زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۶۲ مطلب با موضوع «زندگی یک گیک» ثبت شده است

شما خدمات و محصولات خود را از چه طریقی عرضه می کنید ؟ آیا شما اصلا از شبکه های اجتماعی در این راستا بهره می برید ؟ مطمئنا امروزه افرادی که شبانه روز در این شبکه ها فعال هستند به میلیون ها نفر می رسند و این مکان ها جزء بهترین فرصت ها برای جلب نظر کاربران و فروش و عرضه خدمات و محصولات می باشد.

پس چرا شما از این قضیه استفاده نکرده و علاوه بر تبلیغات و عرضه محصولات در فضای آفلاین بتوانید از محاسن خوب این رسانه ها استفاده کرده و فعالیت و مشتریانی نیز از فضای آنلاین داشته باشید.

در این پست می خواهم 5 روش برای تبدیل کردن صفحات شبکه های اجتماعی شما به صفحه فروش محصولات و ارائه خدمات به شما معرفی کنم که می توانید با رعایت این نکات به فروش بهتر و بیشتری برسید.

1- استفاده از Call to Action

عموما طرفداران شما زمانی از صفحات شبکه های اجتماعی شما بازدید می کنند که می خواهند عملی را انجام داده و یا چیزی یاد بگیرند. برخی از مردم به دلایل مختلف به شبکه های اجتماعی می روند ، برخی برای دنبال کردن اطلاعات شرکت یا سایت شما ، برخی دیگر به دنبال جزئیات بیشتر در مورد محصولات و خدمات ، برخی دیگر نیز به دنبال معاملات و تخفیف های ویژه ، برخی دیگر نیز به دنبال محلی برای راهنمایی و مشاوره می گردند.

اگر صفحات رسانه اجتماعی شما خالی از اینگونه مباحث باشد مطمئنا کاربر را پس زده و دیگر به صفحات شما رجوع نمی کند. آنچه که بیشتر در شبکه های اجتماعی به چشم می خورد آنست که کاربران به دنبال موقعیت ها و مکان هایی ویژه مثل خرید و فروش محصولات هستند.

مثلا می توان در calls to action وب سایت خود و یا در همان صفحه شبکه اجتماعی یک پیغام مبنی بر اینکه ” برای دریافت کوپن رایگان بر روی لایک فیس بوک کلیک کنید ” را وارد کرده و ببینید که چگونه لایک آن زیاد خواهد شد.

call to action

حتی امروزه توییتر نیز خالی از این عنوان ها نیست و محصولات و خدمات مختلفی از طریق 160 کاراکتر به فروش می رسند.

اما به یاد داشته باشید که شبکه های اجتماعی شما باید همان قانون همیشگی 70-20-10را رعایت کند به طوریکه 70 درصد محتوای آنها باید اطلاعاتی ارزشمند بوده و 20 درصد باید محتوا از جاهای دیگر و 10 درصد هم اطلاعات تبلیغاتی باشد.

هنگامی که مطمئن شدید که مخاطبان هدف شما برای چه منظوری در صفحات شبکه های اجتماعی حاضر می شوند ، می توانید اطلاعاتی که آنها خواستار آنها هستند را ارائه دهید.

2- انتقال یک احساس فوریت

با توجه به ماهیت موقت رسانه های اجتماعی و اینکه کاربران سریعا صفحات را نگاه کرده و می بندند ، شما باید توجه کافی آنها را برای جلب توجه و تبدیل آنها به مشتریان ، طرفداران و پیروان رسانه اجتماعی خود انجام دهید. اگر بتوانید آنها را با کلمات و الفاظی تحریک کننده مجبور سازید که عملی خاص را انجام دهند که شما در نهایت برنده هستید.

با کلماتی مانند ” برای مدت زمان محدود ” یا ” تخفیف یک هفته ای ” یا ” برای اولین بار ” که به چشم مخاطبان شما درشت و خیره کننده به نظر برسد.

شما حتی می توانید تمهیداتی را برای خرید و فروش محصولات و خدمات خود برای کاربران در نظر بگیرید ، مثل چشم پوشی کردن از هزینه حمل و نقل ، ارائه خدمات پشتیبانی سریع ، تماس تلفی و ایمیلی و چت و خیلی پیشنهادات دیگر که جوابگوی جلب توجه کاربران باشد.

Urgency

به عنوان مثال می توانید در اکانت توییتر خود یک پیغام مبنی بر ” 10 نفری که این را ری توییت کنند 10% در خرید بعدی تخفیف دریافت می کنند ” یا اینکه در اکانت فیس بوک خود پیغامی مبنی بر اینکه ” 10 فردی که این پست را به اشتراک بگذارند در خرید بعدی 25 هزار تومان تخفیف دریافت می کنند ” و چیزهای دیگر.

این یکی از راه هایی است که می توانید با دادن پیام ها و اطلاعاتی به کاربران یک حس ضرورت و فوریت در انجام دادن عملی را به وجود آورید.

3- عرضه محصولی خاص

این ایده شاید تقریبا شبیه به گزینه قبلی باشد ، اما اگر می خواهید برای تک تک محصولات ویژه خود یک تخفیف خاص در نظر بگیرید که می توانید برای یک محصول خود یک صفحه منحصربفرد و جداگانه ساخته و کاربران را به آن سمت روانه کنید و اینکه در صورت لایک یا ری توییت آن صفحه می توانند از تخفیفات ویژه آن محصول استفاده کنند.

dominos

4- تشویق به اشتراک گذاری

یکی از بهترین محاسن شبکه های اجماعی اینست که در صورت ارائه اطلاعات و خدمات و یا محصولات ویژه می توانید از کاربران درخواست کنید که پست ها و توییت ها و یا عکس و فیلم شما را با دوستان و طرفداران خود به اشتراک بگذارند. در حالت ایده آل باید شما بتوانید نظر آنها را با توجه به گزینه های بالا جلب کنید و کاری کنید که خود کاربران بدون درخواست نیز شروع به لایک و اشتراک گذاری کنند.

می توانید حتی مسابقه ای را در شبکه های اجتماعی راه انداخته و از طرفداران خود بخواهید که اخبار آن مسابقه و اطلاعات جوایز را با دیگران به اشتراک گذاشته و شانس خود را برای برنده شدن بیشتر کنند.

مثلا می توان برای تبلیغ لوستر در شبکه پینترست این پیغام و تصویر را فرستاد که در صورت اشتراک گذاری و لایک آن صفحه کاربران می توانند شانس بردن یک لوستر زیبا را به دست آورند.

social share

5- شرکت در شبکه های اجتماعی مطرح و معروف

هنگامی که می خواهید طرفداران بیشتری را برای وب سایت خود و یا کسب و کارتان دست و پا کنید ، چاره ای ندارید جزء اینکه در شبکه های اجتماعی معروف و پرطرفدار مثل ” فیس بوک ، تویتتر ، لینکدین ، گوگل پلاس و غیره ” شرکت کنید و اکانتی نیز داشته باشید. اما فراموش نکنید که برای اینکه مشتریان محصولات شما از روند اطلاعات شرکت و وب سایت شما باخبر شوند می بایست در اکانت های خود اطلاعات کاملی از نام و نشانی و نام تجاری خود و محصولاتتان را درج کنید و گهگاهی هم به این صفحات سری زده و اطلاعات را تکمیل تر نمایید.

شما هم اکنون می توانید اطلاعات مختلفی را در شبکه های اجتماعی به وسیله یک عکس و یا فیلم و یک پیغام کوتاه به اشتراک بگذارید ، مثلا در فیس بوک پیغامی مبنی بر ” 40% تخفیف در این هفته ” یا ” دانلود کتاب جدید با کلیک در اینجا ” با دادن یک تصویر زیبا و مرتبط می توانید قرار دهید و البته بعد از اتمام این دوره نیز باید سری به این پیغام ها زده و آنها را بروزرسانی کنید.

Social media

مطمئنا شبکه های اجتماعی با ماهیت زود هنگامی که دارند توسط کاربران خیلی سریعتر از دیگر روش های بازاریابی به دست فراموشی سپرده می شوند و شما می بایست همیشه و به طور مداوم برای فروش محصولات و ارائه خدمات خود اقدام کرده و صفحات شبکه های اجتماعی خود را سریعا بروزرسانی کنید تا هم مخاطبان از اطلاعات و محصولات جدید باخبر شده و هم صفحه لایک و طرفداران شما روز به روز بیشتر شود و مطمئنا با این روند نام تجاری خدمات شما بهتر شناخته شده و مشتریان بیشتری را کسب خواهید کرد.

  • geek

کاربردپذیری یا Usability در این چند سال اخیر بسیار بر روی زبان ها افتاده و به مقوله ای مهم در بین کاربران تبدیل شده است. کاربردپذیری مناسب باعث می شود تا کاربر خیلی راحتتر از یک وب سایت یا حتی محصولات یک شرکت دیدن کرده و آگاهی معقولی از آن ها به دست آورد.

از اینرو شرکت های کوچک تا بزرگ امروزه توجه ویژه ای به استراتژی کاربردپذیری می کنند و محصولات و خدمات خود را به نحوی آسان تر و با کیفیتی بالاتر به کاربران ارائه می کنند.

از این حیث من احساس کردم که مطلب امروز را به همین مبحث اختصاص بدم و اینکه مطمئنا بحث کاربردپذیری در طراحی وب سایت نیز یکی از موارد مهمی است که می بایست طراحان وب و حتی مدیران وب سایت ها به آن توجه ویژه ای کنند.

1- رنگ لینک و پیوندها

Color for links

اغلب اوقات خود من برای پیدا کردن لینک های درون صفحات یک وب سایت به زحمت افتاده و سردرگم شده ام . این سردرگمی به خاطر اینست که طراح وب سایت استاندارد مناسبی را برای نمایش لینک ها در نظر نگرفته است.

من ترجیح می دهم لینک های درون یک متن یا یک صفحه وب با رنگ آبی از بقیه متون درون صفحه جدا شده باشد تا کاربر راحتتر بتواند سریعا لینک ها را رصد کرده و روی آنها کلیک کند. مطمئنا نباید انتظار داشت که کاربر با ماوس روی تک تک کلمات درون مطلب گردش کرده تا بتواند لینک درون آن را بیابد!

البته من می دانم که گاهی اوقات نیاز هست تا طراح برای برخی از ملاحظات طراحی خود و برای اینکه ظاهر طرح خود را بهتر جلوه دهد ، باید از رنگی خارج از عرف استاندارد استفاده کند ، اما می توان با قرار دادن برجستگی روی متن یا زیرخط دار کردن آن لینک به سادگی به کاربر فهماند که با قرار گرفتن ماوس روی آن لینکی نمایان می شود.

البته یکی از مهمترین بخش هایی که باید یک طراح در مورد رنگ لینک ها به آن توجه کند اینست ، لینک هایی که توسط کاربران دیده شده و یا نشده اند را نیز باید تغییر رنگ داد . زیرا تنها راهی که می شود به کاربر فهماند که چه بخش هایی از سایت را دیده و چه لینک ها و بخش هایی از آنها را ندیده است ، تغییر دادن رنگ لینک ها می باشد.

این قضیه بسیار در کاربردپذیری یک وب سایت مورد توجه قرار گرفته و اگر لینک های درون یک وب سایت به خوبی تغییر رنگ ندهند و یا به رنگی به غیر از رنگ متعارف نمایش داده شوند ، باعث سردرگمی کاربر شده و در این صورت کاربر به سمت لینک هایی که قبلا دیده هدایت شده و احساس قدیمی بودن مطالب سایت به آن دست می دهد .

2- تایپوگرافی ضعیف

typography

هنگامی که صحبت از تایپوگرافی به میان می آید ، نظر همگی به سمت نوشته ها و تیترهایی بزرگ و زیبا می رود . اما چیزی که در کاربردپذیری یک وب سایت مهم می باشد اینست که تایپوگرافی به کار رفته در وب سایت می بایست موجب راحتتر خوانده شدن محتوای آن سایت باشد.

متنی که موجب سردرگمی کاربران شده و باعث می شود که خوانایی متن یک وب سایت سخت شود از همین لحاظ نیز موجب می شود که کاربردپذیری آن وب سایت نیز پایین بیاید. در طراحی وب سایت خیلی هم مهم نیست که از ترکیب چه فونت هایی استفاده می کنید و رنگ آنها را چگونه در نظر می گیرید.

مطمئنا انتخاب فونت های مناسب و دادن یک رنگ معقول حکایت از چیره دستی شما دارد ، اما من احساس می کنم که در چند سال گذشته تمرکز بیشتری روی زیبایی شناسی فونت ها صورت گرفته و کمتر روی عملکرد آنها فکر شده است.

برخلاف زمینه های مختلف طراحی گرافیک در طراحی وب سایت تنها چیزی که مهم می باشد اینست که آن وب سایت خوانایی خوبی داشته و لزوما نباید طراحی بصری پیچیده و خیلی زیبایی را داشته باشد. اگر توجه کرده باشید در این سال اخیر بیشتر طرح ها به سمت مینیمالیستی و طراحی تخت کشانده شده و تنها دلیل این کار هم اینست که طراحان می خواهند برای تمرکز بیشتر بر روی سادگی و حذف پیچیدگی های غیرضروری بر روی طرح های خود این امکان را داشته باشند که هر چه بیشتر خوانایی و راحتی را برای کاربران ایجاد کنند.

اکنون باید درک کنید که خوانایی محتوا قبل از زیبایی در طراحی وب سایت مهم بوده و یکی از شرایط ویژه کاربردپذیری یک وب سایت اینست که از فونت هایی ساده و رنگ هایی مناسب استفاده نماید.

3- پاسخ ندادن به نیاز کاربران

Avoiding

کاربران صفحات یک وب سایت را فقط برای یک هدف باز می کنند و آن می تواند برای سرگرمی ، رسیدن به اطلاعات ، دیدار و گپ و گفتگو با خانواده یا دوستان باشد و همیشه هدفی برای این کار خود دارند. به چیزی که باید توجه کنید اینست که کاربران به دنبال چیزی در وب می گردند تا سرگرم شده و اطلاعات جدیدی پیدا کنند.

آنها وقتی در ویکیپدیا می روند فقط به دنبال اطلاعاتی برای کار تحقیقات خود هستند و وقتی در موتورهای جستجو می روند ، حتما به دنبال خرید و فروش یا رسیدن به اطلاعات مهمی از یک محصول یا خدمت هستند. آنها همیشه یک هدف برای خود دارند.

گاهی اوقات اتفاق می افتد که ما به صفحات وبی انتقال پیدا می کنیم که به طور خاص هیچ پاسخی به نیازهای ما نمی دهند و بیشتر خستگی و سردرگمی را شامل می شوند. من درک می کنم که چرا بعضی از وب سایت های خدماتی اصلا لیستی از قیمت محصولات خود نمی دهند و یا قیمت هایی متغییر را نمایش می دهند. اما به سادگی می توان دریافت که وب سایت هایی که مثلا برای محصولات خود
قیمتی در نظر می گیرند ، بیشتر از وب سایت های دیگر مورد پذیرش کاربران هستند.

یا مثلا اگر وب سایتی در مورد دانلود تم وبلاگ است ، مسلما باید در همان حیطه کار کرده و اگر وب سایتی در مورد بازی است نیز باید در همان مقوله فعالیت کند. اگر هم سایت در مورد خرید و فروش محصولات است نیز باید اطلاعات و ویژگی های محصول و قیمت آنها را نیز در نظر بگیرد.

به همین دلیل است که یکی از مهم ترین بخش های کاربردپذیری یک وب سایت اینست که به نیازهای مخاطبان و کاربران به خوبی پاسخ داده شود و به این موضوع توجه کنید که سایت شما هر هدفی را که دنبال می کند باید بتواند به صورتی صحیح به نیازهای مختلف کاربران پاسخ دهد.

4- مناطق قابل کلیک کوچک

clickabe

یکی از مشکلاتی که شاید در طراحی وب سایت خیلی به آن توجه نمی شود اینست که طراحان به مناطقی که کاربر باید روی آنها کلیک کنند توجهی نمی کنند. این مورد در بیشتر اوقات ناراحت کننده بوده و باعث می شود تا کاربر خیلی سخت روی لینک های یک صفحه وب کلیک کند. ممکن است یک طراح برای زیبایی طرح خود ترجیح دهد تا متن درون یک لینک را کوچک در نظر بگیرد ، اما باید توجه کند که این موضوع چقدر روی کاربردپذیری وب سایت مود طراحی تاثیرگذار خواهد بود!

خیلی مهم هست که نه تنها مطمئن شوید که لینک ها به خوبی قابل مشاهده هستند ، بلکه باید مطمئن شد که آنها قابل کلیلک کردن هم هستند. گاهی اوقات طراحان فضای مناسبی برای لینک ها در نظر نمی گیرند و این موضوع بیشتر روی وب سایت هایی که از طریق تلفن همراه دیده می شوند تاثیرگذار است و کاربر نمی تواند به خوبی از طریق یک صفحه نمایش کوچک روی لینک مورد نظرش کلیک کند.

این نکته نه فقط برای لینک ها ، بلکه می تواند برای آیکون ها یا دکمه های قالب کلیک نیز اتفاق بیفتد که اندازه مناسبی نداشته و باید برای تلفن های همراه بزرگتر از اندازه عادی طراحی شوند .

همین استراتژی را باید برای وب سایت های دسکتاپی هم لحاظ کرد و این روند را پیش گرفت که لینک ها و دکمه ها و آیکون ها به خوبی قابل دید و کلیک شدن باشند و فضای مناسبی برای کاربر ایجاد شود که بتواند به راحتی روی مکان مورد نظر خود کلیک کند.

5- اطلاعات تماس وجود ندارد

contact

یکی از چیزهای بسیار بد در طراحی وب اینست که یک وب سایت مکانی برای تماس کاربران با مدیر سایت نداشته باشد. همانطور که قبلا به آن اشاره شد ، کاربرها برای اهداف مختلفی وارد یک وب سایت می شوند و ممکن است یک از این هدف ها این باشد که با مدیر وب سایت مورد نظر خود تماس حاصل کنند و فرض کنید که همچین صفحه ای تعبیه نشده باشد و اینجاست که کاربردپذیری آن وب سایت زیر سوال می رود.

هیچ بهانه ای برای قرار ندادن صفحه تماس با ما وجود ندارد و شاید این بهانه ایجاد شود که کاربرها اسپم می کنند و یا اینکه ایمیل و شماره تلفن و اکانت های توییتر و فیس بوک هک شوند! اما می توان برای این مسائل هم راهکارهای حفاظتی مخصوص به خود را در نظر گرفت و اصلا به نظر من باید به بازدیدکنندگان یک وب سایت این فرصت را داد تا به راحتی و از هر طریقی با مدیر وب سایت مورد علاقه خود ارتباط برقرار کنند.

6- باکس جستجو

search

قرار دادن باکس جستجو برای هر وب سایتی حکم مهم ترین عناصر یک صفحه وب را ایفا می کند. البته این بدین معنا نیست که باید برای هر وب سایتی یک جعبه جستجو تعبیه کرد ، مثلا اگر یکی وب سایت در مورد خدمات و طراحی است و یا یک صفحه برای معرفی خدمات خود دارد که اصلا نیازی به باکس جستجو نیست.

اما مثلا اگر وب سایتی به صورت تولید محتوای زیاد می باشد که روزانه آپدیت می شود ، می بایست حتما برای راحتی کار کاربران برای آن وب سایت یک باکس جستجو در نظر گرفت. مطالعات نشان می دهد که کاربران در همان لحظات ورود به وب سایت به دنبال باکس جستجو نیز هستند که بتوانند سریعا اطلاعات درخواستی خود را از درون محتوای وب سایت بیرون بکشند.

در صورتی که شما برای وب سایت یا وبلاگ خود از سیستم های مدیریت محتوا مثل وردپرس استفاده می کنید که می توانید از قابلیت افزونه های آن برای باکس جستجو استفاده کنید. اما در غیر این صورت می توانید از جستجوگر گوگل برای این منظور استفاده کرد.

7- فرصت ثبت نام و عضویت

registration

کلا از وب سایت هایی که قبل از هر کاری از کاربرها انتظار عضویت و ثبت نام دارند بیزارم . شما سعی کنید در طراحی وب سایت خود به این مقوله خوب توجه کنید که اگر خدمات یا محصولی را ارائه می کنید ، در همان لحاظات اول از کاربر نخواهید که حتما و اجبارا در وب سایت شما ثبت نام کند.

یکی از ترفندهای خوب برای این منظور اینست که در ابتدا این فرصت را به کاربر بدهید که از امکانات رایگان وب سایت شما استفاده کند و اگر مورد توجه او واقع شد بتواند برای رسیدن به امکانات بیشتر در وب سایت شما عضو شود.

یکی از مثال های خوب در این زمینه ، بازی محبوب اپل به نام Fruit Ninja هست که از همان ابتدا نسخه رایگان را به کاربران داده و کاربر بعد از بازی می تواند نسخه کامل تر بازی را خریداری کند. این امر نه تنها برای طراحان وب بلکه برای بسیاری از شرکت ها و تولیدکنندگان ضروری به نظر می رسد.

باید در عوض عضویت کاربران به آنها این فرصت داده شود که به امکانات حرفه ای تری دسترسی پیدا کنند و شما می توانید مطمئن باشید که با این روند بهترمی توانید محصولات و خدمات خود را از طریق وب سایت ارائه کنید.

8- فرم ثبت نام

forms

موضوع دیگری که می بایست در مورد کاربردپذیری یک وب سایت به آن توجه کرد اینست که در طراحی فرم های ثبت نام باید توجهی ویژه ای اعمال نمود. ساخت فرم های ثبت نام هر چه کوتاه تر باشد و شامل جزئیات کمتری برای ثبت نام باشند برای کاربران بهتر هستند.

می توان اطلاعات ضروری مثل ایمیل ، رمز عبور و نام کاربری را درخواست کرد و پس از ثبت نام کاربر این امکان را داشته باشد که بتواند از طریق حساب کاربری بقیه اطلاعات را تکمیل نماید.

در حال حاضر حتی می توان به کاربران این امکان را داد که از طریق API شبکه های اجتماعی مثل توییتر ، فیس بوک یا گوگل پلاس به راحتی و سریعا در وب سایت ثبت نمود.

9- طراحی ناسازگار

مطمئنا تمام صفحات یک وب سایت و نمای ظاهری آن می بایست با بقیه صفحات یکی بوده و فرق چندانی بین آنها نباشد. اگر کاربر یک صفحه از وب را دیده و وارد صفحه دیگری شود که اصلا با صفحه قبلی سازگاری ندارد دچار اشتباه شده که شاید به سمت سایت دیگر هدایت شده است. حتما سعی کنید که در طراحی وب سایت خود این نکته را نیز لحاظ کنید.

10- استفاده غلط از تصاویر

multiSite

یکی از قانونهای اساسی در طراحی وب سایت اینست که باید از عناصر و المان های مختلف به جا و در مکان مناسب استفاده نمود. این موضوع در مورد بکارگیری تصاویر نیز صدق می کند و نباید همه جای یک وب سایت را پر از عکس و تصویر کرد. مطالعات نشان داده است که کاربران خیلی هم تمایلی به تماشای تعداد زیادی عکس و تصویر ندارند و اغلب اوقات به سمت متن ها هدایت می شوند.

اگر تصمیم گرفته اید که در وب سایت خود از تصاویر استفاده کنید ، حداقل در نظر داشته باشید که بهترین مکان را برای نمایش آنها قرار دهید. یکی از اصول خوب وب سایت هایی که از تصویر استفاده می کنند اینست که به جا و در صورت ضرورت از آنها بهره می گیرند و بیشتر روی تولید محتوا و قرار دادن متنی آموزنده و سرگرم کننده تکیه می کنند.

نتیجه

اگر می خواهید به یک طراح وب خوب و حرفه ای تبدیل شوید نیاز است تا از قوانین و مقررات نیز پیروی کنید. شما نیاز نیست خود را با کاربران وب سایت مقایسه کنید و اگر می خواهید سالیان متمادی را با پیروزی بگذرانید نیاز است تا فراتر از نیاز کاربران وب سایت ها فکر کرده و به نحوی درست و معقول تجربه کاربری خوبی را در طراحی یک وب سایت پیاده کنید.

همان طور که قبلا گفتم نیاز نیست که طراحی های شما خیلی پیچیده و زیبا باشند ، کافیست که سادگی ، راحتی و کاربرپذیری مناسبی را برای وب سایت خود در نظر بگیرید.

  • geek


مدل مو

اگه نظر منو بخواین، مدل موی گیک ها به دو بخش تقسیم میشه : مرتب و کمی به هم ریخته. این که کدوم مدل رو انتخاب میکنین کاملا به جنس موی خودتون بستگی داره، مثل فر یا زبر یا صاف بودن. اما جدا از این، باید هرگیکی به موهای خودش برسه و اونو مطابق شخصیت خودش درست کنه. مثلا من خودم از موی صاف و روی پیشونی افتاده خیلی خوشم میاد و اکثرا هم این نوع رو پیشنهاد میکنم. یه چیزی مشابه عکس زیر:

چون وقتی این مدل مو با یه عینک مثل عینک بالا یا مواردی که در ادامه بهشون میپردازیم ترکیب میشه زیبایی خاصی رو به صورت میده و از نظر خودم جذابیت بیشری داره. برای مدل موهای به هم ریخته یا فر هم مدل موی زیر خیلی روی مد و طرفدارای زیادی رو بین گیک ها داره:

در کل من خودم توصیم اینکه اگه موهای صافی دارین، سعی کنین موهاتونو بلند کنین ( نزدیکای لب رو من توصیه میکنم) و روی صورتتون بندازین. از اتو کشی و چیزای اضافی زدن هم خودداری کنین چون موهای صاف و روی صورت افتاده واقعا زیبایی خاصی دارن:

برای مدل موی خانم ها هم من در جایگاهی نیستم که نظر بدم ولی تاجایی که اطلاع دارم، گیک های خانم اکثرا به مدل موی صاف و بلند علاقه دارن:

در کل سعی کنین اون شکل موهاتونو حفظ کنین و زیاد با مواد شیمیایی، موهاتونو از بین نبرین. قشنگی یه گیک به مدل موهای خاصش، پس از مدل موهایی که تو کشور رواج پیدا کرده زیاد تقلید نکنین و مدل موی اختصاصی خودتونو داشته باشین.

عینک

این یه مورد رو واقعا بهش علاقه دارم. اول اینکه پیشنهاد من اینکه زیاد از این عینکای دودی و تقریبا دایره ای شکل استفاده نکنین چون به نظرم اصلا زیبایی خاصی ندارن به خصوص برای گیک ها. دوم هم اینکه از عینکای قابدار بزرگ بیشتر استفاده کنین. مثلا یه چیزی مثل عینک زیر:

خانم و آقا هم نداره، به هرگیکی این مدل عینکا میان. البته تو کشور از این مدل عینکا زیاد استفاده میشه اما بعضیاشون شکل خاصی دارن و میتونن کمی تمایز ایجاد کنن:

در کل از عینک های خاص و متفاوت زیاد استفاده کنین، چون وقتی میایم و به هر شخصیت معروفی نگاه میکنیم، اکثرشون عینک خاص خودشونو به چشم میزدن و میزنن.

لباس

این مورد واقعا بحث زیادی میخواد و نمیشه به این راحتیا در مورد بحث کرد اما من خودم چندتا پیشنهاد رو آماده کردم و خیلی دلم میخواد که شما تیپ های مورد علاقتونو هم باما در میون بذارین.

اولین چیزی که پیش میاد، رنگ لباس که اکثریتمون قبول داریم که رنگ های تیره ای مثل سیاه، شدیدا به گیک ها میان و اکثر گیک ها به این رنگا علاقه دارن. البته انتخاب رنگ کاملا به روحیات خودتون برمیگرده، اما من خودم ست لباسایی رو که کاملا مشکی هستنو خیلی دوست دارم و برای مثال هم مورد زیر رو واقعا میپسندم (هدف رنگ لباس)

اما در مورد خود لباس، من به شخصه دو مدل رو خیلی دوست دارم. یکی کاملا شیک و تا حدودی کلاسیک، یکی هم اسپرت اما نه کاملا اسپرت بلکه یه ترکیبی از کلاسیک و اسپرت. تصاویر رو ببینین بهتر متوجه میشین:

من خودم لباسای زمستونی و پاییزی رو خیلی بیشتر میپسندم چون کلا به لباسای بلند مثل پالتو و بارونی علاقه زیادی دارم و ترکیبشونو با یه پیراهن مردونه و تیره محشر میدونم:

در مورد خانما هم مواردی مثل تصویر زیر رو واقعا شیک و زیبا میدونم:

در کل، اگه میخواین از لباسای کلاسیک و تیره استفاده کنین، سعی کنین یه ست کاملی رو داشته باشین و لباس رو همون تیره حفظ کنین. برای مثال شلوار، کت و پیراهن خاکستری و مشکی یه ترکیب فوقوالعاده ای رو بوجود میارن و تو لباسای اسپرت هم به نظرم شلوار سرمه ای با پیراهنای روشن و کفش های تا حدودی تیره، مثل قهوه ای ترکیب جالبی میشن. البته اسپرت منظورم اسپرتی که همه میپوشن نیست و باید تمایزاتی رو بوجود آورد واسه همینه که ترکیب رنگ پیشنهادیم بازم تا حدودی تیرست:

موارد اضافی

خیلی چیزای دیگه ای هم هستن که به یه گیک ویژگی های متمایزی میدن. مثلا همین کیف های دوشی، دستبند های رنگی که خودم عاشقشونم، گردنبند هایی با طرح های متفاوت، ساعت های تا حدودی میتونم بگم عقربه دار و با شکل طرح دایره ای، کیس های موبایل با طرح های گیکی و موارد دیگه ای که تعدادشون کم نیست. برای توضیحات بیشتر به ادامه مطلب توجه کنین:

ساعتای زیادی هستن که طرح های جالب و متفاوتی دارن و معمولا هم قیمت آن چنانی ای ندارن (اساس مطلب برروی هزینه نبود و نیست و در آخر بیشتر توضیح میدم) میتونین از این ساعتا بخرین و با ست کردنشون با استایلتون، یه ظاهر خاص گیکی به خودتون بدین.

در مورد کیف هم در مقاله های قبلی چگونه یک گیک باشیم کامل نوشتم و درخواست میکنم اونو بخونین، اما خلاصه بگم که داشتن یه کیف به خصوص کیف های دوشی شدیدا تیپ گیکی ای رو به شما القا میکنن.

در مورد کارای دستی مثل دستبند، گردنبد و این چیزا هم باید بگم که پیشنهادشون نمیکنم حتما ازشون استفاده کنین چون خیلیا شاید به این چیزا علاقه ای نداشته باشن و چیزای واجبی هم نیستن، اما از اونجایی که این آثار، اکثرا ظاهر یکتایی دارن، باعث میشن یه تیپ خاصی پیدا کنین و تا حدودی زیادی تمایز رو احساس میکنین. مرد و زن هم ندارن و با هرتیپی، چه کلاسیک چه اسپرت کاملا هم خونی دارن. کلا تو انتخاب این چیزا، به طراحیشون توجه داشته باشین و چیزای گیکی رو انتخاب کنین.

تیپ خودمون، خودمونم انتخاب میکنیم

من از نوشتن این مقاله چندتا هدف دارم، یکی اینکه بگم ما نباید تابع تیپ بقیه باشیم و همیشه روی استایل و ظاهر خودمون بمونیم. مورد دیگه اینکه نباید فکرمونو بذاریم روی لباسای مارک دار و گرون و این چیزا، نه اصلا اینطوری نیست و مد هیچ وقت تو چیزای گرون و تجملی خلاصه نمیشه. خود من هیچ وقت لباس مارک دار و چیزای گرون نخریدم و هیچ وقتم همچین کاریو انجام نمیدم، در عوض همیشه لباسایی میخرم که هم کیفیت خوبی داشته باشن هم اینکه چیزی باشن که خودم بهشون علاقه دارم.

شما هم نگران مارک لباستون نباشین و بیشتر روی این مورد فکر کنیم که چطور لباسایی که دارین رو به زیبایی با هم ست کنین و مطمئن باشین اینطوریه که شما استایلی رو برای خودتون میسازین که مختص خودتون و فقط برای خودتون ساخته شدست. اگه به گیک های خارجی نگاهی بندازیم، اکثریتشون، به جرات میگم اکثریتشون شیک پوش ترین افراد هستن و هر کدومشون ویژگی های خاص خودشونو دارن. پس اگه شما هم یه گیک هستین، از اون مدلای خسته کننده و قدیمی دست بردارین و استایل خودتونو بسازین.

 onever

  • geek

یکی از سخت ترین تصمیمات در زمان راه اندازی یک استارت آپ انتخاب اسم است. انتخابی که هر کدام از ما که در مرحله شروع یک کار بودیم به نوعی سختی آن را چشیده ایم. روشی که معمولا افراد پیش می گیرند استفاده از فرهنگ لغات و دوستان صاحب نظر است تا اسمی در خور و متناسب با جنس کار پیدا کنند. اما آیا واقعا این حساسیت ضرورت دارد و اسم تا چه اندازه در موفقیت شما تاثیر دارد؟


اسم مناسب فاکتور موثری در رشد برند شما است و اگر توجه لازم را در زمان شروع استارت آپ به انتخاب اسم انجام نداده باشید در مراحل بعدی کار پشیمان خواهید شد. تا کنون دقت کرده اید که تعداد زیادی از هنرپیشگان و خوانندگان در زمان شروع فعالیت حرفه ای خود اسم خود را تغییر می دهند؟ آنها اولین انسان هایی بودند که اهمیت اسم مناسب در رشد تجارت خود را درک کرده اند.


در این مقاله کوتاه به سه اصل اولیه اما مهم پرداخته شده است که توجه به آنها برای اسم استارت آپ شما ضرورت محسوب می شود. ادامه مطلب را از دست ندهید.



۱. اسم شما بی آزار باشد

بهتر اسمی که انتخاب می کنید کاملا خنثی باشد. به یاد بماند و راحت تلفظ شود و البته هیچ حس منفی را در مخاطب به وجود نیاورد و با اسامی رقبا اشتباه گرفته نشود.


اسم شما قرار است خمیر سفالی باشد که شما به آن شکل و شخصیت می دهید و تعریف جدیدی را از آن کلمه به مخاطب ارایه می کنید. اسم شما قرار نیست بیانگر تمام عملکرد و فعالیت های شرکت شما باشد و بسیار بعید است که یک کلمه بتواند چنین معنایی را منتقل کند.


۲. اسمی که فقط مال شما باشد

در فضای راه اندازی استارت آپ ها رقابت بسیار شدید است اگر اسمی را انتخاب می کنید باید آن را از آن خود کنید. در دنیای امروز شما زمانی صاحب یک اسم هستید که آن اسم را در اینترنت هم در اختیار داشته باشید. تنها زمانی در این بازی رقابت برنده هستید که دامنه های اسم مورد نظرتان را عینا در اختیار داشته باشید. بهتر است پسوندهای مختلف آی آر، کام و… را ثبت کنید و تا جای امکان، دامنه های مشابه را نیز رزرو کنید. در زمان انتخاب نام دامنه از گروه های مختلف افراد بخواهید که اسم شما را بنویسند تا مطمئن شوید اسم شما توسط اکثریت افراد به یک شکل نوشته می شود. این مسئله در زمانی که لغات فارسی را به صورت فینگلیش می نویسیم زیاد پیش می آید که افراد یک کلمه را به شکل های متفاوتی می نویسند. 

۳. تصویر درستی از کار شما ارایه دهد

به قول معروف اسم شما باید به شما بیاید. شاید خیلی ابتدایی باشد ولی برای انتخاب اسم خوب به استارت آپی که می خواهید راه بیاندازید فکر کنید و با نگاه منطقی به ماهیت کار و مخاطبین اصلی ایده، اسم گذاری را انجام دهید. یک اسم و لوگوی فانتزی برای یک کار جدی مناسب نیست و در مقابل یک اسم خشک برای ایده ای با ماهیت سرگرمی و مخاطبین جوان تر مناسب نخواهد بود. 

اگر قصد ثبت شرکت در ایران را دارید خوب است بدانید که امکان ثبت اسامی تک کلمه ای وجود ندارد و برای عبور از مرحله تایید اسم، شما باید اسامی ترکیبی از چند کلمه را انتخاب کنید. اما این امکان وجود دارد که یک نام تجاری را برای استارت آپ خود در نظر بگیرید و موارد بالا را در انتخاب این نام تجاری لحاظ کنید. 

  • geek

متاسفانه یکی از بهترین سایت ها در زمینه عکس که من خودم همیشه ازش برای انتخاب تصاویرم استفاده میکنم فیلتر بود تا این که امروز تست کردم و خوشبختانه برای من دیگه این سایت فیلتر نبود. نمیدونم چقدر از فلیکر استفاده میکنین و تا چه حد باهاش آشنایی دارین، اما در ادامه نگاهی میندازیم به این سرویس بسیار کارامد و امیدواریم که این روند همینطور ادامه داشته باشه و شاهد باز شدن سرویس های کاربردی باشیم.

فلیکر سرویس آپلود و به اشتراک گذاری تصاویر هست که مدتی پیش توسط یاهو خریداری شد و بعد از تغییر ظاهرش، دوباره به روی اینترنت رفت. فلیکر امکانات خیلی جالبی داره و یکی از بهترین جاهایی هست که شما میتونین از دیدن تصاویر متفاوت لذت ببرین و عکس های زیبای خودتونو هم به اشتراک بذارین.

فلیکر یعنی هر عکسی که بخوای

بالا سمت راست، یه قسمت جستجو هست که حسابی جا خشک کرده و بدون اون فلیکر زیاد به درد نمیخوره. تو این قسمت فکر نمی کنم چیزی وجود داشته باشه که شما بنویسیدش و پیداش نکنین. هرروز که من مطلب جدیدی رو میخوام ارسال کنم، قبل از انتخاب تصاویر از خود مقاله اصلی و تقریبا همیشه برای انتخاب عکسای مطالب خودم، یه سری به فلیکر میزنم و با یه جستجوی کوچیک، تقریبا هرچیزی رو که میخوام پیدا میکنم. بذارید ببینیم چندتا عکس قشنگ از ایران توش پیدا میکنیم:

۱ ترابایت فضا

باورش سخته که سرویسی یک ترابایت فضا اونم از نوع رایگانش ارائه کنه، اما یاهو این کارو انجام داده و یک ترابایت فضای رایگان به شما داده تا تصاویرتونو آپلود کنین. آپلود تصاویر واقعا راحته و شما میتونین با گرفتن و انداختن عکساتون یا آپلود مستقیم تصاویرتونو به اشتراک بذارین.

عکسای صفحه اولش واقعا قشنگن

اصلا دوست دارم همینجوری برم صفحه اول فلیکر و از دیدن عکسا لذت ببرم. برای پایان هم پیشنهاد میکنم گاهی وقتا برین و یه چرخی توش بزنین :)

  • geek


هرچند همه میگن که زود بخوابید، به اندازه بخوابید و صبح هم زود بیدار بشین، اما هم من خوب میدونم هم شما که این حرفها دیگه این روزا هیچ نزدیکی ای به واقعیت ندارن و اکثر ماها شب هارو با روز یکی میکنیم تا اندکی بخوابیم. به هرحال، هرچند این نوع زندگی زیاد برای سلامتی ما مفید نیست، اما واقعیته، پس چه خوب که از این فرصت ها بیشتر استفاده کنیم، به خصوص که تابستونه و واقعا میتونیم به کارای زیادی دست بزنیم. باما باشید که این مقاله رو خدا میدونه ساعت چند نوشتم :|

قبل از این که مقاله رو شروع کنم، میخوام یه سوال ازتون بپرسم. ایرانیا تنبلن؟ نمیدونم تنبلی چه معنی ای رو میده و اصلا کاری ندارم که معنیش چیه. اما میخوام قبل از شروع یه چیزی رو بهتون بگم، تنبل وجود نداره! تنبلی فقط یه واژست که ما برای تعریف خودمون ازش استفاده میکنیم، یه چیزی مثل باهوش که وقتی احساس میکنیم هوشمون زیاده به کار میبریمش تا بگیم ما باهوشیم، ممکنه من یه مسئله مثل ۲*۲ ببینم و با جواب دادنش، احساس باهوش بودن کنم. اما از نظر شما این واقعا باهوشیه؟ بی تردید خیر اما از نظر من چرا!

شاید کمی سردرگم شده باشید، حق دارید، کلا من عادت دارم برای خودم تعریف بسازم و درست بشو هم نیستم! ساده بگم، منظور من اینکه من در خودم احساس باهوشی میکنم اما هوش من به قدری نیست که اطرافیانمو تحت تاثیر قرار بده. دو حالت داره، یا من به باهوش بودن خودم پافشاری میکنم یا اینکه تحت تاثیر محیط، احساس نادانی و کم هوشی در من ایجاد میشه. این همه نوشتم تا بگم این که شما احساس تنبلی میکنین، تقصیر شما نیست، محیط اطرافتون این احساس رو در شما بوجود آورده. خوب بازم دو حالت بوجود میاد: ۱- یا بازم احساس تنبلی میکنین و اجازه میدین که اطرافتون بازهم شمارو ضعیف تر و ضعیف تر کنه. ۲- دست از این تلقین ناخواسته برمیدارین، این افکار دروغین رو که بقیه در شما ایجاد کردن، بیرون میریزین، مقاله زیر رو میخونین و یاد میگیریم که ما نیازی به اطراف نداریم، نیازی به گفته های دیگران نداریم. خودمون برای خودمون تصمیم میگیریم و دیگه اجازه نمیدیم که کسی به ما تنبل بگه، چون ما باهوشیم، هرچند در حد۲*۲ باشه اما بازم میدونیم که باهوشیم.

تیک تاک ساعت صبح

یه چیزی رو همین اول بگم. صبح زود بیدار شدن یه نعمته، یه قدرته اضافست، یه چیزیه که باعث میشه آدم احساس بهتری داشته باشه. پس خواهشم اینکه این مورد رو جدی بگیرین. مهم نیست ساعت ۳ یا ۴ شب میخوابین، هرطور که شده صبح بیدار بشین. نمیدونم تا حالا واقعا کار جدی ای رو دنبال کردین یا نه، اما اگه این کارو کرده باشین حتما تا به حال فهمیدین که ظهر و شب تمرکز کردن کجا و صبح ها کجا. نمیدونم این احساس رو چطوری بیان کنم، اما به جرات میگم که اول صبح بیدار شدن، پشت کامیپوتر نشستن و تایپ کردن از هر وقت دیگه ای برای من لذت بخش تره. اصلا انگار احساس میکنم از کل دنیا آزادم، انگار هیچ برهم زننده ی آرامشی وجود نداره.

ظهر و شب و این وقتا، زمان های با ارزشی هستن، اما نمیتونن کاری رو که شما اول صبح انجام میدین، براتون جبران کنن. شب درس خوندن و ظهرا تلاش کردن برای فرو کردن چیزی تو ذهنمون، هیچ چیز جز عذاب دادن خودمون نیستن. سعی کنید این مورد رو جدی بگیرین و گاهی وقتا لذت صبح بیدار شدن و فکر کردن و مطالعه و این چیزا رو بچشید.

اما… ساعت های اضافه

برگردیم سر اصل مطلب. من خودمو اول مثال بزنم که تقریبا این روزا فیکس ساعت ۲٫۳۰ یا ۳ شب میخوابم. به هرحال هرچند اگه الان یه متخصص بیاد و این نوشته هارو ببینه، به احتمال زیاد برام یه نسخه حسابی تجویز میکنه، اما یه واقعیت در زندگی من و نمیشه ازش فرار کرد. خوب چجوری میتونم از این وقت اضافی که از ساعت ۸ صبح شروع میشه و تا ساعت ۳ ادامه پیدا میکنه استفاده کنم؟ به خصوص اینکه تابستون هم هست و حسابی میتونم ازش استفاده های درست داشته باشم. در ادامه میپردازیم.

نوشته های زیر جنبه پیشنهادی دارن و شامل زندگی من برای فعلا نمیشن، هرچند به احتمال زیاد به زودی عملیشون کنم.

اول یادگیری

من خودم دوست دارم تابستونمو بیشتر برای مطالعه و یادگیری اختصاص بدم. البته میخوام برنامم رو طوری بریزم که یه برنامه ادامه دار باشه و مثل این جاها که میگن برای تابستان شما برنامه داریم! نباشه. پیشنهاد من به شما هم اینکه برنامتونو زمان دار طراحی نکنین. اختصاص این ساعت به اون کار و اون ساعت به این کار فقط و فقط یه نیرنگه که داریم به خودمون میزنیم. خوب الان چی کار کنیم؟ من یه سری از چیزایی رو که میتونین تو تابستون برای یادگیری برنامه ریزی کنن، آماده کردم :

یادگیری زبان

این چند روز از یادگیری زبان گفتم و تقریبا جمعش کردم. به همین خاطر نمیخوام بحث رو باز کنم و فقط به نوع یادگیری محدودش میکنم. تابستونتونو از نظر من با یادگیری یه زبان جدید شروع کنین، چون واقعا میتونه به محرکی برای ادامه بقیه تابستون تبدیل بشه. زبان مثل بقیه درسا نیست که مغز آدمو به چالش زیاد وارد کنه و خستش کنه، بلکه لذتیه که رفته رفته باعث میشه آدم علاقش به بقیه مباحث آموزش هم جلب بشه و بره دنبال یه عالمه منبع جدید که به زبان های مختلف موجودن.

خوب چجوری از این n+24 ساعت برای یادگیری استفاده کنیم؟ من اول صبح و کلا موقع کار و این چیزارو برای این کار پیشنهاد نمی کنم، چون یادگیری یه زبانی مثل انگلیسی، واقعا نیاز به تمرکز زیادی نداره و میتونه شب های شمارو به خودش اختصاص بده. خوب، از این به بعد ما میایم، اگه گجتی چیزی داریم، فایلهای آموزشی مثل پادکست، کتاب و این چیزارو میریزیم توشون و حدود ۱ تا ۲ ساعت رو به این کار اختصاص میدیم. نیازی نیست که حتما انرژی زیادی مصرف کنین و هروقت که دیدین خسته شدین، دست از یادگیری بردارین و اگه میخواید بخوابید، برید راحت بخوابید و در ضمن بگم که مطالعه به جرات یکی از کاراییه که خواب آدم رو سبک تر میکنه، پس اگه مشکل خواب دارید حتما به این مورد توجه کنین. اگه هم دوست داشتین و دیدین میتونین بیدار بمونین، به مطالعه یه کتاب با زبان ساده بپردازین. از زبان ساده هم منظورم اینکه یه چیزی مثل یه داستان معمولی رو مطالعه کنین.

یادگیری برنامه نویسی

بعد از زبان میرسیم به برنامه نویسی. این که چه زبانی رو برای این کار انتخاب میکنین، کاملا به خودتون بستگی داره و از هرچیزی که دوست دارین و ازش لذت میبرین شروع کنین و باز هم میگم که ساده هارو در نظر بگیرین! وقت زیاده و عجله برای حرفه ای شدن نداشته باشین. خوب یادگیری برنامه نویسی رو چجوری پیش ببریم؟ پیشنهاد من اینکه اول صبح و بعد از ظهر رو به این کار اختصاص بدین و سعی کنین که بیشترین وقتی رو که میتونید در نظر بگیرید به برنامه نویسی اختصاص بدین.

برنامه نویسی، وقت میخواد، کتاب و این چیزا نیست که حفظش کنین و برین امتحان بدین. یه دنیای متفاوته که باید حسش کنین و این حس کردن بوجود نمیاد مگر با عشق بهش! خیلی دلم میخواست از برنامه نویسی چیزی بذارم، اما دیدم این قدرتو ندارم که قول بدم ادامش میدم و دیدم که آموزش های برنامه نویسی چیز نیستن جز گول زدن خودمون! قبول کنیم یا نه، وقت گذاشتن برای مطالعه آموزش های موجود تو سایتا، هیچ چیز جز وقت تلف کردن نیستن! خیلی کم دیدم آدمی بتونه با این آموزشا به جایی برسه. خلاصه میگم، خودتونو اسیر آموزش وبلاگ ها و این جور جاها نکنین. فقط یه شروع و اراده قوی کافیه تا خودتون راه رو برین. کلی بگم، از آموزش ها استفاده کنین، اما مطیعشون نباشین، چرا که این آموزش ها فقط یه تلقینن تا ما فکر کنیم یه چیزی یاد گرفتیم در صورتی که این طور نیست.

سایر

این که به چی علاقه دارین، مثلا از فتوشاپ خوشتون میاد یا دوست دارین با اتوکد کار کنین، کاملا به خودتون بستگی داره. خیلی چیزا هست که ما دوست داریم انجامشون بدیم اما به هر دلیلی نمیتونیم. به نظر من بزرگترین مشکل برای این که ما نمی تونیم، اینکه واقعا نمی دونیم چرا دوست داریم چیزی رو یاد بگیریم. مثلا نمیدونیم چرا دوست داریم فتوشاپ رو یاد بگیریم، حالا چون شنیدیم نرم افزار خیلی بزرگیه و خیلی کارا باهاش انجام میدن، ما هم علاقه پیدا کردیم که یاد بگیریمش، حالا این که چی ازش میخوایم رو اصلا نمیدونیم.

بهتون میگم تا روزی که ندونید و درک نکنید که چرا میخواید یه چیزی رو یاد بگیرین، هیچ وقت از یادگیریش لذت نمیبرین و مثل خیلی چیزا که الان میدونم بهشون فکر میکنین، میندازیدش دور و دوباره میرید دنبال یه چیز دیگه. سعی کنین قبل از این که کاری رو شروع کنین، خوب در موردش تحقیق کنین و با در نظر گرفتن همه جوانب برید دنبالش. خودمونی بگم، عشقی نرید دنبال چیزی، جز هدر دادن وقتتون فایده ای براتون نداره.

دوم سرگرمی

عملا خیلی چیزا هست که میتونین برای سرگرمی انتخب کنین. اول اینکه بگم هدف ما تابستون نیست و کلی داریم صحبت میکنیم. همونطور که گفتم خیلی سرگرمی هست، اما واقعا هر سرگرمی ای ارزششو داره؟ بی تردید خیر! بازی کردن ۲۴ ساعته یه بازی اکشن عملا چه فایده ای برامون داره؟ هیچی! من سرگرمی رو به چندتا شاخه زیر تقسیم میکنم و امیدوارم که به حرفام خوب گوش کنین و بدونین که سرگرمی یعنی بعد دیگه ای که میتونه برای ما جدا از وقت پر کردن، آموزنده هم باشه.

بازم پای سریال و فیلم در میونه

چرا من این روزا همش از سریال و فیلم میگم! به هر حال، فیلم و سریال رو دوست دارم، چرا که میتونه تخیل منو گسترش بده، با تاریخ آشنام کنه، گاها به من علوم مختلفی مثل سریال بیگ بنگ رو یاد بده و خیلی کارای دیگه که بستگی به نوع فیلمش داره. سعی کنین برای تابستون، چندتا فیلم و سریال خوب که چند وقت پیش چندتا خوبشو معرفی کردم تهیه کنین، مشاهدشون کنین و در آخر هم اگه دلتون خواست یادداشت برداری کنین. (یادداشت برداری از قسمت های مختلف یک فیلم یا سریال، گاها چنان مفید واقع میشه که میتونه یکی از گرهای شمارو حل کنه. یادمه یه بار یکی از همین یادداشتا باعث شد یه تحقیق حسابی بنویسم!)

مستند | ببینین به اندازه n+n+24 ساعت

عجب عنوانی شد! همونطور که میبینین، مستند زیاد تماشا کنین. اصلا هروقت احساس بیکاری کردین، برین و یه مستند ببینین. من قول میدم که از این به بعد زیاد مستند معرفی کنم و امیدوارم که با تماشاشون و نکته برداری ازشون، ذهن خودتونو فعال تر کنین، فکر تنبلی رو بذارین کنار و از تلاش های صورت گرفته در تاریخ، الهام بگیرین.

بازی های ماجراجویانه و داستانی و کلا فکری

هر وقت کسی اومده پیش من و پیشنهاد بازی خواسته، اول از همه گفتم Mass Effect! نمیدونم چرا، اما واقعا دوستش دارم. پیشنهاد من اینکه بازی رو به کامپیوتر محدود نکنین، چون بعضی از بازیای اسمارتفونا هم واقعا آموزنده و چالش برانگیز هستن. سعی کنین تا جایی که میتونین از این بازیا بهره ببرین و ذهن خودتونو به چالش بکشین.

جمع بندی از ۳ مورد بالا : کلی بگم، تماشای مستند و سریال و بازی کردن، وقت خاصی رو برای اختصاص دادن لازم ندارن، اما بهترین موقع برای این کارا، موقعی هست که شما از کارای سختی مثل یادگیری خسته هستین و دوست ندارین که وقت استراحت خودتونو با خوابیدن و بیهودگی صرف کنین.

سوم خودتون

دیگه خودتونید و خودتون. دوست دارین برین سفر، خوب برین اما از همون سفر هم بهره برداری کنین. دوست دارین تدریس کنین، دوست دارین رانندگی یاد بگیرین، دوست دارین نقاشی بکشین، اصلا دوست دارین یه وبلاگ بزنین و روزی چند خط بنویسین. هرکاری که دوست دارین انجام بدین، حالا برنامه ریزی برای سفر به جو زمین باشه یا تلاش برای بالا بردن یه وبلاگ، سعی کنین از تک تک ثانیه هاتون درست بهره برداری کنین.

ما ایرانیا تنبل نیستیم، اطراف ما پر شده از انرژی منفی که میگه ما تنبلیم! خوب اگه اینطوریه، پس بیاید و یه بارم که شده شما یه انرژی مخالف بفرستین، چه دیدین شاید همین انرژی مثل همین تنبلی پخش شد و یه کمی مارو به تحرک وارد کرد. به هرحال تلاش کردن بهتر از دراز کشیدن و تماشای سریال ترکیه ایه D: 

onever

  • geek

استیوجابز، زاکربرگ، بیل گیتس و اسم های بزرگ دیگه ای وجود دارن که دانشگاه رو رها کردن و امروز به عنوان یکی از افراد تاثیر گذار دنیای تکنولوژی محسوب میشن. جالبه که فقط ایران نیست که خیلیا درس رو سد راه میدونن و خیلی از وبلاگا خیلی وقتا حرف از درس خوندن و نخوندن میزنن. به هرحال جالب دیدم که این مطلب رو قبل از کنکور بذارم و خودم در آخر تاکید کنم که درس خوندن، نه اون خوندنی که الان باب شده، بلکه درس خوندن و لذت بردن از خوندن، یکی از بهترین کارایی هست که هرانسان تو یه بار زندگیش میتونه انجام بده. باما باشید :)

سال پیش یکی از مسئولین یاهو، اسکات تامسون خودش افشا کرد که در هنگام ارائه ی رزومش در مورد مدرک تحصیلیش دروغ گفته. به عبارتی در رزومش اعلام کرده بود که مدرک کامپیوتر داره در حالی که هیچ درسی در مورد کامپیوتر در دانشگاه نخونده بود. یا میشه به یکی از مسئولین پی پال اشاره کرد که همین کارو کرده بود و بعدها اخراج شد.

نتیجه گیری نویسنده اینکه درس خوندن و داشتن مدرک مهمه. پس بهتره هیچی نشده خودمونو سازنده یه کمپانی فرض نکنیم و کمی با واقعیت ها روبرو بشیم.

خود نویسنده در مورد طراحی وب سررشته داره و بیشتر حول این موضوع حرف میزنه، اما این حرف ها رو میشه در هر رشته ای و در هر زمینه ای ازشون بهره برد.

مسیر اصلی

برای مثال در زمینه طراحی وب خیلی از دانشجو ها فکر میکنن که وارد دانشگاه میشن، شروع به یادگیری میکنن و بعد از مدت کمی احساس میکنن که همه چی رو یاد گرفتن و باید وارد دنیای کار بشن، وقتیم که میرن بیرون و میخوان شروع به کار کنن، با واقعیتی بسیار بزرگ روبرو میشن، من درس های تاریخ گذشته رو خوندم! در حقیقت خیلی زبان ها مثل php و MySQL هستن که نیازی به درس خوندن ندارن و هر فردی با اراده خودش میتونه این هارو یاد بگیره. شخصی به نام جیک اینطوری میگه ” هر چیزی که توی وب بوجود میاد، حتما نیاز نداره که توسط مدرس به شما آموزش داده بشه، در ضمن این طور هم نیست که شما با خوندن تیتر مطالب بتونید از پسش بربیاید”

دنیای تکنولوژی مثل آناتومی انسان یا قانون نیست که تغییر درشون زمان و وقت نشناسه. دانشگاه ها هم مثل همین قانون گذارا هرروز خودشونو بروز نمیکنن و این خود افراد هستن که باید همیشه در این دنیایی که هرلحظه در حال پیشرفت خودشونو بروز نگه دارن.

برنامه تحصیلی

در زمینه طراحی وب یا حالا امثال این، چندین و چند سایت وجود داره که همیشه در حال برگزاری جدیدترین رقابت ها هستن و باعث میشن که افراد متفاوت همیشه خودشونو بروز نگه دارن، اما دانشگاه اینطوریه؟ شاید فکر کنیم که ایران اینطوریه اما این نویسنده که ایران نیست، پس این مورد یه نتیجه گیری کلی. ادامه بدم، آیا تو دانشگاه اصلا میپرسن به چی علاقه داری یا چی میخوای بخونی؟ هیچ وقت اینطور نبوده و به جز یه سری دانشگاه محدود که دست نخبه هاشونو باز میذارن، تو اکثر دانشگاه ها شما رشته ای رو انتخاب میکنید و محدود به همون رشته باید به تحصیلتون ادامه بدین.

دنیای جدید، دنیای مجازی هاست. دیگه مثل گذشته نیست که جدیدترین ها و بهترین ها فقط تو مراکز علمی به محصلین انتقال داده بشن و بقیه از یادگیری و بروز بودن محروم بمونن. الان شما میتونید خیلی بهتر و سریعتر و با استفاده از چندین و چند سایت به یادگیری بپردازین و همیشه هم بروز بمونین.

سوال بزرگ : دانشگاه را رها کنم؟

نه هرگز! ما انسان ها اجتماعی هستیم، در کنار اجتماع می آموزیم، کار می کنیم و با بهره برداری از نیاز های دیگران، پیشرفت می کنیم. حالا چطور میتونیم نقش دانشگاه رو انکار کنیم وقتی تنها مکانی هست که میتونیم از یادگیری با بقیه هم فکرامون لذت ببریم؟ تنها مکانی که اجتماعی بودن رو یاد میگیریم، یاد میگیریم که باید تحت فشار باشیم، یاد میگریم که همکاری کنیم، کار گروهی داشته باشیم و از همه مهمتر دلیلی برای تنها نبودن پیدا میکنیم! شاید خنده دار به نظر بیاد اما چند نفرتون تاحالا بعد از مدتی دور موندن از تحصیل، خیلی از چیزارو فراموش کردین و تقریبا وقتتونو صرف تفریح کردین؟ بی تردید خیلیامون این طوری بودیم، پس فکر اینکه دانشگاه سد من هست و اگه نرم بهتر میتونم بیاموزم رو کاملا فراموش کنین، چرا که ما انسان ها تا زمانی که تحت فشار نباشیم به سختی کاری رو انجام میدیم!

شخصی به اسم Alvaris حرف قشنگی رو میزنه ” دانشگاه فقط مکانی هست که توانایی -خود یادگیری- شمارو افزایش میده” بدون دانشگاه، وقتی که میخوایم خودمون بریم دنبال یادگیری یک چیز، فقط میدونیم که باید بریم دنبالش، مثلا همین برنامه نویسی، وقتی دانشگاه نمیریم و به برنامه نویسی علاقه داریم، فقط میدونیم که باید بریم دنبالش، به عبارتی میزنیم تو گوگل آموزش برنامه نویسی و اولین لینکی رو که میبینیم انتخاب میکنیم و مدتی خودمونو باهاش مشغول میکنیم. اما دانشگاه این فرصت رو به ما میده که در کنار بقیه و با استفاده از داشته هاشون، راهمونو بهتر پیدا کنیم و این واقعا مهمه.

خیلی از کمپانیا مدرک میخوان

اگه شما دوست ندارید که تو خونه کار کنین و مثلا شغلتونو طراحی وب انتخاب کردین، باید توجه داشته باشین که تقریبا اکثر کمپانیا از شما بی چون و چرا مدرک میخوان. باز هم از Alvaris ” هرجند طراحی وب یک رشته مدرن محسوب میشه و خیلی از کمپانیا میرن و افراد فریلنسر رو استخدام میکنن، اما اکثرشون مدرک رو معیار اصلی برای انتخاب قرار میدن”

آموزش سخته، سخت!

خیلی از رشته ها هستن که حتی فکر کردن به این که آدم خودش میتونه بره دنبالش و همه کارش بشه خنده دار و شاید باعث افسوس! بعضی از رشته ها هستن که باید افراد رو در عمل قرار بدن، پزشکی، جراحی و حتی خیلی از همین رشته های کامپیوتر هستن که باید افراد با خیلی از چیزا از نزدیک آشنا بشن و فراهم کردن همین چیزا توسط خود اشخاص بعضی وقتا سخت و حتی غیر ممکن.

مدرک بگیرم یا نه؟

آموزش یک حق انسانی و هیچ کسی به هیچ وجه اجازه نداره که کسی رو ازش منع کنه وحتی نباید به خودمون اجازه بدیم که کلمه درس چه فایده ای داره رو به زبون بیاریم و باعث نا امیدی کسی بشیم. اول از همه بگم که من به عنوان خودم به هیچ وجه اجازه ندارم کسی رو از درس خوندن وا دارم و باید حتی تشویقش کنم، پس به عنوان خودم میگم که درس خوندن رو جدی بگیرین، حتی تو ایران.

این از این، دوم اینکه مدرک خوبه، به هر حال از هیچی که بهتره، اما هدف تحصیلیتون مدرک نباشه، از روی عشق و علاقه تحصیل کردن نه تنها لذت بخشه، بلکه باعث هموار شدن گرفتن مدرک هم میشه. اما اگه واقعا به درس علاقه ندارین و در خودتون این اراده، قدرت و هوش رو میبینین که میتونین پیشرفت کنین و به آرزوهاتون برسین، برید دنبال آرزوهاتون، اما همیشه به یاد داشته باشین که ما انسان ها خیلی سریع درگیر هیجان میشیم و اکثر وقتا خودمونو بهترین میبینیم و فکر میکنیم که میتونیم خودمونو راهمونو ادامه بدیم.

درگیر هیجانات زودرس نشید، خیلی از همین افراد سرشناس مثل خود همین زاکربرگ، قبل از ترک تحصیل به ایدشون رسیدن، گسترشش دادن و بعد از دیدن اینکه میتونن به موفقیت برسن، راهشونو ادامه دادن، پس قبل از اینکه کاری کنیم که بعدا پشیمونمون کنه، همه جوانب رو در نظر بگیریم و باز هم به یاد داشته باشیم که تحصیل تنها راهی که حداقل میتونه یک امید رو برای ما تضمین کنه، پس هیچ وقت سطحی بهش نگاه نکنین.

onever

  • geek

استارت آپ ها شرکت هایی نوپا هستند که رشد سریعی دارند و معمولا در زمینه تکنولوژی فعالیت می‌کنند. این شرکت ها، ایده هایی نو دارند و بالقوه می توانند بسیار رشد کنند و در نهایت تبدیل به یک شرکت بسیار موفق شوند.


شرکت های موفقی مانند گوگل و فیسبوک در واقع استارت آپ هایی موفق بوده اند. توجه کنید که این استارت آپ ها از میان میلیون ها استارپ آپ دیگر که هرگز موفق نشده اند و اسمشان را هم نشنیده ایم، سر بر آورده اند. اما رمز موفقیت یک استارت آپ چیست. استارت آپ های موفق چگونه اند؟ جواب مشخص و معینی برای این سوالات وجود ندارد. در اینجا قصد داریم در یک مطلب چند قسمتی، به بعضی نکات مهم و قوانین سرانگشتی آن بپردازیم. تا بتوانید استارت آپی را که داخل گاراژ خانه تان راه انداخته اید را به شرکت بزرگی تبدیل کنید. پس در ادامه با ما باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_88_i.jpg

بیل گیتس می گوید: بهترین راه برای متفاوت کردن شرکت تان در میان بازار رقابتی و بهترین راه برای پیشی گرفتن از رقبا این است که ابتدا علوم را بیاموزید و سپس از آنها برای انجام یک کار برجسته و متفاوت استفاده کنید. «اینکه شما چگونه این علوم را یاد می گیرید و مدیریت و استفاده می کنید، تعیین می کند که شما برنده خواهید شد یا بازنده.»


امروزه این حرف دیگر صحیح نیست! شما دیگر نیازی به جمع آوری اطلاعات در مغزتان ندارید. متاسفانه باید بگوییم که سیستم آموزشی ما راجع به دانش و اطلاعات دیگر کارامد نیست. «سیستم آموزشی ای که ما بر اساسش بار آمده ایم، واقعا ایراد دارد».


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_89_i.jpg

سیستم آموزشی ما، به ما می آموزد که یکسری «حقایق» که در کتاب هایمان آمده است را «حفظ کنیم» و در امتحان آنها را به یاد بیاوریم.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_90_i.jpg

اما در دنیای جدید، شما نباید علوم را به خاطر بسپارید، زیرا آنها برای همیشه یکسان و ثابت باقی نمی مانند و «همیشه در حال تغییر» هستند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_91_i.jpg

شما نیازی ندارید مغزتان را با اطلاعات مربوط به شغل تان انباشته کنید و سپس توی امتحان آنها را به یاد بیاورید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_92_i.jpg

در شغل شما، هر روز کاری، روز امتحان محسوب می شود. هر روز دارای تصمیم ها و جدل های غیر قابل پیش بینی و جدید است.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_93_i.jpg

حفظ کردن حقایق شما را به هیچ جایی نمی رساند. زیرا شما در هر جایی می توانید اطلاعات مورد نیازتان را در اینترنت پیدا کنید. «هر زمان که به آنها نیاز پیدا کنید.»


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_94_i.jpg

در دنیای فعلی برای پیشرفت باید اجتماعی باشید، باید برای یافتن بهترین تصمیم ها با مردمی که داخل شبکه تان هستند (کسانی که می شناسید)، گفتگو کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_95_i.jpg

کسانی که سرمایه های شما (دانش و پول)، علایق و واقعیت های بازار را می شناسند. کسانی که کمک می کنند تا دوستان جدید و ارتباطات قابل اعتماد پیدا کنید. کسانی که کمک می کنند ریسک های منجر به فرصت های انفجاری را بیابید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_96_i.jpg

دوران کلاسیک به سر آمده است. دیگر مهم نیست که هوش یادگیری شما چقدر است. چون دیگر قرار نیست چیزی را حفظ کنید. در اینجا باید مفهوم جدیدی را بیاموزید. «هوش شبکه ای». هوش شبکه ای به توانایی شما در راضی کردن افراد برمی گردد. توانایی شما در اینکه، بتوانید آنچه را که می خواهید، وارد مغز اشخاص دیگر بکنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_97_i.jpg

برای ارتقای این هوش، باید طرحی از شبکه تان داشته باشید. کسانی که می شناسیدشان. پس از این کار برای پیشرفت باید سوالاتی را بپرسید که به جواب های مفید ختم شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_98_i.jpg

پس شروع به تماس گرفتن با شبکه تان بکنید. (جاهای مختلف شبکه تان را لمس کنید و ناخنک بزنید)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_99_i.jpg

با جستجو در مهارت ها شروع کنید. افرادی را که مهارت هایی شبیه شما (یا شبیه کسی که در آینده می خواهید باشید) دارند، پیدا کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_100_i.jpg

به دنبال فرصت های انفجاری باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_101_i.jpg

و برای ساخت یک شرکت متفاوت برنامه ریزی را آغاز کنید.


سعی کنید این قوانین را به عادت های فکرتان تبدیل کنید. طوری که جرئی از ذات تان شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_102_i.jpg

در زندگی همیشه در حال رشد باشید، برای این کار همیشه فکر کنید که در شروع یک کار جدید هستید و انرژی ابتدایی خود را حفظ کنید. (شاید به همین دلیل باشد که جیمیل تا مدتها بتا باقی ماند. تا به خود یاداوری کند که هنوز در حال توسعه و پیشرفت است. هنوز یک سایت تکمیل شده نیست که نیازی به هیچ تغییر دیگری نداشته باشد.)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_103_i.jpg

به دنبال یک استارت آپ نگردید. استارت آپ خود شما هستید. با تغییر در عادت هایتان و یاداوری روزمره اینکه در کجا هستید، می توانید استارت آپ خود را بسازید. با ۵ قسمت از مطالب استارت آپ شما با شما بودیم و با این قسمت این مجموعه به پایان میرسد.


  • geek

مواردی رو که در ادامه مطالعه میکنید، بی تردید جزو کلماتی هستن که هرکسی امروزه باید در موردشون اطلاعات داشته باشه. دنیای امروزه ما، دیگه تبدیل به جایی شده که حتی اگه به تکنولوژی علاقه نداشته باشیم، بازم بعضی وقتا یه جورایی باهاش درگیر میشیم و چه خوب که وقتی درگیر شدیم، این کلمه های مهم رو مفهومشونو بدونیم. باما باشید.

  • geek
خوب مطلبم دیگه عنوانش کاملا مشخصه، در ادامه نگاهی میندازیم به یه سری که خیلی به درد بخور و مفیدن و هر گیکی باید به این چند مورد توجه کنه، باما باشید :)

برای برنامه هایی که دارید، کاربردهای جدیدی پیدا کنید

این یکی واقعا مهمه! قبول کنید یا نه، یه گیک واقعی کسیه که دوست داره هرچیزی رو به چالش بکشه و قابلیت های جدیدی ازش کشف کنه. اگه به کامپیوتر یا اسمارتفون و گجت هاتون یه نگاهی بندازید، احتمالا یه سری برنامه، اپلیکیشن یا حتی سایت پیدا کنید که کاربردهایی فراتر از اون چیزی که شما فکر میکنید داشته باشن.

مثلا به قول نویسنده، شاید به دراپ باکس فقط به چشم یه سرویس برای آپلود فایلهاتون نگاه کنید، در حالی که با همین دراپ باکس یه عالمه کار جالب میتونید انجام بدید. مثلا میتونید به عنوان دانلودسنتر ازش استفاده کنید، کامپیوترتونو باهاش مدیریت کنید و حتی از تورنت دانلود کنید. یا حتی با جیمیل، فایلهاتونو در یه فضای ابری ذخیره کنید تا اگه گجتی مثل لپتاپ عزیزتون به سرقت رفت، این فایلارو از دست ندید. به یاد داشته باشید که برای گیک ها، هر چیزی، فقط همون چیز نیست، بلکه یه گیک به یه وسیله نگاه میکنه و سعی میکنه تا جایی که میتونه، کشفش کنه.

مثل یه نینجا از Command Line استفاده کنید

احتمالا همتون با Command Line آشنایی دارید و میدونید که کارش چیه. اگه از سیستم عامل هایی مثل ویندوز۷ استفاده میکنید، میتونید تو قسمت جستجوش Command Line رو پیدا کنید و واردش بشید. شاید الان بگید این محیط سیاه و قدیمی به چه دردی میخوره! صبر کنید، این جاست که فرق یه گیک با بقیه مشخص میشه. همین پنجره سیاه معروف Command Line انقدر به شما قابلیت میده که فکرشم نمیتونید کنید. البته صبر کنیدا، به قول نویسنده قرار نیست با یه چیزی مثل فیلمای سینمایی روبرو بشیم! در command line شما با یه سری کد و نوشته روبرو هستید که هر کدوم کار خودشونو انجام میدن. مثلا با نوشتن <نام پوشه> rmdir یه پوشه ای رو پاک میکنید. در کل کارش زیاده، اما متیونید این دو مقاله (۱-۲) رو مطالعه کنید یا اگه صبر کنید من حتما خودم بعدا این دوتارو ترجمه میکنم. در ضمن اینم بگم که میتونید از cygwin هم برای این کارا استفاده کنید.

در مورد ابزارتون اطلاعات داشته باشید

بیشتر وقتا که کامپیوترتون دچار اختلال میشه، میرید و دنبال دلیلش میگردید. مثلا تسک منیجرو باز میکنید و به یه سری گراف خیره میشید؛ توجه کنید که نگاه کردن به این عکسا و نمودارا تاثیری در بهتر شدن کامپیوتر شما ندارن، پس سعی کنید که نحوه کار کردن اجزای کامپیوترتونو درک کنید تا اینکه بیفتید به حون مانیتور و همش به نمودارا خیره بشید. مثلا وقتی احساس میکنید CPU داره بیش از حد کار میکنه، دنبال برنامه ای باشید که باعثشه یا اگه اینترنتتون کنده ( این دلیل نمیخواد، ولی به هر دلیل! ) بگردید و برنامه ها و اپ هایی رو پیدا کنید که دارن اینترنت شما رو بیش از حد مصرف میکنن. به گفته نویسنده، بیشتر در مورد کار RAM تحقیق کنید و توجه کنید که همیشه مصرف زیاد RAM چیز خطرناکی نیست. این مثالا رو در همه گجت هاتون لحاظ کنید تا هم اطلاعاتتون بره بالا، هم به خاطر یه سری چیز بیخود پول الکی به کسی ندید.

به هر چیزی زمان بدید

یکی از بهترین کارایی که میتونه هم مصرف کامپیوتر مارو پایین بیاره، هم اینکه هرکاری رو سر وقتش به ما یادآوری کنه، استفاده از اپ ها و برنامه های زمان دهیه. برای مثال روی استارت ویندوز کلیک کنید و “task scheduler” رو جستجو و انتخاب کنید. با همین برنامه، میتونید فوقوالعاده روی زندگی گیکیتون تاثیر بذارید. در ضمن از این برنامه ها هم کم نیست و اگه از این خوشتون نیومد، میتونید برنامه های مختلف رو امتحان کنید.

جاهای مخفی سیستم عاملتونو کشف کنید

یکی از ویژگی های گیک ها، کنجکاویشونه و این کنجکاوی بدجور به سیستم عاملا وصل میشه! بهترین راه برای این کنجکاوی، رجیستری ویندوز و ترمینال مک هست، اما اگه دلتون بخواد میتونید تو اینترنت دنبال این چیزای مخفی بگردید و پیداشون کنید، بعضیاشون خیلی به درد بخورن. یه مثال ساده بگم، حال کنید :) کلید شیفت رو نگه دارید و روی یه فولدر کلیک راست کنید، بعدش ماوس رو ببرید روی Send to ، دیدید چقدر گزینه اضافه شده! میتونید خیلی از این چیزای مخفی رو از این جا پیدا کنید.

هک کردن پسوورد رو یاد بگیرید تا بیشتر از خودتون محافظت کنید

اول از همه بگم که من آموزش هک کردن پسورد نمیذارم، اما از این جا میتونید یاد بگیرید و بعد این که یاد گرفتید، فقط در موارد درست ازش استفاده کنید. خوب برگردیم سر موضوع اصلی، سعی کنید تا جایی که میتونید از رمز های سخت و بدون کپی برداری از جایی استفاده کنید. از علائم و نشانه ها استفاده کنید و روی فایل های اصلیتون هم رمز بذارید. در مورد سیستم کدگذاری وایفایتون تحقیق کنید و سعی کنید در این مورد زیاد احتیاط کنید چرا که خیلی راحت قابل هک کردن هستن. این چندتای آخرو بعدا حتما ترجمه میکنم، اما اگه میخواید خودتون میتونید از لینک های مقابل مطالعشون کنید: ۱-۲-۳-۴

از کیبرد بیشتر کار بکشید

در این مورد زیاد توضیح دادم، از چگونه یک گیک باشیم گرفته تا تایپ سریع همه و همه رو گفتم. اما بیاید یه کم تخصصی ترش کنیم، یه گیک واقعی کسیه که تا حد امکان از کیبرد استفاده کنه و خودشو محدود به ماوس نکنه. سعی کنید کلید های میانبرو یاد بگیرید و این یادگیری رو فقط محدود به برنامه ای نکنید. خیلی از برنامه ها و سرویس ها، مثل ورد آفیس و حتی جیمیل، یه عالمه میانبر دارن که میتونید ازشون استفاده کنید. این میانبر هارو یاد بگیرید و خودتونو به یه گیک حرفه ای تبدیل کنید.

یه ذره هم که شده لینوکس یاد بگیرید

استفاده از توزیع های مختلف لینوکس، واقعا بعضی وقتا میتونه مفید باشه. سعی کنید تا حد ابتدایی هم که شده، لینوکس رو یاد بگیرید و ازش استفاده کنید. حتی میتونید با یه CD که توش لینوکسه، یه کامپیوتر قدیمی رو نونوار کنید.

سخت افزار رو منفجر کنید

راستش من دوست ندارم که اورکلاک رو پیشنهاد بدم، چون ممکنه کار از دستتون در بیاد و به سخت افزارتون خسارت وارد کنید. خودتونم که وضع پول این سخت افزارارو میدونید D: توصیه من اینکه اگه با اورکلاک آشنایی دارید و دوست دارید کمی قدرت سخت افزارهاتونو افزایش بدید، اورکلاک رو یه تستی بکنید. جدا از اورکلاک، میتونید با نصب بعضی از برنامه ها، به سخت افزاراتون یه حال و هوای تازه بدید که بعدا در موردش توضیح میدم، اما فعلا به این مثال بسنده کنم که با آپدیت ساده کارت گرافیکتون، میتونید کاراییشو بهتر کنید.

اسکریپت های فراموش شدتونو زنده کنید

این آخری خیلی خوب و مفیده. به قول نویسنده، شما نیاز ندارید که حتما یه زبان تخصصی برنامه نویسی رو یاد بگیرید تا برنامه های پیشرفته بسازید. با به کاربردن یه سری کد و همچنین AutoHotkey میتونید خیلی راحت، اسکریپت های خودتونو بنویسید و خیلی از کاراتونو با نوشته ها و ساخته های خودتون ساده تر و سریعتر کنید. پیشنهاد میکنم اگه انگلیسی قوی ای دارید و میتونید وارد لایف هکر بشید، حتما این مطلب رو که بازم قول میدم ترجمش کنم “باور کنید سرم شلوغه جبران میکنم (:” مطالعه کنید.


  • geek