زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یادگیری زبان» ثبت شده است

محیط در بازاریابی کسب و کارهای کوچک و متوسط بسیار پویا است. و به دنبال آن نیاز ها و خواسته‌های مشتریان هم با توجه به ویژگی های محیطی تغییر پذیر هستند و در واقع به عوامل محیطی بستگی دارند. سازمان‌ها و کارخانه‌های بزرگ سعی می کنند که سرمایه گذاری را با افزایش دادن میزان منابع تولیدی و کنترل کردن توجهات  به نوآوری در محصولات انجام دهند. به راستی که کسب و کارهای کوچک و متوسط برای ماندن در رقابت‌ها و پیروز شدن به توانایی‌هایی برای نوآوری نیاز دارند. خب، نوآوری چیست؟ برای پاسخ دادن به این سوال به پنج منبع نیاز داریم، که به این ترتیب هستند:

معرفی محصول جدید و یا خلق ویژگی‌های جدید برای اضافه کردن به محصول موجود.

معرفی روش جدیدی برای تولیدات جدید و یا اضافه کردن روش های جدید به روش‌های سابق.

بازگشایی یک محصول جدید.

کشف کردن منابع جدیدی که برای محصولات و کالاها به کار گرفته می‌شود.

ساخت یک محصول جدید پس از چند دهه که این روش برای استفاده از نو آوری‌های جدید بسیار به کار گرفته می‌شود.

علاوه بر تمام این دیدگاه‌های اقتصادی بیان شده است که نوآوری باید از دیدگاه خاصی انجام شود که تمام جنبه‌های تجاری زمان حال و آینده را تحت پوشش قرار دهد و فرصت‌های محیطی را از آن ها استخراج کند. اکنون اجازه دهید که به توسعه محصولات جدید و نقش آن ها در کسب و کارهای کوچک و متوسط اشاره کنیم. تفاوت‌های کسب و کارهای کوچک و متوسط و سازمان های بزرگ در این است که چگونه از محیط‌ها استفاده می‌کنند. و می‌توان آن را تا جایی بسط داد که نشان دهد چه نوع محصولاتی را تولید می‌کنند.

درک درست از بازاریابی فرآیندی از تولیدات محصولات جدید را نشان می‌دهد که در شکل زیر به آن اشاره شده است. این فرآیند از تولید ایده‌ها شروع می‌شود و بعد از آن ایده‌ها غربال می‌شوند و این به معنایی باز بینی ایده‌هایی است که به ذهن خطور کرده است. ایده پردازی در نهایت باید به جایی برسد که فهم ایده را برای دیگران هم آسان کند و بتوان ایده را برای سازمان ها به کارگرفت. این می‌تواند به ویژگی محصولات کمک بزرگی کند. در مرحله تحلیل کسب و کار مراحل تجاری ارزش‌ها و شرایط اقتصادی هم برای محصول در نظر گرفته می شوند و اگر تحلیل تجاری به خروجی ها مرتبط باشد محصول ایجاد خواهد شد زیرا ویژگی‌های نهایی برای آن در نظر گرفته شده است. برای توسعه دادن این شرط می توان از نمونه سازی استفاده کرد تا محصول مشابه را برای بازار هدف در نظر بگیریم، و به استراتژی های مورد نظر در بازار ها نزدیک تر شویم.

توسعه محصول جدید معمولا در کسب و کارهای کوچک و متوسط اتفاق می‌افتند و کارآفرینان در ایده کم نمی‌آورند. هرچند که کسب و کارهای کوچک و متوسطی جدید زیادی در این زمینه شکست خورده‌اند. یکی از دلایل رایج این امر، کمبود مالی برای بکارگیری مفهوم است. اهمیت مالی در توسعه محصول جدید بسته به نوع صنایع متفاوت است. البته ویژگی های توسعه محصول جدید  در صنایع مختلف متفاوت است. صنایع معمولا به دنبال این هستند که ارزش مالی محصولات هزینه‌هایی را که آنها کرده‌اند جبران کند. که این قضیه گاهی عملی شدن ایده‌های جدید را به تاخیر می‌اندازد. در حقیقت در بعضی مثال‌ها هنگامی که نوآوران به دنبال جذب سرمایه برای توسعه محصول جدید هستند، ایده محصول ممکن است توسط نوآوری‌های جدید کاربرد خودش را از دست بدهد. از یک چشم‌انداز متفاوت، بسیاری از مدیرمالکان بر روی توسعه محصول جدید  ها با حذف بعضی از فازهای ضروری آن در فرآیند سرمایه گذاری می‌کنند. بعضی از آنها گاهی در مورد ایده محصول خیلی اشتیاق دارند و فراموش می‌کنند که این محصول باید نیازهای مشتریان هدف را برآورده کند.

مراحل توسعه محصول جدید. مواردی وجود دارد که نوآوران محمصولاتی را بدون محاسبات و در نظر گرفتن تحلیل‌های کسب و کاری به بازار ارائه می‌دهند، بدون اینکه بدانند که آیا از نظر تجاری واقعا محصول می‌تواند به موفقیت برسد یا خیر. باید در نظر داشت که یک محصول جدید، اگر واقعا شکافی را در بازار پر نکند یا یک مزیت رقابتی برای شرکت ایجاد نکند به چه دردی می‌خورد. مطالعات نشان می‌دهد که کسب و کارها ارتباط تنگاتنگی با نو آوری‌هایی که در آن ها اتفاق می افتد دارند. سه گروه از کسب و کارهای کوچک و متوسط بر اساس نوآور بودن محصولات شناسایی شده‌اند:

مقلدای مستقیم (سطوح پایینی)

نوآوران محصولات (سطوح بالایی)

نوآوری مفهومی (سطوح میانی)

در این دسته بندی نوآوران مد نظر قرار گرفته‌اند و نشان می‌دهند که چه کسی نو آوری های تاثیر گذارتری را برای محصولات انجام داده است و تا چه اندازه به علاقه مصرف کنندگان و مشتریان اهمیت داده است. به دنبال آن مشتریان باید ایده های نو آورانه خود را با دو گروه اصلی نو آوران مقایسه کنند. و هرچه این ایده ها به ایده های عملی نزدیک تر باشند میزان رضایت ها بالاتر می رود و مشتریان از محصولات بیشتر استفاده می کنند و تجارت ها هم موفق تر خواهند بود

  • geek


هرچند همه میگن که زود بخوابید، به اندازه بخوابید و صبح هم زود بیدار بشین، اما هم من خوب میدونم هم شما که این حرفها دیگه این روزا هیچ نزدیکی ای به واقعیت ندارن و اکثر ماها شب هارو با روز یکی میکنیم تا اندکی بخوابیم. به هرحال، هرچند این نوع زندگی زیاد برای سلامتی ما مفید نیست، اما واقعیته، پس چه خوب که از این فرصت ها بیشتر استفاده کنیم، به خصوص که تابستونه و واقعا میتونیم به کارای زیادی دست بزنیم. باما باشید که این مقاله رو خدا میدونه ساعت چند نوشتم :|

قبل از این که مقاله رو شروع کنم، میخوام یه سوال ازتون بپرسم. ایرانیا تنبلن؟ نمیدونم تنبلی چه معنی ای رو میده و اصلا کاری ندارم که معنیش چیه. اما میخوام قبل از شروع یه چیزی رو بهتون بگم، تنبل وجود نداره! تنبلی فقط یه واژست که ما برای تعریف خودمون ازش استفاده میکنیم، یه چیزی مثل باهوش که وقتی احساس میکنیم هوشمون زیاده به کار میبریمش تا بگیم ما باهوشیم، ممکنه من یه مسئله مثل ۲*۲ ببینم و با جواب دادنش، احساس باهوش بودن کنم. اما از نظر شما این واقعا باهوشیه؟ بی تردید خیر اما از نظر من چرا!

شاید کمی سردرگم شده باشید، حق دارید، کلا من عادت دارم برای خودم تعریف بسازم و درست بشو هم نیستم! ساده بگم، منظور من اینکه من در خودم احساس باهوشی میکنم اما هوش من به قدری نیست که اطرافیانمو تحت تاثیر قرار بده. دو حالت داره، یا من به باهوش بودن خودم پافشاری میکنم یا اینکه تحت تاثیر محیط، احساس نادانی و کم هوشی در من ایجاد میشه. این همه نوشتم تا بگم این که شما احساس تنبلی میکنین، تقصیر شما نیست، محیط اطرافتون این احساس رو در شما بوجود آورده. خوب بازم دو حالت بوجود میاد: ۱- یا بازم احساس تنبلی میکنین و اجازه میدین که اطرافتون بازهم شمارو ضعیف تر و ضعیف تر کنه. ۲- دست از این تلقین ناخواسته برمیدارین، این افکار دروغین رو که بقیه در شما ایجاد کردن، بیرون میریزین، مقاله زیر رو میخونین و یاد میگیریم که ما نیازی به اطراف نداریم، نیازی به گفته های دیگران نداریم. خودمون برای خودمون تصمیم میگیریم و دیگه اجازه نمیدیم که کسی به ما تنبل بگه، چون ما باهوشیم، هرچند در حد۲*۲ باشه اما بازم میدونیم که باهوشیم.

تیک تاک ساعت صبح

یه چیزی رو همین اول بگم. صبح زود بیدار شدن یه نعمته، یه قدرته اضافست، یه چیزیه که باعث میشه آدم احساس بهتری داشته باشه. پس خواهشم اینکه این مورد رو جدی بگیرین. مهم نیست ساعت ۳ یا ۴ شب میخوابین، هرطور که شده صبح بیدار بشین. نمیدونم تا حالا واقعا کار جدی ای رو دنبال کردین یا نه، اما اگه این کارو کرده باشین حتما تا به حال فهمیدین که ظهر و شب تمرکز کردن کجا و صبح ها کجا. نمیدونم این احساس رو چطوری بیان کنم، اما به جرات میگم که اول صبح بیدار شدن، پشت کامیپوتر نشستن و تایپ کردن از هر وقت دیگه ای برای من لذت بخش تره. اصلا انگار احساس میکنم از کل دنیا آزادم، انگار هیچ برهم زننده ی آرامشی وجود نداره.

ظهر و شب و این وقتا، زمان های با ارزشی هستن، اما نمیتونن کاری رو که شما اول صبح انجام میدین، براتون جبران کنن. شب درس خوندن و ظهرا تلاش کردن برای فرو کردن چیزی تو ذهنمون، هیچ چیز جز عذاب دادن خودمون نیستن. سعی کنید این مورد رو جدی بگیرین و گاهی وقتا لذت صبح بیدار شدن و فکر کردن و مطالعه و این چیزا رو بچشید.

اما… ساعت های اضافه

برگردیم سر اصل مطلب. من خودمو اول مثال بزنم که تقریبا این روزا فیکس ساعت ۲٫۳۰ یا ۳ شب میخوابم. به هرحال هرچند اگه الان یه متخصص بیاد و این نوشته هارو ببینه، به احتمال زیاد برام یه نسخه حسابی تجویز میکنه، اما یه واقعیت در زندگی من و نمیشه ازش فرار کرد. خوب چجوری میتونم از این وقت اضافی که از ساعت ۸ صبح شروع میشه و تا ساعت ۳ ادامه پیدا میکنه استفاده کنم؟ به خصوص اینکه تابستون هم هست و حسابی میتونم ازش استفاده های درست داشته باشم. در ادامه میپردازیم.

نوشته های زیر جنبه پیشنهادی دارن و شامل زندگی من برای فعلا نمیشن، هرچند به احتمال زیاد به زودی عملیشون کنم.

اول یادگیری

من خودم دوست دارم تابستونمو بیشتر برای مطالعه و یادگیری اختصاص بدم. البته میخوام برنامم رو طوری بریزم که یه برنامه ادامه دار باشه و مثل این جاها که میگن برای تابستان شما برنامه داریم! نباشه. پیشنهاد من به شما هم اینکه برنامتونو زمان دار طراحی نکنین. اختصاص این ساعت به اون کار و اون ساعت به این کار فقط و فقط یه نیرنگه که داریم به خودمون میزنیم. خوب الان چی کار کنیم؟ من یه سری از چیزایی رو که میتونین تو تابستون برای یادگیری برنامه ریزی کنن، آماده کردم :

یادگیری زبان

این چند روز از یادگیری زبان گفتم و تقریبا جمعش کردم. به همین خاطر نمیخوام بحث رو باز کنم و فقط به نوع یادگیری محدودش میکنم. تابستونتونو از نظر من با یادگیری یه زبان جدید شروع کنین، چون واقعا میتونه به محرکی برای ادامه بقیه تابستون تبدیل بشه. زبان مثل بقیه درسا نیست که مغز آدمو به چالش زیاد وارد کنه و خستش کنه، بلکه لذتیه که رفته رفته باعث میشه آدم علاقش به بقیه مباحث آموزش هم جلب بشه و بره دنبال یه عالمه منبع جدید که به زبان های مختلف موجودن.

خوب چجوری از این n+24 ساعت برای یادگیری استفاده کنیم؟ من اول صبح و کلا موقع کار و این چیزارو برای این کار پیشنهاد نمی کنم، چون یادگیری یه زبانی مثل انگلیسی، واقعا نیاز به تمرکز زیادی نداره و میتونه شب های شمارو به خودش اختصاص بده. خوب، از این به بعد ما میایم، اگه گجتی چیزی داریم، فایلهای آموزشی مثل پادکست، کتاب و این چیزارو میریزیم توشون و حدود ۱ تا ۲ ساعت رو به این کار اختصاص میدیم. نیازی نیست که حتما انرژی زیادی مصرف کنین و هروقت که دیدین خسته شدین، دست از یادگیری بردارین و اگه میخواید بخوابید، برید راحت بخوابید و در ضمن بگم که مطالعه به جرات یکی از کاراییه که خواب آدم رو سبک تر میکنه، پس اگه مشکل خواب دارید حتما به این مورد توجه کنین. اگه هم دوست داشتین و دیدین میتونین بیدار بمونین، به مطالعه یه کتاب با زبان ساده بپردازین. از زبان ساده هم منظورم اینکه یه چیزی مثل یه داستان معمولی رو مطالعه کنین.

یادگیری برنامه نویسی

بعد از زبان میرسیم به برنامه نویسی. این که چه زبانی رو برای این کار انتخاب میکنین، کاملا به خودتون بستگی داره و از هرچیزی که دوست دارین و ازش لذت میبرین شروع کنین و باز هم میگم که ساده هارو در نظر بگیرین! وقت زیاده و عجله برای حرفه ای شدن نداشته باشین. خوب یادگیری برنامه نویسی رو چجوری پیش ببریم؟ پیشنهاد من اینکه اول صبح و بعد از ظهر رو به این کار اختصاص بدین و سعی کنین که بیشترین وقتی رو که میتونید در نظر بگیرید به برنامه نویسی اختصاص بدین.

برنامه نویسی، وقت میخواد، کتاب و این چیزا نیست که حفظش کنین و برین امتحان بدین. یه دنیای متفاوته که باید حسش کنین و این حس کردن بوجود نمیاد مگر با عشق بهش! خیلی دلم میخواست از برنامه نویسی چیزی بذارم، اما دیدم این قدرتو ندارم که قول بدم ادامش میدم و دیدم که آموزش های برنامه نویسی چیز نیستن جز گول زدن خودمون! قبول کنیم یا نه، وقت گذاشتن برای مطالعه آموزش های موجود تو سایتا، هیچ چیز جز وقت تلف کردن نیستن! خیلی کم دیدم آدمی بتونه با این آموزشا به جایی برسه. خلاصه میگم، خودتونو اسیر آموزش وبلاگ ها و این جور جاها نکنین. فقط یه شروع و اراده قوی کافیه تا خودتون راه رو برین. کلی بگم، از آموزش ها استفاده کنین، اما مطیعشون نباشین، چرا که این آموزش ها فقط یه تلقینن تا ما فکر کنیم یه چیزی یاد گرفتیم در صورتی که این طور نیست.

سایر

این که به چی علاقه دارین، مثلا از فتوشاپ خوشتون میاد یا دوست دارین با اتوکد کار کنین، کاملا به خودتون بستگی داره. خیلی چیزا هست که ما دوست داریم انجامشون بدیم اما به هر دلیلی نمیتونیم. به نظر من بزرگترین مشکل برای این که ما نمی تونیم، اینکه واقعا نمی دونیم چرا دوست داریم چیزی رو یاد بگیریم. مثلا نمیدونیم چرا دوست داریم فتوشاپ رو یاد بگیریم، حالا چون شنیدیم نرم افزار خیلی بزرگیه و خیلی کارا باهاش انجام میدن، ما هم علاقه پیدا کردیم که یاد بگیریمش، حالا این که چی ازش میخوایم رو اصلا نمیدونیم.

بهتون میگم تا روزی که ندونید و درک نکنید که چرا میخواید یه چیزی رو یاد بگیرین، هیچ وقت از یادگیریش لذت نمیبرین و مثل خیلی چیزا که الان میدونم بهشون فکر میکنین، میندازیدش دور و دوباره میرید دنبال یه چیز دیگه. سعی کنین قبل از این که کاری رو شروع کنین، خوب در موردش تحقیق کنین و با در نظر گرفتن همه جوانب برید دنبالش. خودمونی بگم، عشقی نرید دنبال چیزی، جز هدر دادن وقتتون فایده ای براتون نداره.

دوم سرگرمی

عملا خیلی چیزا هست که میتونین برای سرگرمی انتخب کنین. اول اینکه بگم هدف ما تابستون نیست و کلی داریم صحبت میکنیم. همونطور که گفتم خیلی سرگرمی هست، اما واقعا هر سرگرمی ای ارزششو داره؟ بی تردید خیر! بازی کردن ۲۴ ساعته یه بازی اکشن عملا چه فایده ای برامون داره؟ هیچی! من سرگرمی رو به چندتا شاخه زیر تقسیم میکنم و امیدوارم که به حرفام خوب گوش کنین و بدونین که سرگرمی یعنی بعد دیگه ای که میتونه برای ما جدا از وقت پر کردن، آموزنده هم باشه.

بازم پای سریال و فیلم در میونه

چرا من این روزا همش از سریال و فیلم میگم! به هر حال، فیلم و سریال رو دوست دارم، چرا که میتونه تخیل منو گسترش بده، با تاریخ آشنام کنه، گاها به من علوم مختلفی مثل سریال بیگ بنگ رو یاد بده و خیلی کارای دیگه که بستگی به نوع فیلمش داره. سعی کنین برای تابستون، چندتا فیلم و سریال خوب که چند وقت پیش چندتا خوبشو معرفی کردم تهیه کنین، مشاهدشون کنین و در آخر هم اگه دلتون خواست یادداشت برداری کنین. (یادداشت برداری از قسمت های مختلف یک فیلم یا سریال، گاها چنان مفید واقع میشه که میتونه یکی از گرهای شمارو حل کنه. یادمه یه بار یکی از همین یادداشتا باعث شد یه تحقیق حسابی بنویسم!)

مستند | ببینین به اندازه n+n+24 ساعت

عجب عنوانی شد! همونطور که میبینین، مستند زیاد تماشا کنین. اصلا هروقت احساس بیکاری کردین، برین و یه مستند ببینین. من قول میدم که از این به بعد زیاد مستند معرفی کنم و امیدوارم که با تماشاشون و نکته برداری ازشون، ذهن خودتونو فعال تر کنین، فکر تنبلی رو بذارین کنار و از تلاش های صورت گرفته در تاریخ، الهام بگیرین.

بازی های ماجراجویانه و داستانی و کلا فکری

هر وقت کسی اومده پیش من و پیشنهاد بازی خواسته، اول از همه گفتم Mass Effect! نمیدونم چرا، اما واقعا دوستش دارم. پیشنهاد من اینکه بازی رو به کامپیوتر محدود نکنین، چون بعضی از بازیای اسمارتفونا هم واقعا آموزنده و چالش برانگیز هستن. سعی کنین تا جایی که میتونین از این بازیا بهره ببرین و ذهن خودتونو به چالش بکشین.

جمع بندی از ۳ مورد بالا : کلی بگم، تماشای مستند و سریال و بازی کردن، وقت خاصی رو برای اختصاص دادن لازم ندارن، اما بهترین موقع برای این کارا، موقعی هست که شما از کارای سختی مثل یادگیری خسته هستین و دوست ندارین که وقت استراحت خودتونو با خوابیدن و بیهودگی صرف کنین.

سوم خودتون

دیگه خودتونید و خودتون. دوست دارین برین سفر، خوب برین اما از همون سفر هم بهره برداری کنین. دوست دارین تدریس کنین، دوست دارین رانندگی یاد بگیرین، دوست دارین نقاشی بکشین، اصلا دوست دارین یه وبلاگ بزنین و روزی چند خط بنویسین. هرکاری که دوست دارین انجام بدین، حالا برنامه ریزی برای سفر به جو زمین باشه یا تلاش برای بالا بردن یه وبلاگ، سعی کنین از تک تک ثانیه هاتون درست بهره برداری کنین.

ما ایرانیا تنبل نیستیم، اطراف ما پر شده از انرژی منفی که میگه ما تنبلیم! خوب اگه اینطوریه، پس بیاید و یه بارم که شده شما یه انرژی مخالف بفرستین، چه دیدین شاید همین انرژی مثل همین تنبلی پخش شد و یه کمی مارو به تحرک وارد کرد. به هرحال تلاش کردن بهتر از دراز کشیدن و تماشای سریال ترکیه ایه D: 

onever

  • geek