زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انکار» ثبت شده است

اگر شما برنامه نویس یا طراح سایت هستید همیشه با این سوال دست و پنجه نرم کردید که بهتره فریلنسر باشم؟ یا کار تمام وقت بگیرم؟ در یکی دو سال گذشته یک گزینه دیگر هم به راه حلهای احتمالی این صورت مسئله اضافه شده و آن هم شروع کردن یک استارتاپ است.

جواب این جور سوالها مثل همه سوالهای سخت زندگی، بستگی به شخصیت و جهان بینی افراد دارد ولی از دید من کاملا مشخص هست که: “فریلنسری به هیچ وجه آینده درخشانی ندارد”.

اگر در حال حاضر فریلنسر هستید به دلایل زیر پیشنهاد میکنم که بیشتر به ۲ گزینه دیگر فکر کنید.

۱)       رشد تکنولوژی انقدر سریع (و غیر قابل پیشبینی) است که ۵ سال آینده معلوم نیست که کسی به استعداد های شما احتیاج داشته باشد.

در حال حاضر طراحی یک وبسایت کار هر کسی نیست. سالها تجربه و دانش لازم دارد. ولی آیا ۵ سال، ۱۰ سال آینده هم همینطور خواهد بود؟ در گذشته تنها تولیدکنندگان با دانش و مجرب صدا و سیما قادر به طراحی و تولید یک محتوای ویدیو ای با کیفیت بودند، اما در حال حاضر همه ما با در اختیار داشتن اینترنت، iMovie و iPhone 6  میتوانیم نه تنها یک سریال بلکه پس از تولید، آن را در مقابل چشمان میلیون ها انسان دیگر قرار دهیم.

طراحی و توسعه وبسایت ها نیز به احتمال زیاد دموکراتیزه خواهد شد. همین الان هم استارتاپ هایی هستند که با ابزار مختلف و گاه با هوش مصنوعی به دنبال آسان تر کردن طراحی سایت برای افراد کم تجربه و مبتدی هستند. شاید به خروجی آنها نگاه کنید و به خودتان بگویید که انسان همیشه با استعداد تر از چندتا الگوریتم و قالب از پیش طراحی شده عمل میکند. ولی فقط یادتان باشد که روزی روزگاری هیچ کس فکر نمی کرد که در بازی شطرنج یک کامپیوتر، کاسپاروف را شکست دهد!

۲) نسل بعدی برنامه نویسان انقدر از شما ماهر تر هستند که ۵ سال آینده کسی به استعداد های شما احتیاج ندارد

حدس میزنم اکثر کسانی که این مقاله را میخوانند حداکثر متولد ۱۳۷۰ هستند و برنامه نویسی رو از دبیرستان یا راهنمایی شروع کرده اند. اسم این نسل رو میگذاریم برنامه نویسان مهاجر. نسل فعلی قبل از اینکه صحبت کردن رو یاد بگیرند، طرز استفاده از تبلت و آیفون رو یاد گرفتند و کمی بزرگ تر شوند قدرت جذب زبان ها، فریمورک ها و مفاهیم جدید برنامه نویسی را خیلی بهتر از من و شما خواهند داشت. همانطور که مهاجران ایرانی به لوس آنجلس هنوز سفارش دادن همبرگر تو مکدونالد را توسط اشاره به عکس انجام میدهند ولی بچه هایشان روان ۲ زبانه صحبت میکنند، نسل بعدی بسیار سریع تر و راحت تر و ارزان تر از شما کار خواهد کرد و رقابت با نسل بعدی بسیار سخت خواهد بود.

۳)  وقتی برای بقیه سایت درست میکنید هیچ وقت با مشتری و مخاطب آن سایت ها سر و کله نمیزنید. 

فکر میکنم همه موافقیم که دانش کسب و کار را در حین کار و عمل میشود یاد گرفت (نه لزوما از درس و کلاس و غیره). وقتی که یک فریلنسر سایتی برای مثلا مجله آفتاب، یا شرکت تراکتورسازی می سازد، تحویل به موقع پروژه مهم هست، ولی موفقیت نهایی آن کسب و کار هیچ وقت مهم نیست و طراح سایت هیچ وقت با مشتریان مجله خوان یا تراکتور سوار آشنا نمیشود. در نهایت طراح هیچ چیز در مورد فروش، تجربه کاربری، مشکل و راه حلهای بعدی این کسب و کارها یاد نمیگیرد و در نهایت بیزنس فریلنسری خودش را نیز نمیتواند گسترش دهد.

۴)  فریلنسر ها سهمی از کیک ندارند!

کارمندان به دنبال حقوق بازنشستگی هستند، و کارآفرینان به دنبال فروختن یا به بورس رساندن استارتاپشان. ولی فریلنسر ها نه بازنشسته میشوند و نه در کسب و کاری سهیم هستند. شاید در حال حاضر ۵ میلیون یا ۱۰ میلیون برای هر  پروژه بگیرید و باهاش سه چهارتا Macbook و iMac و غیره بخرید ولی اگر کمی حساب کتاب کنیم میبینیم که از نظر مالی نیز فریلنسری آینده درخشانی ندارد. مثلا اگر یک آپارتمان ۸۰ متری در تهران متوسط ۴۰۰ میلیون تومان قیمت داشته باشد (متری ۵ میلیون)، و شما سالی ۱۰ تا پروژه ۵ میلیونی هم انجام دهید، ۸ سال طول میکشد که بتوانید آن آپارتمان را خریداری کنید (تازه اگر همه پولتان را پس انداز کنید و قیمت آپارتمان ثابت بماند.)

۵)  استرس فریلنسری کمتر نیست.

زندگی کارآفرینی و کارمندی دارای استرس های بسیاری است. شاید خیلی ها به این دلیل فریلنسر شدند که میخواستند ساعت های خودشان را داشته باشند و رئیس خود باشند و اگر خواستند با آرامش بتوانند تا ۴ صبح نشسته و با کد کلنجار بروند. ولی در عمل همه ما میدانیم که فریلنسری هم استرس های خاص خودش را دارد.  برای شروع، کارفرما ها در اکثر مواقع از سواد و هوش اینترنتی کمی برخوردار هستند و ایده هایی که برای سایت خودشان دارند عمیقا اشتباه است. در ضمن دنبال مشتری و پرداخت دویدن هم استرسهای کاری خودش را دارد و فریلنسرها اکثرا نمیتوانند روی جریان نقدینگی ثابتی در ماه حساب کنند.


و اما راه حل چیست؟ اولین کاری که یک فریلنسر باید بعد از خواندن این مقاله انجام دهد (البته اگر موافق نتیجه گیری های آن باشد،) این است که به خودش قول دهد که استعداد فنی خود را خرج وبسایت های مردم و شرکت های راندوم مختلف نکند. برنامه نویسی موفق است که رابطه دراز مدت تر و عمیق تری با پروژه ای برقرار کند.

از نظر من برنامه نویسی که حداقل دو  سال خود را برای بهتر کردن و مفید تر کردن یک وبسایت صرف میکند (از طریق ابعاد مختلف) خیلی بهتر از یک برنامه نویس هست که در دو سال گدشته روی ۲۰ سایت کار کرده است اما روی هر کدام به اندازه یک ماه وقت گذاشته است. برنامه نویس اول، قوی تر، با تجربه تر و با شناخت بهتری از مشتری، تجربه کاربری، و مدل کسب و کار آن پروژه بیرون خواهد آمد.

ولی این به این معنی نیست که کارمندی و کارآفرینی هم لزوما راه حل مناسبی هستند. به نظر من ترکیبی از کارآفرینی و کارمندی میتواند تجربه سازنده ای برای خیلی از توسعه دهندگان و برنامه نویسان جوان باشد: کار کردن برای یک استارتاپ، هم شما را در محیط خلاق و آموزنده قرار میدهد و هم ریسک بالایی برای شما نخواهد داشت. در ضمن این امکان هم همیشه هست که برای نگاه داشتن افراد با استعدادی مانند شما، آن استارتاپ قسمتی از سهام خود را در کنار حقوق به شما بسپارد.


منبع:Karya

  • geek
با دانستن این موارد راحت تر می‌توانید امور کارتان را در دست بگیرید و بر کارتان مدیریت داشته باشید.
گام اول) برنامه کاری خود را بنویسید: با استفاده از ابزار‌های مختلفی می‌توانید برنامه کاری خود را یادداشت کنید. داشتن یک برنامه کاری خوب به شما دید مناسبی از چگونگی ادامه روند کار خواهد داد.
گام دوم) از آموزش‌ها و مهارت‌های مرتبط با کارتان بهره بگیرید: شما می‌توانید با شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با کارتان دانش خود را از حوزه کاری تان بالا ببرید. در صورت عدم دسترسی به چنین دوره‌های می‌توانید از تجربیات افرادی که در زمینه حرفه شما فعالیت دارند استفاده کنید.
گام سوم) محل کار خود را تعیین کنید: موقعیت کاری خود را مناسب با نوع مشتریان و قوانین بازار کار انتخاب کنید.
گام چهارم) منابع مالی تان را مشخص کنید: شما از راه‌های مختلف می‌توانید سرمایه مورد نیازتان را برای شروع کار تأمین کنید. با توجه به نوع حرفه ای که قصد ورود به آن را دارید، می‌توانید از وام‌های بانکی، انواع ضمانت نامه‌ها و... استفاده کنید.
گام پنجم) ساختار حقوقی کار خود را مشخص کنید: پیش از ورود به کارتان باید قالب کاری خود را مشخص کنید. برای مثال کار شما می‌تواند در قالب شرکت سهامی یا موسسه باشد. بسته به نوع کارتان باید ساختار حقوقی خود را مشخص کنید.
گام ششم) نام تجاری خود را ثبت کنید: با توجه به قوانین ثبتی کشورتان نامی متناسب با قوانین موجود انتخاب کنید و نسبت به ثبت آن اقدام کنید.
گام هفتم) شماره شناسایی مالیاتی بگیرید: متناسب با نوع کارتان شما باید مالیات پرداخت کنید، برای این امر پس از ثبت شرکتتان باید به اداره مالیاتی شهر خود مراجعه کنید و شماره شناسایی مالیاتی خود را بگیرید.
گام هشتم) برای پرداخت مالیات ثبت نام کنید: پس از دریافت شماره شناسایی نسبت به نحوه پرداخت مالیات خود اقدام کنید.
گام نهم) مجوز‌های شغلی مورد نیازتان را دریافت کنید: لیستی از مجوزهای کاری مربوط به خود را پیدا کنید و نسبت به دریافت مجوزهای مورد نیازتان اقدام کنید.
گام دهم) ساختار کاری خود را بشناسید: قوانین حقوقی مربوط به کارتان را بیاموزید، مشورت با یک وکیل در این زمینه می‌تواند برای شما کارساز باشد.
  • geek

انسان همیشه دوست داره که بهترین باشه و توی زمینه های مختلف به موفقیت های چشمگیر دست پیدا کنه و خلاصۀ کلام این که یه آدم خیلی خفن و تاپ به حساب بیاد و همه تحسینش کنن! اینکه جزء بهترین ها باشیم و آدم موفقی محسوب بشیم امر محال و دور از ذهنی نیست و همیشه و همه جا گفتن و خوندیم و شنیدیم که با پشتکار و تلاش میشه به موفقیت رسید. به نظرم موفقیت هر کسی به خودش و ارادش و همچنین شرایط محیطیش بستگی داره و ما نمی تونیم یک نسخۀ کلی رو برای افراد تجویز کنیم. زیاد هم دیدیم که افراد مختلف از راه و روش های مختلف به موفقیت دست پیدا کردند و هر کدوم راهکار خودشون رو توصیه می کنن.

چیزی که مشخصه اینه که بدون تلاش و همت نمیشه به موفقیت دست پیدا کرد و این مسأله قابل انکار نیست و کسی نمیتونه ادعا کنه که با دست رو دست گذاشتن و کاری نکردن میشه به موفقیت رسید.
اما این سؤال که از چه راهی و تو چه زمینه ای وارد بشیم که موفقیتمون تضمین بشه ، اساساً اشتباهه! چون فقط خود فرد به استعداد و علایق خودش آشناست و میتونه با شناسایی درست و منطقی راه صحیح رو انتخاب کنه و مسیر موفقیت رو در پیش بگیره.بعضیا هستن که تا میبینن یکی تو یک زمینه ای موفق شده درجا میخوان برن تو اون زمینه و فکر می کنن هرکی اون کارو انجام بده یک شبه به موفقیت و پول و شهرت و… میرسه (نه جانم، از این خبرا نیست!)

خب لابد به عده اینجا سؤال می پرسن که پس چیکار کنیم؟ چطوری بفهمیم تو چه زمینه ای استعداد داریم و تو چه کاری می تونیم موفق باشیم؟ از کجا بفهمیم چه کاری پردرآمده و موفقیتمون رو تضمین می کنه؟ در جواب اینا باید بگم که یه کم صبر داشته باشین، گاماس گاماس. یه کم دندون رو جیگر بزارید درمورد همشون توضیح میدم، پس تحمل داشته باشید و با حوصله این مطلب رو بخونید.

با خودتون بیشتر آشنا بشید


تعجب نکنید، واقعیت اینه که خیلی از ماها خودمون و توانمندی هامون رو درست نمی شناسیم و هرگز هم سعی نمی کنیم که شناختمون رو کامل کنیم چون بیشتر آدم ها فکر می کنن خودشونو خوب میشناسن ولی در واقع این فکر اشتباهه و ابعاد ناشناخته ای تو وجود هرکسی هست که نیاز به کشف کردن داره.
شناختن و کشف کردن این توانمندی ها و استعدادهای ناشناخته کار خیلی سختی هم نیست. کافیه لیستی از علایقتون به ترتیب اولویت تهیه کنید. در کنارش توانمندی های جسمی و روحی خودتون و شرایط تأثیرگذار مختلف رو هم باهاش تطبیق بدید و ببینید که درحال حاضر و بر طبق داشته هاتون چه کاری منطقی تر و مناسب تره و می تونید از پسش بربیاید.

هدف رو نشونه برید!

مهمترین مسأله تو هر کاری داشتن هدف و انگیزه برای رسیدن به اون هدفه. اگر مشخص نکنید چه هدفی دارید و قراره به کجا برسید عملاً مثل این میمونه که تو یه جادۀ بی نهایت قدم بر میدارید و هر چی می دوید به جایی نمی رسید.
مشخص کنید چی براتون مهمه و از کاری که می کنین چه انتظاری دارین و می خواین به چی برسین؟ علم، ثروت، شهرت، محبوبیت یا هر چیز دیگه که هدف شما را تشکیل میده باید از اول مشخص و واضح باشه.. البته هیچکی از رسیدن به همۀ اینا بصورت همزمان بدش نمیاد و شاید از اول بگه همشونو میخوام! محال که نیست ولی خب زمان و تلاش لازمه. (فقط خواهشاً به اینا رسیدین ما رو فراموش نکنید، هر از گاهی یه سری به ما بزنید و جواب سلام ما رو بدین!)

این شاخه و اون شاخه نپرید!


اینکه آدم در زمینه های مختلف اطلاعات داشته باشه و دانشش گسترده باشه خیلی خوب و عالیه ولی برای رسیدن به موفقیت لازمه که توی یک رشته و زمینۀ خاص اطلاعات و مهارتتون رو بالا ببرید و حرفی برای گفتن توی بازار رقابت داشته باشید. اگر تو چندین و چند رشته و کار اطلاعات سطح پایین یا متوسطی داشته باشید و نتونید بصورت حرفه ای کار انجام بدید هیچ فایده ای نداره و عملاً علم و دانش شما کارایی لازم رو نداره. پس بهتره تو یه زمینۀ خاص، شاخ و خفن بشین! درمورد چیزای دیگم در حد لزوم اطلاعات داشته باشید کافیه. بعداً اگر وقت کردین تو جیزای دیگه هم خفن بشین، چه اشکالی داره؟! ما که بخیل نیستیم.

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!


البته این شاعر یه کم زیادی خوشبین بوده چون در طول تاریخ هرگز همچین چیزی گزارش نشده و تاحالا هیچ آدم فوق صبوری هم نتونسته از غوره حلوا درست کنه! ولی دیگه چیزیه که همه میگن و متداول شده. ما میگیم باشه قبوله شما هم بگین قبوله! حالا کاره دیگه یهو دیدین شما تونستین از غوره حلوا درست کنین! خب زیادی حاشیه رفتم از بحث اصلی فاصله گرفتیم.

مخلص کلام اینکه بعضیا فکر می کنن تا شروع به کاری کردن بعد دو روز فوراً باید به نتیجه برسن و موفقیت از در و دیوار بباره و اگر بعد این دو روز خبری از موفقیت خیالی ای که برای خودشون ساخته بودن، نشد فوری نا امید میشن و قید همه چیز رو میزنن و میرن سراغ یه کار دیگه. باید بگم اگر با همچین پیش فرض و سناریویی شروع به کاری کردید سخت در اشتباهید باید صبر کنید و حسابی تلاش کنید تا به نتیجۀ مطلوب برسید. مطمئناً بعدش لذت کافی رو می برید. در این موردم یه شعری تو کتاب های دوران مدرسه بود که می گفت:

نابرده رنج گنج میسر نمی شود                                مزد آن گرفت جانِ برادر که کار کرد

به دوگوله فشار بیارید!

اگر قرار باشه مثل همه یه کار تکراری و کلیشه ای انجام بدید طبعاً نتیجۀ نسبتاً مشابهی رو هم بدست میارید و همیشه موفقیت های بزرگ و چشمگیر با تغییرات و خلاقیت های جالب بوجود میاد. رو هرچیزی که به ذهنتون میرسه فکر کنید و ساده از کنارش رد نشید. چه بسا یه ایدۀ کوچک که گاهاً ممکنه مسخره هم به نظر برسه، به یه ایدۀ فوق العاده و در نتیجه یه خلاقیت ناب تبدیل بشه.

بی برنامگی ممنوع!


فکر نمی کنم در مورد هیچ چیزی به اندارۀ برنامه ریزی و داشتن برنامه تو زندگی، توی مقالات و سایت ها و سخنرانی ها صحبت شده باشه و در نتیجه توضیح زیادی در موردش تکرار مکرّراته و حوصلۀ مخاطب رو سر میبره. اما انقدرم مهم هست که نمیشه راحت از کنارش رد شد و هیچی درموردش نگفت، پس دیگه خودتون حواستون باشه دیگه. برنامه ریزی داشته باشید و طبق برنامه ریزی پیش برید. انشاالله که موفق میشین و شیرینی موفقیتتون رو میخوریم D:

  • geek