اگر هیچ مانعی بر سر راه موفقیت وجود نداشت، رسیدن به اهداف و موفق شدن چقدر ساده میشد. خیلی ساده هدفگذاری میکردید و با کمی تلاش و پشتکار به اهداف خود میرسیدید.
اما در واقعیت چنین نیست. همیشه دیوارها، موانع و مشکلاتی بر سر راه شما وجود دارد که شما را از رسیدن به خواستههایتان بازمیدارد. قدم اول برای گذر از این موانع شناخت آنهاست.
آنچه در ادامه آمده، شرح موانع رایج و مرسومی است که ما را از رسیدن به موفقیتی که آرزوی آن را داریم بازمیدارد:
۱-در مورد آنچه میخواهید به دست آورید فاقد دیدگاهی شفاف هستید
ساختار ذهن شما هدف جوست و بهترین پاسخ را به تصاویر و اهدافی میدهد که واضح و مشخص باشد. آرزوهای مبهم در مورد داشتن یک ” شغل راضیکننده ” یا به دست آوردن ” پول کلان ” اثربخش نیست. شما باید قادر باشید نتیجهی پایانی دلخواه را مجسم کنید.
۲-سعی میکنید همزمان به دستاوردهای متعدد برسید
داشتن اهداف بسیار، افراطی دیگر است. اگر سعی کنید همزمان از پس پنج کار مهم برآیید، به احتمال قریب به یقین در هیچ یک از آنها موفق نخواهید شد. این که خود را وقف کارهای مختلف کنید انرژی شما را پخش میکند و نیرویتان را تحلیل میبرد. سعی کنید هر بار تنها بر یک هدف مهم متمرکز شوید. تمرکز همچون لیزر، عنصر لازم برای موفقیت است.
۳-به اندازه کافی اقدام نمیکنید
بیشتر موفقیتهای چشمگیر، تلاش چشمگیر میطلبد. شما نمیتوانید کنار گود بنشینید و امیدوار باشید موفقیت خودش به طرف شما بیاید.
۴-مصرانه سیاست محکوم به شکست را ادامه میدهید
بیایید فرض کنیم شما تصمیم دارید محصول یا خدمات خود را به فروش برسانید و برای این کار طرح و نقشهی الف را به اجرا درمیآورید. بعد از سه ماه متوجه میشوید پیامد اجرای طرح و نقشهی الف ناامیدکننده است و هیچ پیشرفتی در آن دیده نمیشود. بررسی کنید که به چه دلیل نقشهی الف مؤثر نیست و طرح و نقشهی جدیدی بریزید. این کار روشن و واضح به نظر میرسد، اما با وجود این، بسیاری به سیاستهای محکوم به شکست خود ادامه میدهند.
۵-از دانش افراد صاحب صلاحیت استفاده نمیکنید
در حالی که گاهی در کاری که انجام میدهید ” آزمون و خطا ” مؤثر است، چه بسا وقت و سرمایهی هنگفتی را در حین انجام کار به هدر میدهید. در عوض، شما میتوانید از دیگران درخواست کمک و راهنمایی کنید؛ به عنوان مثال، از کسی که پیش تر آنچه را شما میخواهید به دست آورید به دست آورده، کمک بخواهید و با این کار به سرعت به مسیر برگردید. به خاطر داشته باشید که از افراد با صلاحیت درخواست کمک کنید، نه دوست یا خویشاوندی که راجع به مشکل خاص شما دانش اندکی دارد یا از آن هیچ نمیداند.
۶-در محاصرهی باورهای محدودکننده قرار دارید
اگر افکار منفی بر شما غالب شده است، به احتمال قریب به یقین نمیتوانید از لحاظ منطقی نتایج مثبت کسب کنید. چه کسی آنچه را شما دربارهاش فکر میکنید تعیین میکند؟ خود شما. این ذهنیت را که شما توقفناپذیر هستید پرورش دهید!
۷-فاقد دادههای مثبت هستید
برای این که باورهای مثبت خود را حفظ کنید، به نیروی تقویتی فراوانی احتیاج دارید؛ بنابراین کتابهای الهامبخش بخوانید، به برنامههای شنیداری انگیزشی گوش بدهید و خود را میان خیل افراد پرشور و نشاطبخش جای دهید. این فضایی است که در آن خوشبینیتان را حفظ و به بهترین نحوی که میتوانید عمل خواهید کرد.
۸-از رو به رو شدن با مشکل اجتناب میکنید
شما پنج سال آزگار صبر کردهاید اما مشکلتان خود به خود حل نشده است. آیا پنج سال دیگر را هم با امید به این که همه چیز جور دیگری از آب در بیایند صبر خواهید کرد؟ هیچ چیز تغییر نمیکند مگر این که شما تغییر کنید. این تغییر ممکن است این باشد که مجبور شوید بیتعارف با وضعیت و جایگاه کنونیتان رو به رو شوید؛ حتی اگر این انتخاب درد و رنج موقت را موجب شود. البته انتخاب دیگری نیز میتوانید بکنید و آن این است که دست روی دست بگذارید و به زندگی همراه با مشکلتان ادامه دهید.
۹-سعی میکنید پلههای نردبان را دو تا یکی بالا بروید
گاهی به دلیل شور و هیجان زیادی که برای رسیدن به اهداف برجستهمان داریم، خودمان را با این باور که دیگر مجبور نخواهیم بود از نردبان موفقیت پله پله بالا برویم فریب میدهیم و در عوض خیال میکنیم که میتوانیم به سرعت از پلهها گذر کنیم و به مرتبهی بعدی برسیم؛ اما وقتی چنین اتفاقی نمیافتد، مأیوس و سرخورده میشویم. شما همیشه باید گفتهی زیگ زیگلار را به خاطر داشته باشید: ” آسانسور موفقیت خراب است. باید از پلهها بالا بروید.” بنابراین، صبور باشید و اهدافی واقعبینانه در نظر بگیرید و مطمئن باشید موفقیت قدم به قدم به دست میآید.
منطقی نیست که همیشه و هر روز کارهای مشابهی انجام دهید و انتظار داشته باشید نتایج تغییر کند. زندگیتان را خودآگاهانه و هوشیارانه سپری کنید. بررسی کنید که چه چیزی برایتان مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست. سپس تنظیمات لازم را انجام دهید.
منبع:4Farda