سخت شود از همین لحاظ نیز موجب می شود که کاربردپذیری آن وب سایت نیز پایین بیاید. در طراحی وب سایت خیلی هم مهم نیست که از ترکیب چه فونت هایی استفاده می کنید و رنگ آنها را چگونه در نظر می گیرید.

مطمئنا انتخاب فونت های مناسب و دادن یک رنگ معقول حکایت از چیره دستی شما دارد ، اما من احساس می کنم که در چند سال گذشته تمرکز بیشتری روی زیبایی شناسی فونت ها صورت گرفته و کمتر روی عملکرد آنها فکر شده است.

برخلاف زمینه های مختلف طراحی گرافیک در طراحی وب سایت تنها چیزی که مهم می باشد اینست که آن وب سایت خوانایی خوبی داشته و لزوما نباید طراحی بصری پیچیده و خیلی زیبایی را داشته باشد. اگر توجه کرده باشید در این سال اخیر بیشتر طرح ها به سمت مینیمالیستی و طراحی تخت کشانده شده و تنها دلیل این کار هم اینست که طراحان می خواهند برای تمرکز بیشتر بر روی سادگی و حذف پیچیدگی های غیرضروری بر روی طرح های خود این امکان را داشته باشند که هر چه بیشتر خوانایی و راحتی را برای کاربران ایجاد کنند.

اکنون باید درک کنید که خوانایی محتوا قبل از زیبایی در طراحی وب سایت مهم بوده و یکی از شرایط ویژه کاربردپذیری یک وب سایت اینست که از فونت هایی ساده و رنگ هایی مناسب استفاده نماید.

3- پاسخ ندادن به نیاز کاربران

Avoiding

کاربران صفحات یک وب سایت را فقط برای یک هدف باز می کنند و آن می تواند برای سرگرمی ، رسیدن به اطلاعات ، دیدار و گپ و گفتگو با خانواده یا دوستان باشد و همیشه هدفی برای این کار خود دارند. به چیزی که باید توجه کنید اینست که کاربران به دنبال چیزی در وب می گردند تا سرگرم شده و اطلاعات جدیدی پیدا کنند.

آنها وقتی در ویکیپدیا می روند فقط به دنبال اطلاعاتی برای کار تحقیقات خود هستند و وقتی در موتورهای جستجو می روند ، حتما به دنبال خرید و فروش یا رسیدن به اطلاعات مهمی از یک محصول یا خدمت هستند. آنها همیشه یک هدف برای خود دارند.

گاهی اوقات اتفاق می افتد که ما به صفحات وبی انتقال پیدا می کنیم که به طور خاص هیچ پاسخی به نیازهای ما نمی دهند و بیشتر خستگی و سردرگمی را شامل می شوند. من درک می کنم که چرا بعضی از وب سایت های خدماتی اصلا لیستی از قیمت محصولات خود نمی دهند و یا قیمت هایی متغییر را نمایش می دهند. اما به سادگی می توان دریافت که وب سایت هایی که مثلا برای محصولات خود
قیمتی در نظر می گیرند ، بیشتر از وب سایت های دیگر مورد پذیرش کاربران هستند.

یا مثلا اگر وب سایتی در مورد دانلود تم وبلاگ است ، مسلما باید در همان حیطه کار کرده و اگر وب سایتی در مورد بازی است نیز باید در همان مقوله فعالیت کند. اگر هم سایت در مورد خرید و فروش محصولات است نیز باید اطلاعات و ویژگی های محصول و قیمت آنها را نیز در نظر بگیرد.

به همین دلیل است که یکی از مهم ترین بخش های کاربردپذیری یک وب سایت اینست که به نیازهای مخاطبان و کاربران به خوبی پاسخ داده شود و به این موضوع توجه کنید که سایت شما هر هدفی را که دنبال می کند باید بتواند به صورتی صحیح به نیازهای مختلف کاربران پاسخ دهد.

4- مناطق قابل کلیک کوچک

clickabe

یکی از مشکلاتی که شاید در طراحی وب سایت خیلی به آن توجه نمی شود اینست که طراحان به مناطقی که کاربر باید روی آنها کلیک کنند توجهی نمی کنند. این مورد در بیشتر اوقات ناراحت کننده بوده و باعث می شود تا کاربر خیلی سخت روی لینک های یک صفحه وب کلیک کند. ممکن است یک طراح برای زیبایی طرح خود ترجیح دهد تا متن درون یک لینک را کوچک در نظر بگیرد ، اما باید توجه کند که این موضوع چقدر روی کاربردپذیری وب سایت مود طراحی تاثیرگذار خواهد بود!

خیلی مهم هست که نه تنها مطمئن شوید که لینک ها به خوبی قابل مشاهده هستند ، بلکه باید مطمئن شد که آنها قابل کلیلک کردن هم هستند. گاهی اوقات طراحان فضای مناسبی برای لینک ها در نظر نمی گیرند و این موضوع بیشتر روی وب سایت هایی که از طریق تلفن همراه دیده می شوند تاثیرگذار است و کاربر نمی تواند به خوبی از طریق یک صفحه نمایش کوچک روی لینک مورد نظرش کلیک کند.

این نکته نه فقط برای لینک ها ، بلکه می تواند برای آیکون ها یا دکمه های قالب کلیک نیز اتفاق بیفتد که اندازه مناسبی نداشته و باید برای تلفن های همراه بزرگتر از اندازه عادی طراحی شوند .

همین استراتژی را باید برای وب سایت های دسکتاپی هم لحاظ کرد و این روند را پیش گرفت که لینک ها و دکمه ها و آیکون ها به خوبی قابل دید و کلیک شدن باشند و فضای مناسبی برای کاربر ایجاد شود که بتواند به راحتی روی مکان مورد نظر خود کلیک کند.

5- اطلاعات تماس وجود ندارد

contact

یکی از چیزهای بسیار بد در طراحی وب اینست که یک وب سایت مکانی برای تماس کاربران با مدیر سایت نداشته باشد. همانطور که قبلا به آن اشاره شد ، کاربرها برای اهداف مختلفی وارد یک وب سایت می شوند و ممکن است یک از این هدف ها این باشد که با مدیر وب سایت مورد نظر خود تماس حاصل کنند و فرض کنید که همچین صفحه ای تعبیه نشده باشد و اینجاست که کاربردپذیری آن وب سایت زیر سوال می رود.

هیچ بهانه ای برای قرار ندادن صفحه تماس با ما وجود ندارد و شاید این بهانه ایجاد شود که کاربرها اسپم می کنند و یا اینکه ایمیل و شماره تلفن و اکانت های توییتر و فیس بوک هک شوند! اما می توان برای این مسائل هم راهکارهای حفاظتی مخصوص به خود را در نظر گرفت و اصلا به نظر من باید به بازدیدکنندگان یک وب سایت این فرصت را داد تا به راحتی و از هر طریقی با مدیر وب سایت مورد علاقه خود ارتباط برقرار کنند.

6- باکس جستجو

search

قرار دادن باکس جستجو برای هر وب سایتی حکم مهم ترین عناصر یک صفحه وب را ایفا می کند. البته این بدین معنا نیست که باید برای هر وب سایتی یک جعبه جستجو تعبیه کرد ، مثلا اگر یکی وب سایت در مورد خدمات و طراحی است و یا یک صفحه برای معرفی خدمات خود دارد که اصلا نیازی به باکس جستجو نیست.

اما مثلا اگر وب سایتی به صورت تولید محتوای زیاد می باشد که روزانه آپدیت می شود ، می بایست حتما برای راحتی کار کاربران برای آن وب سایت یک باکس جستجو در نظر گرفت. مطالعات نشان می دهد که کاربران در همان لحظات ورود به وب سایت به دنبال باکس جستجو نیز هستند که بتوانند سریعا اطلاعات درخواستی خود را از درون محتوای وب سایت بیرون بکشند.

در صورتی که شما برای وب سایت یا وبلاگ خود از سیستم های مدیریت محتوا مثل وردپرس استفاده می کنید که می توانید از قابلیت افزونه های آن برای باکس جستجو استفاده کنید. اما در غیر این صورت می توانید از جستجوگر گوگل برای این منظور استفاده کرد.

7- فرصت ثبت نام و عضویت

registration

کلا از وب سایت هایی که قبل از هر کاری از کاربرها انتظار عضویت و ثبت نام دارند بیزارم . شما سعی کنید در طراحی وب سایت خود به این مقوله خوب توجه کنید که اگر خدمات یا محصولی را ارائه می کنید ، در همان لحاظات اول از کاربر نخواهید که حتما و اجبارا در وب سایت شما ثبت نام کند.

یکی از ترفندهای خوب برای این منظور اینست که در ابتدا این فرصت را به کاربر بدهید که از امکانات رایگان وب سایت شما استفاده کند و اگر مورد توجه او واقع شد بتواند برای رسیدن به امکانات بیشتر در وب سایت شما عضو شود.

یکی از مثال های خوب در این زمینه ، بازی محبوب اپل به نام Fruit Ninja هست که از همان ابتدا نسخه رایگان را به کاربران داده و کاربر بعد از بازی می تواند نسخه کامل تر بازی را خریداری کند. این امر نه تنها برای طراحان وب بلکه برای بسیاری از شرکت ها و تولیدکنندگان ضروری به نظر می رسد.

باید در عوض عضویت کاربران به آنها این فرصت داده شود که به امکانات حرفه ای تری دسترسی پیدا کنند و شما می توانید مطمئن باشید که با این روند بهترمی توانید محصولات و خدمات خود را از طریق وب سایت ارائه کنید.

8- فرم ثبت نام

forms

موضوع دیگری که می بایست در مورد کاربردپذیری یک وب سایت به آن توجه کرد اینست که در طراحی فرم های ثبت نام باید توجهی ویژه ای اعمال نمود. ساخت فرم های ثبت نام هر چه کوتاه تر باشد و شامل جزئیات کمتری برای ثبت نام باشند برای کاربران بهتر هستند.

می توان اطلاعات ضروری مثل ایمیل ، رمز عبور و نام کاربری را درخواست کرد و پس از ثبت نام کاربر این امکان را داشته باشد که بتواند از طریق حساب کاربری بقیه اطلاعات را تکمیل نماید.

در حال حاضر حتی می توان به کاربران این امکان را داد که از طریق API شبکه های اجتماعی مثل توییتر ، فیس بوک یا گوگل پلاس به راحتی و سریعا در وب سایت ثبت نمود.

9- طراحی ناسازگار

مطمئنا تمام صفحات یک وب سایت و نمای ظاهری آن می بایست با بقیه صفحات یکی بوده و فرق چندانی بین آنها نباشد. اگر کاربر یک صفحه از وب را دیده و وارد صفحه دیگری شود که اصلا با صفحه قبلی سازگاری ندارد دچار اشتباه شده که شاید به سمت سایت دیگر هدایت شده است. حتما سعی کنید که در طراحی وب سایت خود این نکته را نیز لحاظ کنید.

10- استفاده غلط از تصاویر

multiSite

یکی از قانونهای اساسی در طراحی وب سایت اینست که باید از عناصر و المان های مختلف به جا و در مکان مناسب استفاده نمود. این موضوع در مورد بکارگیری تصاویر نیز صدق می کند و نباید همه جای یک وب سایت را پر از عکس و تصویر کرد. مطالعات نشان داده است که کاربران خیلی هم تمایلی به تماشای تعداد زیادی عکس و تصویر ندارند و اغلب اوقات به سمت متن ها هدایت می شوند.

اگر تصمیم گرفته اید که در وب سایت خود از تصاویر استفاده کنید ، حداقل در نظر داشته باشید که بهترین مکان را برای نمایش آنها قرار دهید. یکی از اصول خوب وب سایت هایی که از تصویر استفاده می کنند اینست که به جا و در صورت ضرورت از آنها بهره می گیرند و بیشتر روی تولید محتوا و قرار دادن متنی آموزنده و سرگرم کننده تکیه می کنند.

نتیجه

اگر می خواهید به یک طراح وب خوب و حرفه ای تبدیل شوید نیاز است تا از قوانین و مقررات نیز پیروی کنید. شما نیاز نیست خود را با کاربران وب سایت مقایسه کنید و اگر می خواهید سالیان متمادی را با پیروزی بگذرانید نیاز است تا فراتر از نیاز کاربران وب سایت ها فکر کرده و به نحوی درست و معقول تجربه کاربری خوبی را در طراحی یک وب سایت پیاده کنید.

همان طور که قبلا گفتم نیاز نیست که طراحی های شما خیلی پیچیده و زیبا باشند ، کافیست که سادگی ، راحتی و کاربرپذیری مناسبی را برای وب سایت خود در نظر بگیرید.

  • geek