انسان همیشه دوست داره که بهترین باشه و توی زمینه های مختلف به موفقیت
های چشمگیر دست پیدا کنه و خلاصۀ کلام این که یه آدم خیلی خفن و تاپ به
حساب بیاد و همه تحسینش کنن! اینکه جزء بهترین ها باشیم و آدم موفقی محسوب
بشیم امر محال و دور از ذهنی نیست و همیشه و همه جا گفتن و خوندیم و شنیدیم
که با پشتکار و تلاش میشه به موفقیت رسید. به نظرم موفقیت هر کسی به خودش و
ارادش و همچنین شرایط محیطیش بستگی داره و ما نمی تونیم یک نسخۀ کلی رو
برای افراد تجویز کنیم. زیاد هم دیدیم که افراد مختلف از راه و روش های
مختلف به موفقیت دست پیدا کردند و هر کدوم راهکار خودشون رو توصیه می کنن.
چیزی که مشخصه اینه که بدون تلاش و همت نمیشه به موفقیت دست پیدا کرد و
این مسأله قابل انکار نیست و کسی نمیتونه ادعا کنه که با دست رو دست گذاشتن
و کاری نکردن میشه به موفقیت رسید.
اما این سؤال که از چه راهی و تو چه زمینه ای وارد بشیم که موفقیتمون تضمین
بشه ، اساساً اشتباهه! چون فقط خود فرد به استعداد و علایق خودش آشناست و
میتونه با شناسایی درست و منطقی راه صحیح رو انتخاب کنه و مسیر موفقیت رو
در پیش بگیره.بعضیا هستن که تا میبینن یکی تو یک زمینه ای موفق شده درجا
میخوان برن تو اون زمینه و فکر می کنن هرکی اون کارو انجام بده یک شبه به
موفقیت و پول و شهرت و… میرسه (نه جانم، از این خبرا نیست!)
خب لابد به عده اینجا سؤال می پرسن که پس چیکار کنیم؟ چطوری بفهمیم تو
چه زمینه ای استعداد داریم و تو چه کاری می تونیم موفق باشیم؟ از کجا
بفهمیم چه کاری پردرآمده و موفقیتمون رو تضمین می کنه؟ در جواب اینا باید
بگم که یه کم صبر داشته باشین، گاماس گاماس. یه کم دندون رو جیگر بزارید
درمورد همشون توضیح میدم، پس تحمل داشته باشید و با حوصله این مطلب رو
بخونید.
با خودتون بیشتر آشنا بشید
تعجب نکنید، واقعیت اینه که خیلی از ماها خودمون و توانمندی هامون رو درست
نمی شناسیم و هرگز هم سعی نمی کنیم که شناختمون رو کامل کنیم چون بیشتر آدم
ها فکر می کنن خودشونو خوب میشناسن ولی در واقع این فکر اشتباهه و ابعاد
ناشناخته ای تو وجود هرکسی هست که نیاز به کشف کردن داره.
شناختن و کشف کردن این توانمندی ها و استعدادهای ناشناخته کار خیلی سختی هم
نیست. کافیه لیستی از علایقتون به ترتیب اولویت تهیه کنید. در کنارش
توانمندی های جسمی و روحی خودتون و شرایط تأثیرگذار مختلف رو هم باهاش
تطبیق بدید و ببینید که درحال حاضر و بر طبق داشته هاتون چه کاری منطقی تر و
مناسب تره و می تونید از پسش بربیاید.
هدف رو نشونه برید!
مهمترین مسأله تو هر کاری داشتن هدف و انگیزه برای رسیدن به اون هدفه.
اگر مشخص نکنید چه هدفی دارید و قراره به کجا برسید عملاً مثل این میمونه
که تو یه جادۀ بی نهایت قدم بر میدارید و هر چی می دوید به جایی نمی رسید.
مشخص کنید چی براتون مهمه و از کاری که می کنین چه انتظاری دارین و می
خواین به چی برسین؟ علم، ثروت، شهرت، محبوبیت یا هر چیز دیگه که هدف شما را
تشکیل میده باید از اول مشخص و واضح باشه.. البته هیچکی از رسیدن به همۀ
اینا بصورت همزمان بدش نمیاد و شاید از اول بگه همشونو میخوام! محال که
نیست ولی خب زمان و تلاش لازمه. (فقط خواهشاً به اینا رسیدین ما رو فراموش
نکنید، هر از گاهی یه سری به ما بزنید و جواب سلام ما رو بدین!)
این شاخه و اون شاخه نپرید!
اینکه آدم در زمینه های مختلف اطلاعات داشته باشه و دانشش گسترده باشه خیلی
خوب و عالیه ولی برای رسیدن به موفقیت لازمه که توی یک رشته و زمینۀ خاص
اطلاعات و مهارتتون رو بالا ببرید و حرفی برای گفتن توی بازار رقابت داشته
باشید. اگر تو چندین و چند رشته و کار اطلاعات سطح پایین یا متوسطی داشته
باشید و نتونید بصورت حرفه ای کار انجام بدید هیچ فایده ای نداره و عملاً
علم و دانش شما کارایی لازم رو نداره. پس بهتره تو یه زمینۀ خاص، شاخ و خفن
بشین! درمورد چیزای دیگم در حد لزوم اطلاعات داشته باشید کافیه. بعداً اگر
وقت کردین تو جیزای دیگه هم خفن بشین، چه اشکالی داره؟! ما که بخیل
نیستیم.
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی!
البته این شاعر یه کم زیادی خوشبین بوده چون در طول تاریخ هرگز
همچین چیزی گزارش نشده و تاحالا هیچ آدم فوق صبوری هم نتونسته از غوره حلوا
درست کنه! ولی دیگه چیزیه که همه میگن و متداول شده. ما میگیم باشه قبوله
شما هم بگین قبوله! حالا کاره دیگه یهو دیدین شما تونستین از غوره حلوا
درست کنین! خب زیادی حاشیه رفتم از بحث اصلی فاصله گرفتیم.
مخلص کلام اینکه بعضیا فکر می کنن تا شروع به کاری کردن بعد دو روز
فوراً باید به نتیجه برسن و موفقیت از در و دیوار بباره و اگر بعد این دو
روز خبری از موفقیت خیالی ای که برای خودشون ساخته بودن، نشد فوری نا امید
میشن و قید همه چیز رو میزنن و میرن سراغ یه کار دیگه. باید بگم اگر با
همچین پیش فرض و سناریویی شروع به کاری کردید سخت در اشتباهید باید صبر
کنید و حسابی تلاش کنید تا به نتیجۀ مطلوب برسید. مطمئناً بعدش لذت کافی رو
می برید. در این موردم یه شعری تو کتاب های دوران مدرسه بود که می گفت:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جانِ برادر که کار کرد
به دوگوله فشار بیارید!
اگر قرار باشه مثل همه یه کار تکراری و کلیشه ای انجام بدید طبعاً نتیجۀ
نسبتاً مشابهی رو هم بدست میارید و همیشه موفقیت های بزرگ و چشمگیر با
تغییرات و خلاقیت های جالب بوجود میاد. رو هرچیزی که به ذهنتون میرسه فکر
کنید و ساده از کنارش رد نشید. چه بسا یه ایدۀ کوچک که گاهاً ممکنه مسخره
هم به نظر برسه، به یه ایدۀ فوق العاده و در نتیجه یه خلاقیت ناب تبدیل
بشه.
بی برنامگی ممنوع!
فکر نمی کنم در مورد هیچ چیزی به اندارۀ برنامه ریزی و داشتن
برنامه تو زندگی، توی مقالات و سایت ها و سخنرانی ها صحبت شده باشه و در
نتیجه توضیح زیادی در موردش تکرار مکرّراته و حوصلۀ مخاطب رو سر میبره. اما
انقدرم مهم هست که نمیشه راحت از کنارش رد شد و هیچی درموردش نگفت، پس
دیگه خودتون حواستون باشه دیگه. برنامه ریزی داشته باشید و طبق برنامه ریزی
پیش برید. انشاالله که موفق میشین و شیرینی موفقیتتون رو میخوریم D: