زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علایق» ثبت شده است

اگر می‌خواهید در رقابت موجود در بازار جان سالم به در برید و جایگاهی را که متناسب با درجه و کیفیت شما باشد کسب کنید، باید مهارت‌های مشخصی را فرابگیرید.

بدون در نظر گرفتن رشته‌ای که انتخاب می‌کنید، پزشکی، حقوق، سیاست و یا کسب‌و کار، استخدام و ترفیع بیش از آنکه بر پایه مدرک و تخصص تکنیکی باشد، به ارتباط و مهارت‌های شخصی مرتبط است. در این‌جا ۹ مهارت برای رسیدن به موفقیت را برایتان بیان می‌کنیم:

۱- ارتباطات
به سختی می‌توان شغلی را یافت که در آن به مهارت‌های ارتباطی نیازی نباشد. ارتباط می‌تواند گفتاری و یا نوشتاری باشد که شامل مهارت شنیدن نیز می‌شود. داشتن مهارت‌های ارتباطی به شما این امکان را می‌دهد که از توانایی‌های خود به طور موفقیت‌آمیزی استفاده کنید. به هنگام انجام کار نیاز دارید که با افراد مختلفی در مورد موضوعات متفاوتی ارتباط داشته باشید. عدم ارتباط فاجعه بزرگی است.

“برای ارتباط مؤثر باید بدانیم که درک همگی ما در رویارویی با جهان متفاوت است و باید از این موضوع به عنوان راهنمایی برای برقراری ارتباط با دیگران بهره ببریم.” -تونی رابینز

۲- مهارت‌های ارائه
این مهارت بسیار مرتبط با مهارت ارتباط است، اگرچه به توجه جداگانه‌ای نیازمند است چرا که ارائه ایده یا داستان موفقیت کسب‌وکار که بتواند توجه مخاطبین را جلب و آنان را مجذوب کند، به تنهایی موفقیت محسوب می‌شود. هر چه مؤثرتر برای خود یا شرکت خود بازاریابی کنید، محبوبیت بیشتری کسب خواهید کرد و مورد توجه عموم قرار خواهید گرفت.

۳- استدلال
این مورد اهمیت بسیاری دارد. در رویارویی با مشکلات، باید آن را ریشه‌یابی کنید و این راهی مؤثر برای کنترل مشکلات است. اگر دارای مهارت‌های استدلالی باشید و در انجام آن خوب عمل کنید، به نوعی دارایی شرکت محسوب می‌شوید.

۴- سواد تکنولوژیکی
اکثر مشاغل نیازمند این مورد برای کارمندان خود هستند. برخی از مشاغل کاملا بر اساس تکنولوژی بنا شده‌اند در حالیکه تعدادی تنها برای مدیریت کارهایشان نیازمند آن هستند. در هر صورت هر کسب‌وکاری از کامپیوتر استفاده می‌کند. بنابراین مهم است مقدماتی را در مورد کامپیوتر و تکنولوژی بدانید که بدون آن پیدا کردن شغل در محیط کسب‌وکار سخت خواهد بود.

۵- تحلیل
مهارت‌های تحلیلی برای سنجیدن موقعیت و عمل کردن بر اساس آن مورد نیاز هستند. این مهارت‌های تحقیقی به شما این امکان را می‌دهند که از زوایای مختلفی به موقعیت نگاه کنید، در مورد مشکل بیشتر بدانید و بفهمید چگونه می‌توانید آن را حل کنید. به عبارت دیگر شما می‌توانید موضوع را تشخیص دهید، تحلیل کنید، توسعه دهید و ساده کنید.

۶- رهبری
این مورد برای هر شغلی مورد نیاز نیست، اما شخصیت شما را ارتقاء می‌دهد. داشتن مهارت‌های رهبری به شما این امکان را می‌دهد که همکارانتان را مدیریت کنید. مهارت‌های رهبری، محیطی بهره‌ور را ایجاد می‌کند که برای انگیزه‌بخشی و هدایت کارمندان به منظور رسیدن به اهداف سازمان مهم هستند.

۷- انعطاف‌پذیری
سازگاری به معنای مدیریت محیط‌های کاری مختلف و تعامل با وظایف و شرایط متفاوت است. انعطاف‌پذیر بودن به این معناست که شما به هنگام تغییر یا افزایش مسئولیت‌ها می‌توانید به خوبی آن‌ها را مدیریت کنید.

۸- مهارت میان فردی
حتی اگر شغل شما به ارتباط با مشتری نیاز نداشته باشد، باید مهارت‌های میان فردی را برای ارتباط با همکاران فرابگیرید. مهم است که در محیط کار روابط سالم ایجاد کنید و قادر باشید در میان مجادلات بین همکاران به کار خود بپردازید.

۹- مدیریت خشم
لازم است که به خاطر خودتان و نه تنها برای شرکت و همکارانتان بدانید چگونه خشم‌تان را مدیریت کنید. فرض کنید که کارمندی با کم‌کاری یا اختلال در نظم محیط کاری و یا هر دلیل دیگری شما را عصبی کند. نباید دچار استرس شوید یا فریاد بکشید. برای سلامتی‌تان خوب نیست، از طرف دیگر شما مسئول به هم زدن جو محیط کار هستید که مطلوب هیچکس نیست.

“نگه داشتن عصبانیت مانند گرفتن یک ذغال داغ و پرت کردن آن به سمت شخصی دیگر است؛ شما کسی هستید که خواهید سوخت.” -بودا

هرگونه سرمایه‌گذاری بر پیشرفت و بهبود این مجموعه مهارت‌ها ارزشمند است. بهترین موضوع در مورد خبره شدن در این مهارت‌ها، این است که از صنعتی به صنعت دیگر و یا از شغلی به شغل دیگر انتقال‌پذیر هستند. این مهارت‌ها در یافتن مسیرهای جدید و ساخت شخصیت حرفه‌ای قدرتمند به شما یاری می‌رسانند.

  • geek

کتابخانه‌هایمان را پر کرده‌ایم از انواع و اقسام کتاب‌های مربوط به موفقیت و عادات و رفتارهای افراد موفق. این کتاب‌ها را می‌خوانیم و سعی می‌کنیم در زندگی‌هایمان از آنها استفاده کنیم. بیشتر وقت‌ها این عادات کارایی ما را در زندگی بالا برده و زندگی‌مان را بهتر می‌کنند. اما مقاله امروز ما در این رابطه نیست. درمورد این نیست که افراد موفق چه می‌کنند، در مورد این است که این افراد قبلاً چه کرده‌اند.

در زیر به ۱۰ کاری اشاره می‌کنیم که افراد موفق برای رسیدن به موفقیتی که الان از آن بهره می‌برند انجام داده‌اند.

۱. بهانه نیاورده‌اند.
همه ما دو صدا داریم. یک صدایی که به شما می‌گوید سخت تلاش کنیم، روی کار کنونی‌مان تمرکز کنیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم اول این را تمام کنیم. یک صدای دیگر هم داریم که به ما می‌گوید دست کشیده، استراحت کنیم، تلویزیون نگاه کنیم یا در اینترنت بچرخیم.

ما در زندگی قربانی ناعدالتی هستیم، ممکن است ترفیعی باشد که شایسته آن هستیم ولی به ما نمی‌دهند. هر چه و در هر موقعیتی هم که باشیم زمان‌هایی هم اتفاق می‌افتد که با ما با بی‌عدالتی رفتار می‌شود. ممکن است برای خودمان دلسوزی کنیم و یا همه اینها را فراموش کرده، به جلو برویم و از آن فقط بعنوان یک محرک یا انگیزه‌دهنده استفاده کنیم.
نلسون ماندلا می‌توانست به زندان افتادن خود را بهانه‌ای کند برای مغلوب شدن دربرابر عصبانیت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتی برای مطالعه، رشد، یادگیری و در انتها آزادی همه استفاده کرد.به بهانه‌هایتان گوش دهید. درک کنید که چرا این بهانه‌ها را دارید و بعد فکر کنید که چطور می‌توانید از آنها در جهت خوب استفاده کنید.

۲٫ فقط به آنها مربوط نبوده است.

موفقیت افرادیکه واقعاً در زندگی خود موفق بوده‌اند به این دلیل بوده است که نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی دیگران هم ایجاد تغییر کرده‌اند. اگر چیزی که به شما انگیزه می‌دهد چیزی بزرگتر از رسیدن به مقصد و هدفتان باشد مطمئناً سخت‌تر، طولانی‌تر و بیشتر تلاش خواهید کرد.
درست است، وقتی هدف اولیه پول درآوردن را داشته باشیم، پول درخواهیم آورد. اما بعضی ممکن است از آن پول در راه درست استفاده کنند که بسیار عالی است اما همین پول درآوردن به تنهایی هیچ دستاورد خاصی به شمار نمی‌رود.

۳٫ صبح‌های زود و شب‌های دیر.
کسانیکه در زندگی خود به موفقیت دست یافته‌اند برای آن زحمت کشیده‌اند. این ممکن است به قیمت از دست دادن بقیه قسمت‌های زندگی‌شان مثل خانوداه یا زندگی اجتماعی‌شان تمام شده باشد. اما ماموریت آن الزامی بوده است و تا زمانیکه به آن دست پیدا نکرده‌اند بقیه چیزها برایشان بی‌اهمیت می‌شود.مطمئناً سخت‌کوشی هیچ جایگزین دیگری ندارد.

۴. بهترین وسیله.
انرژی وسیله‌ای بسیار وسیع است که معمولاً درمورد آن صحبت نمی‌شود. بله از انرژی به شکل سوخت و برق همه جا صحبت می‌شود اما منظور ما سطح انرژی انسان‌هاست.واقعیت این است که هر چه انرژی بیشتری داشته باشیم، تمرکز کردن برایمان ساده‌تر خواهد شد و کیفیت کارمان بالاتر خواهد رفت.
یکی از رموز موفقیت ریچارد برانسون حفظ تناسب‌اندام عالی برای خود بود. اینکه از نظر جسمی متناسب باشیم، گردش‌خون ما به سمت مغز را بهتر کرده، هوشیاری‌مان را بیشتر کرده و تمرکزمان را بالاتر می‌برد. اینکه ورزش را بخشی از زندگی خود کنید، احتمال موفقیت شما را بالاتر خواهد بود.

۵. اصول.
چرچیل اصولی برای خود داشت. تفاوت او با بقیه آدمها این است که او به هر قیمتی که شده به اصول خود پایبند می‌ماند. شما چه اصول و قوانینی برای خود دارید؟ هر کسی باید اصولی برای خود داشته باشد و بر طبق آنها زندگی کند.
یکی از اصول شرکت اپل این بوده است که دنیای تکنولوژی را تغییر دهد و با بیرون دادن هر کدام از محصولاتشان می‌بینیم که بر این اصل پایبند هستند.برای خود قوانینی طراحی کنید که شما را در زمان‌های سخت هدایت کنند. این قوانین به هیچ قیمتی نباید تغییر کند.

۶. تردید، اما ایمانی ناگسستنی.
همه ما زمان‌هایی درگیر تردید می‌شویم. حتی بهترین ما شک می‌کنیم که به آرزویمان می‌رسیم یا نه. چیزی که افراد واقعاً موفق را از آنهایی که هیچوقت به قدرت واقعی خود نرسیدند متمایز می‌کند داشتن ایمانی ناگسستنی به این حقیقت است که کاری که می‌کنند درست است.
حتی اگر زمان‌هایی دچار تردید شوند، خیلی زود از این حالت بیرون می‌آیند، درحالیکه بقیه اسیر آن تردید شده و دست از ادامه راه می‌کشند.
شما هم می‌توانید لحظات تردید خود را داشته باشید، چون انسان هستید. اما نباید بگذارید آن تردید بر شما غلبه کند. باید بگذارید آن تردید به شما انگیزه دهد که ثابت کنید خوش‌بینی‌تان درست بوده است.

۷. یک دلیل.
بسیاری از دستاوردهای دنیا توسط مردان و زنانی صورت گرفته که امنیت نداشته و چیزی برای ثابت کردن به دیگران داشته‌اند و می‌خواسته‌اند از وضعیت کنونی خود ارتقاء یافته و بالاتر روند.
دلیل آبراهام لینکلن مربوط به نگاه دیگران به او و نگاه خودش به خود بود. وقتی بقیه او را پسری فقیر و بی‌سواد می‌دیدند، او در خود توانایی رسیدن به جایگاهی بالاتر را می‌دید، حتی بااینکه فقط با کمک خود می‌توانست به آن مرحله دست یابد. او نیاز به تغییر را هم می‌دید. ملتی که ادعای آزادی داشت ولی آزاد نبود. او اشکالی پایه‌ای در آن وضعیت می‌دید و می‌خواست آن را تغییر دهد. چرای او مربوط به خودش نبود به همین دلیل او را به یکی از مردان بزرگ تاریخ تبدیل کرد.

شما هم باید چرای خودتان را پیدا کنید. باید وقتی بقیه خوابند کار کنید، زندگی امن خود را به خطر بیندازید و آنقدر پیش روید که به مقصدتان برسید.

۸. زمانی تحمل کردند که بقیه ناامید شده بودند.
کسی که دست از دنبال کردن آرزوی خودش کشیده چطور می‌تواند بداند که برای رسیدن به موفقیت چه مقدار زمان نیاز داشته است؟ مطمئناً هیچکس چنین توانایی ندارد. ممکن است فردا باشد، ممکن است ده سال دیگر.
آنچه که افراد موفق را از دیگران جدا می‌کند این واقعیت است که آنها هیچگاه دست از آرزویشان نمی‌کشند. برای آنها ناامیدی هیچوقت یک انتخاب نیست. فقط زمانی متوقف می‌شوند که به مقصدشان رسیده باشند. و حتی در آن زمان هم یک ماموریت جدید برای خود ترتیب می‌دهند.
مثلاً نلسون ماندلا را در نظر بگیرید. در سال‌های ابتدای زندگی‌اش نبود که به موفقیت دست پیدا کرد. بعد از تلاش و گذشت سالهای بسیار به مقصد خود رسید. آن هم زمانی که بقیه دست از راه کشیده بودند. به این دلیل به مقصد نرسید که بهترین بود، بهترین بود چون صبر و تحمل بالایی داشت.
هیچکس نمی‌داند کی به موفقیت می‌رسد. پس با ناامید شدن و صرفنظر از ادامه راه شکستتان را تضمین نکنید. می‌توانید خودتان را سازگار کنید، تغییر دهید یا تکمیل شوید اما هیچوقت ناامید نشوید.

۹٫ مردم بزرگ به طور خستگی‌ناپذیری هنر و صنعت آنها را بررسی کردند.

تونی گوین و مایک تایسون به اندازه بقیه افراد روی کار خود مطالعه کردند. گوین ساعت‌ها وقت خود را صرف بررسی کار رقیبان خود کرده بود. الگوهای آنها را مطالعه می‌کرد. او ورزشکارترین فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بیسبال، بهترین بود.
وقتی  مردم به تایسون فکر می‌کنند، به یک حیوان فکر می کنند. چیزی که اصلاً نمی‌بینند مطالعات اوست. هیچکس به اندازه مایک تایسون درمورد بوکس مطالعه نداشت. هیچکس به اندازه او فیلم بوکس تماشا نکرده بود. او اول یک دانش‌آموز بود بعد یک بوکسر.
این ورزشکاران حرفه‌ای فیلم تماشا می‌کردند، ما برای تکمیل کار و صنعت خودمان چه باید بکنیم؟
خودم را مثال می‌زنم. بیشتر کار من مربوط به نویسندگی و تناسب‌اندام است. به همین دلیل روی این دو موضوع مطالعه می‌کنم. کتاب‌هایی درمورد اینکه چطور می‌توانم نویسنده بهتری شوم و راه‌های ارتباط با خواننده مطالعه می‌کنم و کتاب‌های نویسنده‌هایی را می‌خوانم که از من بهتر هستند. اگر موضوع کارتان فروش است باید کتاب‌هایی در این زمینه بخوانید. اگر بازاریاب هستید، زمینه مطالعه‌تان باید همین باشد.
اگر به دنبال موفقیت هستید، باید در زمینه کارتان مطالعه داشته باشید و آن را به طور کامل بررسی کنید.

۱۰. خطر کردن.
اگر خطر نکنید، هیچ پاداشی در انتظارتان نخواهد بود. آنهایی که به موفقیت واقعی دست پیدا کرده‌اند بیشتری از دیگران خطر کرده‌اند.
میلیاردها نفر در طول تاریخ بوده‌اند که توانایی رسیدن به موفقیت را داشته‌اند، چه هوش بوده یا استعدادشان، در هر حال این توانایی را داشته‌اند. چیزی که نداشته‌اند شجاعت لازم برای خطر کردن زندگی‌شان بوده است. همچنین اخلاق کاری لازم برای شناختن استعدادشان را هم نداشته‌اند.
«بدترین تراژدی زندگی یک استعداد هدررفته است.»
آرزوی بزرگ و شجاعانه شما ممکن است ازدواج با دختر آرزوهایتان و تشکیل خانواده با او باشد. خطری که باید بکنید ممکن است ترک کاری که عاشقش هستید برای حمایت از او و خانواده‌تان باشد. آرزوی شما ممکن است کمک به میلیون‌ها انسان برای داشتن زندگی بهتر و سالمتر باشد. آرزویتان هر چه که باشد باید فرصت کافی برای شناخته شدن به او بدهید.
اگر واقعاً می‌خواهید با پاداش روبرو شوید، باید ریسک کنید.

آرزویتان را پیدا کنید. بعد برای رسیدن به آن همه چیز را به خطر بیندازید.


منبع:academymarketing

  • geek

استارت آپ ها شرکت هایی نوپا هستند که رشد سریعی دارند و معمولا در زمینه تکنولوژی فعالیت می‌کنند. این شرکت ها، ایده هایی نو دارند و بالقوه می توانند بسیار رشد کنند و در نهایت تبدیل به یک شرکت بسیار موفق شوند.


شرکت های موفقی مانند گوگل و فیسبوک در واقع استارت آپ هایی موفق بوده اند. توجه کنید که این استارت آپ ها از میان میلیون ها استارپ آپ دیگر که هرگز موفق نشده اند و اسمشان را هم نشنیده ایم، سر بر آورده اند. اما رمز موفقیت یک استارت آپ چیست. استارت آپ های موفق چگونه اند؟ جواب مشخص و معینی برای این سوالات وجود ندارد. در اینجا قصد داریم در یک مطلب چند قسمتی، به بعضی نکات مهم و قوانین سرانگشتی آن بپردازیم. تا بتوانید استارت آپی را که داخل گاراژ خانه تان راه انداخته اید را به شرکت بزرگی تبدیل کنید. پس در ادامه با ما باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_88_i.jpg

بیل گیتس می گوید: بهترین راه برای متفاوت کردن شرکت تان در میان بازار رقابتی و بهترین راه برای پیشی گرفتن از رقبا این است که ابتدا علوم را بیاموزید و سپس از آنها برای انجام یک کار برجسته و متفاوت استفاده کنید. «اینکه شما چگونه این علوم را یاد می گیرید و مدیریت و استفاده می کنید، تعیین می کند که شما برنده خواهید شد یا بازنده.»


امروزه این حرف دیگر صحیح نیست! شما دیگر نیازی به جمع آوری اطلاعات در مغزتان ندارید. متاسفانه باید بگوییم که سیستم آموزشی ما راجع به دانش و اطلاعات دیگر کارامد نیست. «سیستم آموزشی ای که ما بر اساسش بار آمده ایم، واقعا ایراد دارد».


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_89_i.jpg

سیستم آموزشی ما، به ما می آموزد که یکسری «حقایق» که در کتاب هایمان آمده است را «حفظ کنیم» و در امتحان آنها را به یاد بیاوریم.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_90_i.jpg

اما در دنیای جدید، شما نباید علوم را به خاطر بسپارید، زیرا آنها برای همیشه یکسان و ثابت باقی نمی مانند و «همیشه در حال تغییر» هستند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_91_i.jpg

شما نیازی ندارید مغزتان را با اطلاعات مربوط به شغل تان انباشته کنید و سپس توی امتحان آنها را به یاد بیاورید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_92_i.jpg

در شغل شما، هر روز کاری، روز امتحان محسوب می شود. هر روز دارای تصمیم ها و جدل های غیر قابل پیش بینی و جدید است.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_93_i.jpg

حفظ کردن حقایق شما را به هیچ جایی نمی رساند. زیرا شما در هر جایی می توانید اطلاعات مورد نیازتان را در اینترنت پیدا کنید. «هر زمان که به آنها نیاز پیدا کنید.»


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_94_i.jpg

در دنیای فعلی برای پیشرفت باید اجتماعی باشید، باید برای یافتن بهترین تصمیم ها با مردمی که داخل شبکه تان هستند (کسانی که می شناسید)، گفتگو کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_95_i.jpg

کسانی که سرمایه های شما (دانش و پول)، علایق و واقعیت های بازار را می شناسند. کسانی که کمک می کنند تا دوستان جدید و ارتباطات قابل اعتماد پیدا کنید. کسانی که کمک می کنند ریسک های منجر به فرصت های انفجاری را بیابید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_96_i.jpg

دوران کلاسیک به سر آمده است. دیگر مهم نیست که هوش یادگیری شما چقدر است. چون دیگر قرار نیست چیزی را حفظ کنید. در اینجا باید مفهوم جدیدی را بیاموزید. «هوش شبکه ای». هوش شبکه ای به توانایی شما در راضی کردن افراد برمی گردد. توانایی شما در اینکه، بتوانید آنچه را که می خواهید، وارد مغز اشخاص دیگر بکنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_97_i.jpg

برای ارتقای این هوش، باید طرحی از شبکه تان داشته باشید. کسانی که می شناسیدشان. پس از این کار برای پیشرفت باید سوالاتی را بپرسید که به جواب های مفید ختم شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_98_i.jpg

پس شروع به تماس گرفتن با شبکه تان بکنید. (جاهای مختلف شبکه تان را لمس کنید و ناخنک بزنید)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_99_i.jpg

با جستجو در مهارت ها شروع کنید. افرادی را که مهارت هایی شبیه شما (یا شبیه کسی که در آینده می خواهید باشید) دارند، پیدا کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_100_i.jpg

به دنبال فرصت های انفجاری باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_101_i.jpg

و برای ساخت یک شرکت متفاوت برنامه ریزی را آغاز کنید.


سعی کنید این قوانین را به عادت های فکرتان تبدیل کنید. طوری که جرئی از ذات تان شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_102_i.jpg

در زندگی همیشه در حال رشد باشید، برای این کار همیشه فکر کنید که در شروع یک کار جدید هستید و انرژی ابتدایی خود را حفظ کنید. (شاید به همین دلیل باشد که جیمیل تا مدتها بتا باقی ماند. تا به خود یاداوری کند که هنوز در حال توسعه و پیشرفت است. هنوز یک سایت تکمیل شده نیست که نیازی به هیچ تغییر دیگری نداشته باشد.)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_103_i.jpg

به دنبال یک استارت آپ نگردید. استارت آپ خود شما هستید. با تغییر در عادت هایتان و یاداوری روزمره اینکه در کجا هستید، می توانید استارت آپ خود را بسازید. با ۵ قسمت از مطالب استارت آپ شما با شما بودیم و با این قسمت این مجموعه به پایان میرسد.


  • geek