زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۳۱ مطلب با موضوع «مطالب» ثبت شده است

چند مرتبه تابحال در جلسات کسی به شما گفته است که، «این ایده فوق‌العاده است، باید دست به کار شوی و آن را به واقعیت تبدیل کنی»؟ معمولاً چه اتفاقی می‌افتد؟ بیشتر اوقات، هیچ! بیشتر ایده‌های عالی به این دلیل ناکام باقی می‌مانند که افراد شجاعت، منابع، زمان یا سرمایه به مرحله عمل رساندن آن را ندارند. و آنهایی که وارد عمل می‌شوند هم اکثراً  آمادگی لازم را ندارند و درنتیجه بعد از مدتی می‌بینند که زمان و سرمایه باارزش خود را صرف آرزویی می‌کنند که در مسیر هدف نیست.
تبدیل کردن یک ایده به واقعیت (صرفنظر از زمان و سرمایه‌ای که نیاز دارد) کار ساده‌ای نیست. درواقع، خیلی هم سخت است. چه یک سرمایه‌گذار باشید و چه یک فرد اجرایی، روح دادن به ایده‌ها چیزی شبیه به بدنیا آوردن یک بچه است. صرفنظر از شرایط و موقعیت، باید مسئولیت آن را داشته باشید. هیچکس به اندازه خود شما ایده‌تان را درک نمی‌کند. در این مسیر، همه چیز پای خودتان است و لازم است که بیشتر درمورد خودتان بدانید.
شاید مقالات زیادی درمورد این موضوع نوشته شده باشد اما این مقاله به شما کمک می‌کند بفهمید برای تبدیل یک ایده به واقعیت، چه نیازهای ذهنی، فیزیکی و عقلانی دارید. شاید به این خاطر که اگر بخواهید ایده‌ای را با گذشت زمان و تغییر شرایط همیشه زنده نگه دارید، فرایند به واقعیت رساندن یک ایده، چرخه‌ای بی‌پایان است. بعنوان مثال این مسئله را در کمپانی‌هایی که براساس ایده‌های بزرگ پایه‌ریزی شده‌اند اما نتوانسته‌اند آنقدر رقابتی بمانند تا موقعیت اول خود در بازار را نگه دارند، می‌بینیم.
همین مسئله در محل کار هم صدق می‌کند که نیروی کار خلاقیت لازم  را ندارد زیرا اکثراً طوری آموزش دیده‌اند که فقط کاری که به آنها گفته می‌شود را اجرا کنند. به همین دلیل است که در اجرای کارهای کوتاه و فوری موفق‌تر هستیم. از طرف دیگر، کارمندان برای چندبرابر کردن فرصت‌های موجود در آن کار اولیه‌ای که به آنها سپرده شده، هیچ توانایی ندارند.  بله، باید نگران توانایی رقابتی ماندن خود – چه بعنوان شخص و چه یک سازمان – باشیم.
بازار رقابتی امروز ایجاب می‌کند که همه ما ایده‌های خودمان را تبدیل به واقعیت کنیم — یا بخشی از تبدیل ایده‌های دیگران به واقعیت باشیم. اگر در هیچکدام از این فعالیت‌ها شرکت نمی‌کنید، لازم است که هدف، موقعیت و علایقتان را دوباره ارزیابی کنید. باید قبول کنید که برای ایجاد فرصت رشد برای خودتان و سازمانی که در آن کار می‌کنید، می‌بایست رفتارها و گرایشات کارآفرینی را در خود پرورش دهید.
کارآفرینی دیگر فقط یک واژه تجاری نیست؛ یک روش زندگی است. برای اینکه بتوانید یک کارآفرین باشید، نیازی نیست که حتماً سرمایه‌گذار باشید.
آیا تابحال تصور می‌کرده‌اید که شرکت در یک فعالیت خلاقانه حرکتی غیرمسئولانه است؟ دقیقاً همینطور است – آنهم نه فقط برای خودتان بلکه برای اطرافیانتان.
اگر به این فکر می‌کنید که چطور می‌توانید گرایشات و رفتارهای کارآفرینانه را در خودتان تقویت کنید، در زیر به ۱۲ مورد از این روش‌ها اشاره می‌کنیم، روش‌هایی که کمکتان می‌کند ایده‌های فوق‌العاده خود را به واقعیت تبدیل کنید.
۱. خودتان را باور داشته باشید.
تا زمانیکه خودتان را به حد کافی باور نداشته باشید که بتوانید عواقب تصمیمتان را بپذیرید، نمی‌توانید وارد عمل شوید. هر زمان که این مسئولیت را قبول کردید که چیزی که قبلاَ وجود نداشته را به واقعیت تبدیل کنید، مسئول اعمالتان هستید.
مسئولیت‌پذیری نیازمند باور داشتن به خودتان است تا جاییکه ۱۰۰٪ به کاری که باید انجام شود متعهد شوید. بیشتر افراد به این دلیل نمی‌توانند ایده‌ای را به عمل برسانند که چالش‌ها و مشکلات غیرقابل‌پیش‌بینی بیشتر از چیزی می‌شود که تصورش را می‌کردند بتوانند تحمل کنند و به همین دلیل دیگر مسئولیت‌پذیری نداشته‌اند. آنها اعتماد به خودشان را از دست می‌دهند و دیگر نمی‌توانند به انتهای راهشان نگاه کنند.
۲٫ مشاوران مخصوص خودتان را داشته باشید.
از آنهایی که قبلاً آن کار را انجام داده‌اند درس بگیرید. هیچوقت فکر نکنید که چون ایده شما بوده است، پاسخ همه سوال‌ها را دارید. ایده‌پردازی تفاوت زیادی با اجرای ایده‌ها دارد.اجازه بدهید مشاوران مخصوصتان شما را با درس‌هایی که از شکست‌ها و موفقیت‌های خود گرفته‌اند، راهنمایی کنند.
اگر می‌خواهید سرمایه‌گذاری موفق باشید، باید به حرف‌های همه گوش دهید چون نمی‌دانید دقیقاً کی ممکن است یک ایده خوب از دهان کسی بشنوید. توصیه‌هایی که از این و آن می‌شنوید خوبند اما لزوماً همه آنها درست نیستند. آدم‌های کمی هستند که دانش لازم درمورد کار شما را داشته باشند. نظراتشان را تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید از آنها سر در بیاورید و سعی کنید تفکر پشت نظرات منفی را درک کرده و بعد به تنهایی تصمیم‌گیری کنید.
بااینکه داشتن یک گروه مشاوران مخصوص بسیار عالی است اما باید دقت کنید که نگذارید آنها در دیدگاه شما دخالت کنند.
خودتان باید به دقت همه نظرات را بررسی و ارزیابی کنید و در آخر با غریزه خودتان جلو بروید.
۳٫ خطر کردن (ریسک) باید بهترین دوست شما باشد.
وقتی ایده‌ای خلق می‌کنید، خطر کردن بهترین دوست شما می‌شود. اگر بتوانید این واقعیت را بپذیرید، با دیدگاهی به این فرایند نزدیک خواهید شد که همه آمال و آرزوهایتان را کنترل‌شده نگه می‌دارد. وقتی اوضاع آنطور که برنامه‌ریزی شده بود پیش نرفت، روی کاری که در دست دارید متمرکز شوید و اجازه ندهید این اختلال شما را به عقب برگرداند. خطر کردن کاملاً طبیعی است و مراحل ۱ و ۲ باعث می‌شود همیشه نگاهتان رو به جلو باشد.
خیلی وقت‌ها می‌شنوید که «کوشش و تلاش زیاد» یکی از اصل‌های مهم تبدیل کردن ایده‌ها به واقعیت است. اما درواقع، این بنیادی‌ترین تعهدی است که فرد باید برای هر نوع مدیریت خطر داشته باشد. اگر می‌خواهید به این مسیر ادامه دهید، باید راهی برای ایجاد این سطح تعهد پیدا کنید.
۴. شدیداً صبور باشید.
مصالحه کردن یک انتخاب است نه فداکاری. خیلی به خودتان فشار نیاورید. سعی کنید از این مسیر لذت ببرید و درک کنید که اوضاع چطور پیش می‌رود. بیشتر افراد آنقدر برای رسیدن به نتیجه دلخواهشان مضطرب می‌شوند که کم‌کم تصمیم‌گیری‌هایشان بدتر و بدتر می‌شود.
یک چیز کاملاً مشخص است: این مسیر مطمئناً پر از نتیجه‌های غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود که ممکن است شما آمادگی برخورد با آنها را نداشته باشید. نباید اجازه دهید این مسئله شما را ناامید کند. سرتان را بالا نگه دارید و به این مسیر و جایی که شما را به آن می‌رساند احترام بگذارید. مطمئن باشید که چیزهای زیادی درمورد آستانه ریسک‌پذیری خودتان یاد خواهید گرفت. به همین ترتیب،  یاد خواهید گرفت که خیلی‌ها آماده‌اند سر راهتان قرار گیرند و شما را پایین بکشانند. این دقیقاً همان جایی است که سفر برایتان ناراحت‌کننده می شود. باید بطور مداوم کسانی که با آنها همسفر شده‌اید را ارزیابی کنید.
۵. یاد بگیرید چطور نظراتتان را به دیگران بقبولانید.
تبدیل ایده‌تان به واقعیت مستلزم این است که کاری کنید بقیه هم دیدگاه شما را درک کنند. باید به روشنی ایده‌تان را برای سایرین توضیح دهید و نشان دهید که چطور این ایده می‌تواند منتهی به سود و درآمد شود. توضیح دادن درمورد ایده‌های بزرگی که خودتان هیچ درکی از طریقه سوددهی آن ندارید، هیچوقت مخاطب درست سر راه شما قرار نمی‌دهد. 
برای توضیح درمورد ایده‌تان رمز کار سادگی است. اینکه بتوانید خیلی ساده دیگران را از موضوع ایده‌تان باخبر کنید باعث خواهد شد آن را بهتر درک کرده و احتمال قبول کردن آن افزایش خواهد یافت. این مهارت وقتی می‌خواهید  به سرمایه‌گذاران احتمالی درمورد ایده‌تان توضیح دهید اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
۶. نقطه‌ها را به هم وصل کنید.
هر چیزی به چیز دیگری وصل است. باید یاد بگیرید که چطور راه وصل شدن این نقطه‌ها به هم را پیدا کنید. چیزی که ممکن است امروز «ایده اصلی» شما باشد، وقتی افکار دیگری که می‌تواند با ایده شما مرتبط باشد را به هم وصل می‌کنید، می‌تواند به چیز بزرگتری تبدیل شود.
هیچوقت دست از وصل کردن نقطه‌ها به هم برندارید.
۷. به کارتان علاقه داشته باشید.
برای عالی بودن باید عشقتان را نشان دهید. اگر در هر کاری که انجام می‌دهید، عشق و علاقه بگذارید، قدرت این را پیدا خواهید کرد که پیشرو و پیشقدم باشید. راه‌هایی را خواهید رفت که افراد کمی جرات آن را دارند و این عشق و علاقه درهای جدیدی را به سمتتان باز خواهد کرد.
توانایی شما برای حفظ این شور و علاقه یکی از رموز موفقیت ایده شماست.
۸. هدفمند باشید.
قصد شما از ایده‌تان باید هدف و مفهوم داشته باشد. اگر اینطور نباشد، احتمال اینکه در نیمه راه دست از کار بکشید بسیار زیاد است. همچنین احتمال اینکه مدام برای خودتان بهانه ‌های بیجا بیاورید هم بیشتر می‌شود. 
سرمایه‌گذاران باید به کاری که انجام می‌دهند عشق و باور داشته باشند، در غیراینصورت شکست خواهند خورد. باید به خودتان و همه آنهایی که از ایده شما حمایت می‌کنند، متعهد شوید. هدف شما این است که ایده‌تان را اجرا کرده و کاری کنید که بقیه هم آن را باور کنند. هدف عشق و علاقه شما را هم تقویت می‌کند و باعث می‌شود در مسیری که پیش گرفته‌اید تنها نباشید.

۹٫ حرکت ایجاد کنید.
با دقت همه منابع خودتان را مشخص کنید و با کمک روابط، شبکه‌‌سازی و تقسیم منابع، فرصت گسترده‌تر شدن ایده‌هایتان را بیشتر کنید. ایجاد حرکت یکی از ملزومات تبدیل ایده‌هایتان به واقعیت است.
ایجاد حرکت تا حد زیادی با زمانبندی و مدیریت و گسترش منابع در ارتباط است. هر منبعی اهمیت دارد. باید بدانید چه زمان باید و چه زمان نباید از آن استفاده کنید تا بهترین استفاده ممکن را از مکان و زمان مناسب از آنها ببرید.
۱۰. همیشه به فکر بهتر کردن ایده‌هایتان باشید.
هیچوقت مغرور نشوید. همیشه جا برای بهتر شدن ایده‌هایتان وجود دارد. وقتی کم‌کم می‌توانید ببینید که نقطه‌ها چطور به هم وصل می‌شوند، خودتان و مشاورانتان را به چالش بکشید تا ایده‌هایتان را حتی بهتر از این کنید.
این دقیقاً همان کاری است که استیو جابز با کمپانی اپل، پیکسار انیمیشن و باز هم اپل کرد. پیشرفت‌های پشت سر هم یکی از رموز اسطوره شدن اوست. او همیشه به فکر بهتر کردن ایده‌هایش بود.
۱۱. توازن کار/زندگی باید یکی از اولویت‌هایتان باشد.
مهم نیست که تا چه اندازه هوشمندانه، با علاقه و متمرکز کار می‌کنید، اگر توازن نداشته باشید، همیشه در معرض فرسودگی شغلی خواهید بود. ذهن، جسم و روح شما باید هم‌تراز شوند. ایجاد توازن بین کار و زندگی‌تان را باید به صورت یک اولویت درآورید. اینکار ذهنتان را بازتر شده و همه چیز را مدنظر قرار دهید.
اینکه بتوانید ایده‌ای را با موفقیت به واقعیت تبدیل کنید، دوی ماراتن است نه دو سرعت. سرعتتان را باید طوری تنظیم کنید که روی کاری که در دست دارید متمرکز شوید. ذهنتان را بی‌اندازه درگیر نکنید؛ کمی به خودتان فضای تنفس بدهید و سعی کنید خلاقیتتان را تقویت کنید.
۱۲٫ میراث ایده‌تان را ماندگار کنید.
تصور می‌کنیم که متعهد شده‌اید که مسئولیت ۱۱ مورد اول را بپذیرید و در این مورد موفق هم بوده‌اید. ایده اصلی شما متولد شده و تاثیر آن اکنون به جوانب مختلفی که در ابتدای کار اصلاً فکرش را هم نمی‌کردید تعمیم یافته است. فرصت‌هایی که برای خودتان و دیگران ساخته‌اید بسیار پراهمیت بوده و موفقیت ایده‌تان الان دیگر واقعی به نظر می‌رسد. ایده شما الان به چیزی بسیار مهم‌تر تبدیل شده و دیگر با خودتان است که میراث آن را ماندگار کنید.
وقتی به ایده‌تان زندگی بخشیدید، این مسئولیت شماست که تاثیر آن برای همیشه زنده بماند.

منبع:academymarketing
  • geek

مهمترین عاملی که کارآفرینان موفق را نسبت به خوداشتغالی سوق می‌دهد، نه فقط انگیزه ثروت‌اندوزی، بلکه وجود احساس عمیقی از نارضایتی مثبت و تمایل برای بهترین شدن است. در این میان، هر روز داستانهای زیادی در مورد موفقیت کسب‌وکارها می‌‌بینیم و می‌شنویم. اما این داستانها گویای همه‌ی حقیقت نیست. افراد معمولاً موفقیتهای خود را بازگو می‌کنند، اما هیچ‌گاه نمی‌گویند که چگونه به این مرحله رسیده‌اند. آنها به شما نمی‌گویند که مثلاً پنج سال طول کشید که به سودآوری برسند. اینکه بارها شکست خورده‌اند، و یا اینکه به علت کار زیاد مشکلات جسمی پیدا کرده‌اند.
مراقب باشید فریب این داستانها را نخورید. کارآفرینی به هیچ عنوان آسان نیست. در ادامه، به ۹ حقیقت تلخ در مورد شروع کسب‌وکار اشاره می‌کنیم.
۱-    سال اول درآمد خاصی نخواهید داشت
نباید انتظار داشته باشید که در سال اول فعالیت خود، درآمد چندانی به دست آورید. این وضعیت ممکن است یکی دو سال بعد هم ادامه پیدا کند. اگر تعداد ساعتهایی را که کار کرده‌اید -احتمالاً بدون درآمد- بشمارید، ممکن است خسته شوید و خیلی زود کنار بکشید. بنابراین، اگر پول تنها انگیزه‌ی شما برای کارآفرینی است، تحت هیچ شرایطی کسب‌وکار جدیدی راه نیندازید. البته توجه داشته باشید که سوداوری باید هدف نهایی‌تان باشد، والا دلیلی برای راه‌اندازی یک کسب و کار وجود ندارد.

۲-    احساس تنهایی خواهید کرد
کارآفرینان گاهی اوقات، بخصوص در ابتدای فعالیت خود، احساس تنهایی می‌کنند. این امر به این دلیل رخ می‌دهد که آنها مجبورند بیشتر کار کنند و زمان کمتری را برای معاشرت با دوستان و آشنایان خود خواهند داشت. بنابراین، برقراری روابط اجتماعی اهمیت بسزایی برای سلامت روانی افراد دارد. پس، زمانهایی را که با دیگران صرف می‌کنید، ساعات هدرشده‌ی زندگی خود به حساب نیاورید.

۳-    زمانهای زیادی در آستانه‌ی تسلیم شدن قرار می‌گیرید
کارآفرینی چالش بسیار دشواری است و مواردی پیش می‌آید که احساس می‌کنید باید تسلیم شوید. برخی از طرحهای شما به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسد. این موارد را شکست تلقی نکنید، از آنها پلی بسازید برای موفقیتهای بعدی. سعی کنید مشاوری داشته باشید که در چنین شرایطی به شما انگیزه بدهد.

۴-    صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید
اطرافیان در مورد کسب‌وکارتان از شما خواهند پرسید. باید صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید. لازم نیست دروغ بگویید، اما می‌توانید به آنها بگویید “کار سخت است، اما در حال پیشرفت هستم”. در ذهن دیگران، تصویر یک مدیر ناموفق را از خود نسازید.

۵-    شبهای زیادی را باید بیدار باشید
شبهای زیادی بیدار خواهید بود و به شرایط کسب‌وکار خود فکر خواهید کرد و نسبت به آن نگران خواهید بود. شرایط کار سخت است، اما اگر خواب کافی نداشته باشید، سخت‌تر هم خواهد بود. پیشنهاد می‌شود فعالیتهایی مانند شنا و یوگا را به طور منظم دنبال کنید.

۶-    موفقیت سایرین در شما هراس ایجاد خواهد کرد
تمام انسانها خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. مقایسه هیچ سودی برای شما ندارد، هیچ‌وقت خود را با دیگران مقایسه نکنید. به جای آن، تلاش کنید با رقبای خود روابط قدرتمندی ایجاد کنید و شرکای خوبی برای هم باشید. شراکت و ادغام یکی از بهترین راهها برای رشد کسب‌وکارها است.

۷-    تمام اوقات باید به خود انگیزه بدهید
به تنهایی باید مشوق خود باشید. دیگر رئیسی ندارید که شما را به سمت جلو سوق دهد و برای شما ضرب‌الاجل تعیین کند. سعی کنید افراد مثبت‌اندیش و ناراضیان مثبت را دور خود جمع کنید تا برای ادامه‌ی کار به شما انگیزه دهند.

۸-    پاداش و مرخصی نخواهید داشت
برای کارآفرینان تازه‌کار پاداش، مرخصی، و مراسم انتهای سال وجود نخواهد داشت.

۹-    برای هر کاری آماده باشید
به‌عنوان صاحب یک کسب‌وکار، ابتدا باید آمادگی انجام هر کاری را داشته باشید. حتی ممکن است مجبور شوید کارهایی را انجام دهید که علاقه‌ای به انجام آنها ندارید. مثلاً ممکن است مجبور شوید حسابدار خود باشید. به مرور که کسب‌وکارتان رونق بگیرد، افراد دیگری این کارها را انجام خواهند داد.

  • geek

معتقدم که هیچ کس نمی تواند نقش موتورهای جستجو در بازاریابی اینترنتی را نادیده بگیرد. در این مقاله این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
متخصصان و مدیران تجارت آنلاین، کسب بیننده در سایت را برای موفقیت در دنیای مجازی (وب) ضروری می دانند. برای آنها مهم نیست که سایت چه می فروشد و چه خدماتی ارائه می دهد. اگر وب سایتی به دنبال ارائه و فروش کالا یا خدمات و کسب درآمد یا محبوبیت است، باید بازدیدکننده داشته باشد.

بازدید افراد از یک سایت، برگ برنده آن برای کسب و کار موفق در دنیای مجازی می باشد. سایتی که بیننده ندارد بی شک مرگ آنلاین را تجربه می کند و چه بسیارند وب سایت هایی که هر روزه از چرخه زندگی در وب خارج می شوند!
مدیران خبره وب این را به خوبی می دانند که فقط طراحی یک سایت تضمینی برای افزایش بیننده آن نیست بلکه باید بینندگان را از راههای متعددی به سایت جذب کرد. بیننده های سایت تنها به دنبال رفع نیازهای اطلاعاتی خود می باشند و وظیفه ندارند به هر قیمتی که شده سایت ما را بیابند.

آیا می دانید افراد چگونه سایت ما را می یابند؟
بدون شک باید گفت که ما در اغلب موارد به کمک موتورهای جستجوگر ماننده گوگل به آنچه که می خواهیم، دست پیدا می کنیم.
۸۲ درصد کاربران اینترنت، موتورهای جستجو را ابزار اصلی خود برای یافتن وب سایت ها دلخواه عنوان کرده اند.
۵۷ درصد از کاربران اینترنت، هر روز جستجو می کنند و ۴۶ درصد این جستجوها برای کالا یا خدمات است.
۸۵ درصد ترافیک هدفمند در اینترنت را موتورهای جستجوگر باعث می شوند. 
آمارها نشان می دهند در سال های اخیر موتورهای جستجوگر ابزار بسیار مناسبی هستند که خریداران به کمک آنها، کالا یا خدمات مورد نیاز خود را می یابند. البته تنها رتبه های بالای نتایج جستجو هستند که مورد توجه کاربران قرار می گیرند و آنها به سایت های لیست شده در این رتبه ها مراجعه می کنند.

بسیاری از کاربران و مشتریان وب سایت ها دریافته اند که در اغلب موارد ۱۰ رتبه اول نتایج جستجو می تواند خواسته آنها را بر آورده کند و هنوز هم علاقه دارند که تنها ۱۰ سایت اول نتایج جستجو را مرور کنند.

آمارها به ما چه نشان می دهند:
۷۰ درصد از کاربران به هنگام جستجو حتماً یکی از سه وب سایت رتبه اول نتایج جستجو را کلیک می کنند.
تنها ۷ درصد از آنها وب سایت های قرار گرفته در رتبه های بیست به بعد را کلیک می کنند.
۸۵ درصد از آنها اگر جوابی برای جستجوی خود در بیست نتیجه اول نتایج جستجو نیابند, موتور جستجوگر مورد استفاده خود را عوض می کنند.
۳۳ درصد کاربران وب باورند دارند که سایت لیست شده در ابتدای نتایج جستجو، در موضوع جستجو شده سرآمدتر از رقبای خود است و در آن موضوع پیشرو می باشد.
آمارهای ارائه شده از بازخورد رفتار کاربران وب پیام بسیار واضحی دارد: وب سایتهای که در رتبه های بالا موتور جسجتو قرار نمی گیرند، بخش مهمی از کاربران مخاطب خود را از دست می دهند.
یک سایت ممکن است هزاران بیننده داشته باشد اما تعداد بینندگان گروه مخاطب آن است که موفقیت سایت را رقم می زند زیرا در اغلب موارد این بینندگان هدفمند (مخاطب) سایت هستند که از سایت چیزی بیشتر از اطلاعات رایگان ارائه شده می خواهند.

امروزه تجارت الکترونیک خود را با مسئله رتبه بندی در موتورهای جستجو هماهنگ کرده است زیرا رتبه های بالاتر مستقیماً به فروش بیشتر، و معرفی بهتر تعبیر می شوند.
در واقع موتورهای جستجو از مهمترین بینندگان هر وب سایتی هستند. اگر سایت شما تنها برای مرورگرها، بهینه سازی شده است، کمی تامل کنید سایت شما باید برای موتورهای جستجوگر هم بهینه سازی گردد.
سئو (SEO) چیست؟

سئو یا بهینه سازی سایت (SEO Engine Optimizations) به معنای به کارگیری ترفندها و استاندارد سازی های است که در اغلب موارد تاثیر فوق العاده ای در بالا بردن رتبه سایت شما در موتورهای جستجو را دارند.
پیاده سازی یک برنامه موفق بازاریابی با موتورهای جستجوگر (SEO Plan)، بدون یک ساختار و زیربنای مستحکم در خود سایت اصولاً با شکست همراه می باشد.

خدمات و فعالیتهایی که در یک پروسه بازاریابی با موتورهای جستجوگر انجام می شود:

• بررسی وضعیت فعلی سایت در موتورهای جستجو
• بررسی وضعیت فعلی رقبای سایت در موتورهای جستجو
• تحلیل آمار سایت موجود و سایتها و مراجع دیگر آماردهی برای انتخاب عبارتهای کلیدی مناسب
• اصلاح ساختار سایت و بهینه سازی کدها و محتوای صفحات آن بر اساس عبارتهای کلیدی انتخاب شده
• معرفی صفحات بهینه سازی شده به موتورهای جستجو
• بالا بردن محبوبیت سایت
• بررسی وضعیت رتبه های کسب شده سایت و پیشرفت کار
• کنترل و مونیتورینگ رتبه ها و اعمال تغییرات مورد نیاز برای حفظ رتبه ها
• تبلیغات در موتورهای جستجو
  • geek






کسب و کارهای اینترنتی مانند هر زمینه کاری دیگر به علاقه، پشتکار و دانش اولیه نیاز دارد.بسیاری از افراد کسب و کار اینترنتی را به عنوان راهی برای درآمد سریع و نامحدود می پندارند.گرچه درآمد نامحدود در اینترنت غیر ممکن نیست اما سریع بودن آن بسیار نادر خواهد بود.

پیش از آنکه وارد عرصه کسب و کار اینترنتی شوید باید خود را برای ورود به عرصه رقابت در دنیایی بی مرز آماده کنید. شما اگر مغازه ای در شهر خود تاسیس کنید کافیست در مغازه حضور داشته باشید تا مشتریان با مشاهده ویترین و محصولات وارد مغازه شما شوند.اما در اینترنت چنین امری میسر نیست و شناخته شدن از میان هزاران سایت و از آن مهم تر، اعتماد کردن به شما پروسه ای زمان بر و حیاتی می باشد.
لذا مرحله اول در راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی را می توان " آمادگی ذهنی " برای ورود به این عرصه نام نهاد. زیرا کسب و کارهای اینترنتی را باید با حوصله و صرف وقت زیاد به همراه عدم انتظار برای موفقیت مالی سریع آغاز نمود.


 اما بدون شک با چنین آمادگی هایی هیچ طرحی اجرا نخواهد شد.باید با شناخت کافی از فضای اینترنت کشور، سایت ها و استارتاپ های موفق و شکست خورده، نیازها و سلایق کاربران اینترنت، خلاء ها و فرصت ها را شناسایی کنید. بدون شک با وجود هزاران سایت فعال در کشور، همچنان ایده های اجرا نشده ی بسیاری وجود دارد که قابلیت پیاده سازی و کسب درآمد از آن وجود خواهد داشت.جست و جو در میان سایت های مرتبط حوزه کسب و کار اینترنتی ( مانند کارآفرینی اینترنتی، ایده های اینترنتی، معرفی سایت های اجرا شده و ... ) می تواند فضای فکری شما را به سمت خلق ایده ای جدید و متمایز رهنمود سازد.به همین دلیل باید مرحله دوم کسب و کارهای اینترنتی را " تحقیق برای یافتن ایده ی کسب و کار " نامید.


پس از دستیابی به ایده ای در خور توجه باید مدتی را (حداقل یک هفته تا یک ماه ) صرف زیر و رو کردن ایده ی خام اولیه نمایید.هرچه مدت بیشتری بر روی ایده ی خام اولیه زمان صرف شود ایده ی شما پخته تر می شود.در واقع شما می توانید پس از نگارش موضوع طرح، پس از چند روز دوباره به سراغ ایده برگردید تا مجددا با ذهنی باز آن را بررسی و اصلاح نمایید. شما باید در این بازنگری، اهدداف طرح، مخاطبان، عملکرد، بازدهی مالی  قسمت ها اصلی آن را تشریح نمایید. پس مرحله سوم، همان " تبدیل ایده ی خام به طرح کسب و کار " می باشد. 


حال که طرح کسب و کار شما آماده شده است باید از زوایای دیگر کیفیت آن را مورد ارزیابی قرار دهید.شما باید با افرادی غیر از خود شما طرح را در میان بگذارید تا نظرات آنان را نیز جویا شده و در طرح به کار ببرید.توصیه می شود از افرادی کمک بگیرید که علاوه بر اطمینان از سلامت قضاوت و رازداری آنها، مطمئن باشید که نظر آنها مفید واقع خواهد شد.به عنوان مثال نباید از کسی که روزانه کمتر از 30 دقیقه در اینترنت است نظری پرسید.بهترین جامعه آماری را می توان از میان کاربران عام اینترنت، کاربران هدف ( =مخاطب اصلی سایت شما مثلا دانشجویان ) ، فعالان تجارت الکترونیک و برنامه نویسان سایت جست و جو نمود.نظرات این افراد، نحوه عملی بودن توجیه اقتصادی آن و میزان استقبل عمومی از سایت شما را نشان می دهد.پس تا به اینجا به مرحله چهارم آغاز کسب و کار خود یعنی " به اشتراک گذاشتن طرح به منظور سنجش موفقیت آن " می باشد.


حال که نظرات سایرین جمع آوری شده باید دوباره طرح اولیه را بازبینی کرده و نقاط ضعف آن را برطرف و نقاط قوت آن را پررنگ تر نمایید.حتی ممکن است در این مرحله به این نتیجه برسید که طرح شما موفق نخواهد بود.ناامید نشوید و دوباره همه این مراحل را آغاز کنید تا مجددا به این مرحله، یعنی مرحله پنجم آغاز کسب و کارهای اینترنتی که " نهایی کردن طرح کسب و کار و تبدیل آن به طرح توجیهی " نامیده می شود برسید.


در صورت عبور از این مرحله، به مرحله ششم یعنی " برنامه ریزی عملیاتی برای اجرای طرح  کسب و کار " می رسید. در این مرحله شما باید تمام جزییات اجرای طرح را مکتوب کنید. برآورد تمام هزینه های اجرای سایت به همراه برآورد هزینه اولیه تامین محصولات یا لوازم مورد نیاز کسب و کار خود اولین و مهم ترین بخش این مرحله می باشد.شما باید تصمیم بگیرید که با توجه به این هزینه ها توانایی اجرای آن را داشته و یا باید شریک بگیرید. علاوه بر برآوردهای مالی، باید با آگاهی از مدت زمان اجرای فنی سایت، زمان خود را نیز مدیریت کنید تا بتوانید به محض آماده شدن سایت، فعالیت رسمی خود را آغاز کنید. ( به منظور آگاهی از اقدامات اولیه پیش از آغاز کسب و کار، به زودی مقاله ای در این رابطه نوشته خواهد شد ).
مرحله هفتم کار، " مرحله اداره کسب و کار " مرحله نهایی کار شما خواهد بود که تا انتهای فعالیت کسب و کارتان ادامه خواهد داشت.در این مرحله شما سایت خود را تحویل گرفته و محصولات و ملزومات کار خود را نیز دارید.کافیست با توجه به هزینه های خود، کمی تبلیغات هدفمند اینترنتی را چاشنی کار خود کرده و با پشتکار و حوصله و وقت زیادی که روی پروژه صرف می کنید منتظر به بار نشستن نتیجه زحمت های خود باشید.
در انتها هیچگاه فراموش نکنید که شکست، بخش جدایی ناپذیر از هر استارتاپ است.پس از شکست نهراسید و مطمئن باشید اگر در طرح خود شکست خوردید و تمام هزینه های مالی و زمانی خود را از دست دادید به ازای آن آموختید که یک کسب و کار اینترنتی چگونه شکست می خورد؛ لذا در طرح کسب و کار بعدی خود به خوبی مسیر منتهی به شکست را دانسته و از آن دوری خواهید جست.


منبع: کاریا

  • geek

این متن نوشته ای از اوان ویلیامز یکی از غول های کارآفرینی و موسس دو وبسایت از ده وبسایت برتر دنیای اینترنت یعنی بلاگر و توییتر است. او این مطلب را در یکی از وبسایت های اخیر خود، یعنی “مدیوم” منتشر کرده است. به نظر می رسد بتوان به حرف های این پیر طریقت اعتماد کرد.



فرمول موفقیت یک کارآفرین:

۱- با آدم های فوق العاده کار کن.

در پیدا کردن شریک کاری و استخدام افراد، اصلا کوتاه نیایید. و همچنین با افرادی که افق دید کوتاهی دارند و یا تمایلات خود محور دارند کار نکنید.

۲- چالش های بزرگ را ترجیح دهید.

کاملا ساده است. چیزهای سخت ارزش بیشتری دارند. و چیزهای ساده نیز خیلی با ارزش نیستند. صعود به قله کوه به خاطر سخت بودنش، قابل تقدیر است. اگر آسان بود، همه می توانستند این کار را انجام دهند.

۳- تمرکز.

به اکثر چیزها نه بگو. همراه شدن ها. مردم. قهوه خوردن ها. پروژه ها. تنها تعداد اندکی از آن ها اهمیت دارند.(بله، تشخیص دادن مهم ها، کار سختی است.) خودتان را گیج نکنید.

۴- مراقب خودتان باشید.

وقتی نمی خوابید، تغذیه خوبی ندارید، ورزش یا تمرین نمی کنید و زندگی بدون آدرنالین را برای مدت زیادی تجربه می کنید، عملکرد شما مختل می شود. تصمیمات شما هم مختل می شوند. حتی شرکت شما هم مختل می شود.

۵- به اطرافیان خود  اهمیت بدهید و به آن ها عشق بورزید.

اگر شرکت شما شکست خورد، زندگی شما هنوز شکست نخورده است. ولی اگر در روابط عاشقانه خود شکست بخورید، این بار می توان گفت زندگی تان معیوب شده است.

  • geek

پ

خط کش جادویی!

طبق آمار بدست آمده،مثلثات یکی از سخت ترین و در عین حال یکی از مهم ترین مباحث ریاضات در تمامی مقاطع علمی میباشد.
علت آن هم این است که فرمولهای زیادی دارد و حفظ کردن آنها از یک طرف و تشخیص اینکه در هر مسئله از کدام فرمول باید استفاده کرد از طرف دیگر سختی محاسبات را دو چندان میکند.

اگر هر نسبت مثلثاتی را که بین صفر تا 90درجه باشد بتوانید به صورت ذهنی محاسبه کنید به تمام سوالات مثلثثاتی می توانید با دقت و سرعت بالایی پاسخ دهید و دیگر نیازی به حفظ فرمولهای مثلثاتی و اینکه از کدام فرمول برای حل سوال ذکر شده استفاده کنید،ندارید.و این ها تنها با یک خط کش معمولی میسر خواهد شد!
پس از آن با تکنیکهای بسیار ساده میتوانید زوایای بیشتر از 90درجه را به زاویه کمتر از 90 درجه تبدیل کنید و به صورت ذهنی آنرا محاسبه کنید.
در این نرم افزار کاربردی تکنیکهایی را آموزش خواهیم داد که تنها با استفاده ازیک خط کش معمولی ،میتوانید به هر نوع سوال مثلثاتی از قبیل محاسبه حاصل عبارتهای(با شرط و بدون شرط)معادلات مثلثاتی،دوره تناوب،و همینطور حد توابع مثلثاتی ،مشتق و انتگرال توابع مثلثاتی را در کمتر از چند ثانیه با استفاده از یک خط کش معمولی پاسخ دهید.

 -برنده چندین مدال طلا و نقره ریاضیات از مسابقات جهانی

-دریافت نشان افتخار از وزارت علوم روسیه و سفیر ایران در مالزی
-دارای تاییده از وزارت آموزش و پرورش و معاونت پژوهشی دانشگاه سراسری...
-قابل استفاده برای تمامی مقاطع علمی

لینک دانلود

  • geek

در گزارش چند روز پیش Mashable  از یکی از انجمن های کارآفرینی استرالیایی، نکاتی مطرح شد که با توجه به نزدیکی نسبی آن ها با ذهنیت جامعه استارتاپی ایران و اهمیت نقش زنان کارآفرین، بر آن شدیم تا این گزارش را در کاریا برای مخاطبین عزیزمان بازتاب دهیم.

چهار کارآفرین جوان استرالیایی، مهم ترین نکات برای رشد استارتاپ ها را با هم در میان گذاشتند.
این خانم ها بریجت لودون  موسس Expert360، گنویو جورج موسس The best day، ویتنی کومور موسس One shift و کت پورکیس  موسس Her fashion box هستند.

پیام آن ها بسیار ساده بود: ”دنیا در حال حاضر پذیرای کارآفرینان جوان تر و آماده تر است، پس خودت را بنداز داخل معرکه.“

با هم چهار نکته از نگاه هر یک از این چهار خانم کارآفرین جوان  را بررسی می کنیم.

۱- زن بودن یک نکته مثبت است.
بریجت لودون می گوید: ” الان موقع خیلی خوبی برای کارآفرین شدن است. واژه کارآفرین قبلا یک کلمه نامناسب محسوب می شد، ولی مردم دارن کم کم درک می کنند که کارآفرین ها قادرن چه ارزش هایی  رو تولید کنند و چه ردپای پررنگی در جامعه از خودشون به جا  بگذارند.
یک کارآفرین زن بودن ، شما رو در اقلیت قرار می دهد، که شما می تونید از این مسئله به عنوان یک نقطه قوت استفاده کنید.“

کارآفرین زن بودن، تجربه منحصر به فردی است. 
او افزود: ”کارآفرینی یعنی هک کردن، منحصر به فرد بودن و پیدا کردن چنگ و قلاب مناسب برای صید کردن مشتریان و مطبوعات. و باور کنید هیچ چیزی خاص تر از نشستن سر میز جلسه تصمیم گیری، وقتی که همه غیر شما آقا باشن، نمی تواند باشد“

بریجت مسلما از این منحصر به فرد بودنش سود برده است. هنگام کار با مجریان کار، او و همکارش  امیلی یو، نیاز به استفاده از تخصص یک متخصص را احساس کردند و Expert360  را راه اندازی کردند. این وبسایت پلتفرمی برای یاری گرفتن بی دردسر از تخصص متخصصین زمینه های مختلف کاریست.
او می گوید: ”الان موقعش رسیده که کارآفرینی را شروع کرد.“ و به این نکته هم اشارهکرد که هیچ کاری مثل کارآفرینی به مذاق قشر جوان خوش نمی آید.

۲- سریع شکست بخور و از اشتباهاتت درس بگیر.
گنویو جورج که موسس سایت خوبی برای ایجاد ارتباط بین صاحب کارها و متقاضیان کار به اسم One shift است،می گوید: ”بهترین حالت اینه که سریع و سبک بال شکست بخوری.“

این مسئله قطعا در مورد گنویو ۲۳ ساله صادق بوده است. کمپانی او سال قبل، ۱۸ میلیون دلار ارزش داشته و در حال حاضر بیش از ۳۱۰ هزار کاربر فعال در استرالیا دارد.

اگر همان اوایل راه شکست بخورید، چیز خیلی زیادی از دست ندادید.
او افزود: ”راه برای من به این همواری ها هم نبوده است.“ او سر یک کلاه برداری هنگام برون سپاری وبسایتش، ۲۵۰۰ دلار را از دست داد. ولی به جای این که این اتفاق او را زمین گیر کند، به او یاد داد تا از اشتباهش درس بگیرد. و الان می داند که قبل از هزینه کردن، ابتدا باید محصولش برایش قابل لمس باشد.
او گفت: ”دیگه اصلا بی گدار به آب نمی زنم.“

گنویو برای کمک به شما، پیشنهاد یافتن یک شریک استراتژیک را داد که بتواند سرمایه گذاری تجاری شما را کنترل کند و به شما در رشد کارتان یاری برساند.

  • geek


از زمانی که Mindvalley را راه انداختیم، به یک شرکت برنده جوایز متعدد با بیش از ۱۰۰ کارمند و درآمدی بیش از ۱۵ میلیون دلار در سال رسیدیم. ما به یکی از بزرگترین شرکت‌های فروش محتوای آموزشی آنلاین تبدیل شده ایم (که زمینه‌ی بیشتر فعالیت‌های ما به مدیتیشن و رشد شخصی مربوط می‌شود ولی در حال رشد به دیگر زمینه‌ها نیز هستیم). اخیراً به ۱.۳ میلیون مشترک رسیده و به مرز ۲۰۰۰۰۰ هزار خریدار نیز رسیدیم.


و بهتر از آن، ما تمام این کارها را بدون اینکه مجبور باشیم قرض یا وام بگیریم انجام دادیم. که یعنی من هم اکنون صاحب ۱۰۰ درصد شرکت خود هستم.

این اتفاق خیلی سریع هم رخ نداد. ساخت MindValley نه سال به طول انجامید. برخی سال‌ها سرگرم کننده بود، برخی دیگر نیز بسیار بیرحم.

من با ۲۰۰۰ دلار شروع کردم، در دو ماه نخست پولم را خرج کردم و در ماه سوم به سوددهی رسیدم و تمام سود کسب شده را دوباره در شرکت تزریق می‌کردم.

ولی قسمت خوب قضیه مالکیت ۱۰۰ درصد شرکتی است که حول سبک زندگی من ساخته شده است، و این یعنی هیچ وقت نمی‌توانم آن را «کار» بنامم.

این مساله برای من مهم است. من یک کارآفرین سبک زندگی هستم. مایندولی حول شور و اشتیاق من ساخته شد – مدیتیشن، رشد فردی، بازی، فرهنگ، مسافرت، و طراحی داخلی حماسی (دفاتر ما جادویی هستند). اینکه تمام مالکیت از آن خود شما باشد یعنی اینکه من برای ارائه چیزی که به آن عشق می‌ورزم تحت فشار شرکا، هیئت مدیره، یا سرمایه‌گذاران نیستم.

1- مدرک دانشگاهی شما بی‌فایده است (و حتی گاهی به یک مسئولیت تبدیل می‌شود)

من (به زور) از دانشگاه مدرسه مهندسی برق و علوم کامپیوتر میشیگان فارع‌التحصیل شدم. معدل من حداقل حدنصاب قبولی بود. نمی‌توانستم روی کلاس‌های مهندسی ام تمرکز کنم.

پس من در دانشگاه چه کار می‌کردم؟ کارهای داوطلبانه، مسافرت، کار در خارج از کشور، مطالعه کتاب‌های کسب‌وکاری و کارآفرینی، یادگرفتن عکاسی، و کار با گروه‌های تئاتر. من در هیچ کدام از این کارها خیلی خوب و ماهر نشدم. ولی در معرض چیزهای مختلف قرار گرفتن به من کمک کرد تا کارآفرین خوبی شوم.

  2- خیلی زود از شغل کارمندی خود استعفا ندهید

در روزهای نخست، زمانی که ماندن در حالت شناور الزامی است، استعفا دادن از کار خود بزرگترین اشتباه ممکن است. شما برای زنده ماندن، مسافرت و خرید راهکارهای میزبانی و دامنه وب به جریان مالی نیاز دارید. و شما نمی‌دانید چقدر طول می‌کشد تا به سوددهی برسید و جریان مالی ایجاد کنید. دیر یا زود این ذخیره مالی تمام خواهد شد. ولی مشکل اصلی زمانی اتفاق می‌افتد که نگرانی‌های شما در مورد پول شروع می‌شود. جریان شما قطع می‌شود. انتقاد کردن و شک کردن به ایده‌هایتان را شروع می‌کنید. شب‌ها تا دیروقت بیدار می‌مانید زیرا که نگران پرداخت قبض‌ها هستید.

از شغل کارمندی خود استعفا ندهید. این امر باعث ایجاد امنیت و جریان مالی می‌شود تا وقتی که به نقطه سربه‌سری و کسب درآمد می‌رسید. البته، اطمینان حاصل کنید که شغل شما مجبورتان نمی‌کند که ساعت‌های احمقانه زیادی را کار کنید.

اگر شغلی دارید که از آن لذت می‌برید، استعفا دادن از آن احمقانه‌ترین کار است. هشت ساعت کار در خانه و تنهایی می‌تواند بر شما غلبه کند. تعادل بین این دو را حفظ کنید تا وقتی که برای زنده ماندن جریان نقدینگی کافی ایجاد بشود.

 3-طرح تجاری بدردنخور است

دو شرکت نخست من با شکست مواجه شدند. هردوی آن‌ها با جزئیات زیادی در طرح‌های تجاری برنامه‌ریزی شده بودند. آن‌ها استارتاپ‌های فناوری بودند که سعی داشتم برای آن‌ها در سیلیکون ولی سرمایه‌گذار پیدا کنم.

MindValley به هنگام شروع هیچ گونه برنامه و چشم‌اندازی برای دو سال آینده هم نداشت. یک ایده‌ی ساده بود که روی یک دستمال کاغذی به تصویر کشیده شده بود. از سیستم جدید Adword گوگل برای هدایت ترافیک به سمت محصولات مدیتیشن استفاده کردم تا راه میانبری خلق کنم. کاری که من انجام دادم شیرجه زدن در بازار و فروش بود. هیچ وقت برای این کار سرمایه‌گذار جذب نکردم. هیچ وقت خیلی کارها را پیچیده نکردم. تنها و تنها برای انجام کارها عجله کردم.

هدف کسب درآمد میلیونی نبود، و هدف ایجاد یک کسب‌وکار و سپس رها کردن آن نبود. هدف ایجاد کسب‌وکاری بود که برای من درآمد ۴۰۰۰ دلار در ماه ایجاد کرده تا مجبور نباشم هر روز از ساعت ۹ تا ۵ سر کار بروم، تا با دوست‌دخترم ازدواج کنم و ایده‌های بزرگتری را در سر بپرورانم. حالا دیگر مورمور می‌شوم وقتی کسی از من می‌خواهد که طرح تجاری ام را برایش توضیح دهم. در عوض، برایش یک دیاگرام خواهم کشید.

 4 - سرمایه‌های خود را کنترل کنید

من خیلی زود مرتکب اشتباه شدم. آنقدر سخاوتمند بودم که نصف شرکت را به باد دادم. به اندازه کافی اعتماد به نفس نداشتم و حس کردم که به یک شریک نیاز دارم تا کارها را به پیش ببرم. آنقدر احمق بودم که بدون درخواست سرمایه‌گذاری دارایی‌هایم را در اختیار دیگران قرار دادم. اگر کمی باهوش‌تر بودم، در مورد دارایی‌ها بیشتر صرفه‌جویی به خرج داده و در عوض برنامه‌ای پاداشی مبتنی بر عملکرد اجرا می‌کردم.

همچنین با سهامداران توافقنامه امضا نکردم. اشتباهاتی که هنگام خرید سهم‌الشرکه دیگر شرکا برایم حدود ۵ میلیون دلار هزینه در بر داشت.

همانطور که پیشتر ذکر شد، داشتن سهم عمده ای از شرکت برای من مهم است. داشتن تمامی مالکیت سازمان یعنی من تحت فشار شرکا، هیئت مدیره، سرمایه‌گذارها و غیره نیستم و می‌توانم چیزی را عرضه کنم که مورد علاقه خود من است.

 5 - شبکه‌ها را جعل کنید و برقراری تماس را یاد بگیرید

من عضو گروه‌های شبکه ای زیادی هستم. بسیاری از ایده‌هایی که دریافت کرده ام از این گروه‌ها بوده است. خیلی تعجب می‌کنم هنگامی که کارآفرینان می‌گویند کنفرانس‌ها و گروه‌های شبکه ای بیفایده هستند. راهش این است که به سراغ افراد درست بروید.

من تا سال ۲۰۰۸ به هیچ گروهی نپیوستم، و این یعنی ۵ سال بعد از اینکه من استارتاپ خود را شروع کردم. در نتیجه‌ی این کار کسب و کار من منفجر شد. دلیل این امر تنها ارتباطاتی نبود که پیدا کرده بودم. بلکه دیدن کسانی بود که داشتند کاری را می‌کردند که من رویای آن را در سر می‌پروراندم. این کار باعث شد تا رویاهای من آسان تر و عملی تر جلوه کنند. من به این اثر «بنیستر» می‌گویم. قبل از اینکه «راجر بنیستر» یک مایل را در چهار دقیقه بدود کسی فکر نمی‌کرد که این کار شدنی باشد. ولی بعد از اینکه او این کار را در سال ۱۹۳۰ انجام داد، عده‌ی زیادی پس از وی توانستند این رکورد را به ثبت برسانند. نکته این است که دیدن کسانی که در حال انجام دادن رویاهای شما هستند باعث می‌شود که کار شما شتاب بیشتری بگیرد.

 6 - هیچ مهارت دیگری به اندازه فروش و بازاریابی مهم نیست

همه ما مهارت‌هایی داریم. ولی یک مهارت هست که برای موفقیت کارآفرینان حیاتی است و آن مهارت در فروش است. من همیشه به مفاهیم فروش و بازاریابی پوزخند می‌زدم. به عنوان یک مهندس کامپیوتر چشم انداز من از دنیا این بود که «چیزهای فوق‌العاده خلق کن تا مردم خودشان بیایند و در خانه‌ات را بزنند». چقدر مضخرف. تسلا یک مهندس عالی بود. در نهایت افسرده و ورشکسته شد زیرا که مهندس و فروشنده‌ای مانند ادیسون ایده‌هایش را اخذ کرد و به دنیا شناساند.

 7 - برای کسب یک هزار تومان درآمد، آشغال تولید نکنید

اگر شرکتی مانند پپسی یا مک‌دونالد را اداره می‌کردم افسرده می‌شدم. واقعن به جز یک ماشین بازاریابی که نوشیدنی‌های مضر و غذاهای آشغال تولید کرده که به ظاهر باحال و خوشمزه به نظر می‌رسند، چه ارزشی به جهانیان ارائه می‌کنم؟ معتقدم که شرکت‌هایی مانند کوکاکولا، مک‌دونالد و غیره با کارآفرینانی شروع کردند که قصد خوبی داشتند ولی بعدها به بیراهه رفتند. آن‌ها برای ارزش رسانی به سهامداران به کار خود ادامه می‌دهند. ولی آیا انسانیت را به جایی می‌رسانند؟

من از شما نمی‌خواهم که زندگی خود را وقف ایجاد تغییری در دنیا بکنید. فقط از شما می‌خواهم که کسب و کار خود را صرف فروش چیزهای آشغال، آلوده کردن محیط زیست، سوء استفاده از کشورهای در حال توسعه، و یا مانند کوکاکولا، فروش آشغال‌هایی که باعث چاقی کودکان و دیگر اختلالات سلامتی می‌شود نکنید.

مجبور نیستید دنیا را نجات دهید – فقط سعی نکنید آن را برای کودکانمان خراب کنید.

می‌خواهید بدانید تفاوت یک کارآفرین با یک کاسب چیست؟

تفاوتشان این است:

کاسب‌ها برای پول کار می‌کنند ولی کارآفرینان واقعی نسل بشر را به جلو می‌رانند.




  • geek
  1. اشتیاق آنها به استثنایی بودن باعث میشود عموماً کارهایی را انجام دهند که دیگران سراغشان نمیروند.
  2. درحالی که بسیاری از مردم به طور معتادان از همه چیز لذت میبرند وبه هر قیمتی از درد و ناراحتی اجتناب می کنند،افراد موفق ارزش رسیدن به اهداف از میان مسائل دشواررا درک می کنند.
  3. آنها ارزش و هسته درونی خود را شناسایی کرده اند.(چه چیزهایی برایشان مهم است)و بهترین کار خود را برای زندگی که منعکس کننده ارزش آنهاست انجام می دهند.
  4. تعادل دارند.درحالی که ممکن از نظراقتصادی موفق باشند،میدانند که پول و موفقیت را نمیتوان با هم عوض کرد.آنها میدانند افرادی که فقط از نظراقتصادی موفق هستند را نمی توان افراد موفق نامید.متاسفانه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که به ما یاد داده پول برابرموفقیت است.مثل خیلی از چیزهای دیگرپول یک ابزاراست ،مطمئناً پول چیز بدی نیست اما نهایتاً تنها یک وسیله است.متاسفانه خیلی از مردم آن را می پرستند.
  5. آنها اهمیت خودداری ونظم را درک می کنندوقوی هستند.successful people
  6. درامان هستند.درک آنها از ارزش ،دارایی ،جایی که زندگی می کنند و یا  آنچه در ظاهر به نظرمی رسند ،نیست.
  7.  دست  دلباز ومهربان هستند.از کمک کردن به دیگران برای دستیابی به موفقیت لذت میبرند.
  8. فروتن هستند و از پذیرفتن اشتباه و عذرخواهی ناراحت نمی شوند.آنها به توانایی هایشان مطمئن و دلگرم هستند اما مغرور نیستند.با یادگیری از دیگران خوشحال می شوند.
  9. سازگار و تغییرپذیر هستند .آنها با پذیرفتن چیزهای جدید وناشناخته احساس راحتی می کنند.
  10. از نظرفیزیکی مراقب اندام خود هستند،با تمرینات المپیک اشتباه نکنید!اهمیت سلامت جسمانی را درک کرده اند.نگرانی آنها ظاهر نیست بلکه عملکرد و سلامتی است. بدن آنها کسی که آنها هستند نیست،مکانی است که در آن زندگی می کنند.
  11. سخت کار میکنند وتنبل نیستند.
  12. آنها مقاوم و انعطاف پذیرهستند.هنگامی که همه حوله را به کناری پرتاب میکنند،آنها تازه درحال گرم کردن هستند.
  13. خیلی انتقاد پذیر هستند و ممکن است طبق بازخوردها عمل کند.
  14. با افرادبی هدف و بی فایده ارتباط برقرار نمی کنند.
  15. وقت و انرژی خود را برای موضوعاتی که کنترل کافی روی آنها ندارند ،سرمایه گذاری نمی کنند.
  16. آنها از شنا کردن مخالف جهت اقیانوس برای انجام کاری که دیگران انجام نمی دهند،لذت میبرند.خوشنودی و تایید دیگران برایشان اهمیت ندارد.
  17. با همراهانشان راحت تراند.
  18. عالی ترین معیارخود را در نظر می گیرند که باعث ایجاد تعهدات محکم تر و قوی تر،اصول کاری بهتر و البته نتیجه خوب تری میشود.
  19. شکست را توجیه نمی کنند.اگرچه بسیاری درحال سخن گفتن درباره سن،کمردرد،کمبود زمان ،شرایط ژنتیکی نامناسب، بدشانسی،رئیس بداخلاق و کمبود فرصت مناسب (دلایل مناسب برای شکست)،هستند.آنها دنبال پیدا کردن راهی برای روبرویی با چالشها هستند.
  20. می دانند چطور از زندگی لذت ببرند.
  21. حرفه آنها هویتشان نیست ،کارشان است،کسی که هستند نیست،چیزی است که انجام میدهند.
  22. آنها بیشتر به اثر بخشی علاقه مندند تا به راحتی.در حالی که اکثریت در جستجوی سریعترین و آسان ترین روش (میانبر)هستند،آنها دنبال اقداماتی هستند که در زمان طولانی نتیجه خوبی داشته باشد.
  23. کاری را که شروع میکنند به اتمام می رسانند.بسیاری از مردم زندگیشان را صرف شروع کارهایی کرده اند که هرگز تمامشان نکرده اند.اما افراد موفق کار را تمام میکند.حتی اگر هیجان و تازگی آن رنگ ببازد.
  24. چند بعدی هستند .موجودات پیچیده و شگفت انگیزی هستند (مثل همه انسانها).آنها تنها بعد فیزیکی و روحی را در نظر نمیگیرند بلکه متوجه جنبه معنوی و عاطفی خود نیز هستندوبا آگاهی تلاش در سالم نگاه داشتن آنها دارند.
  25. به شعار خود عمل میکنند.درباره فرضیه ها سخنرانی نمی کنند و با حقیقت زندگی میکنند.
منبع:utiletips
  • geek
آیا در پایان سال ۲۰۱۲ زمین سه روز کامل در تاریکی فرو خواهد رفت؟
همه شما که این مطلب را می‌خوانید حتما چند باری با موضوعات شبه علم مواجه شده‌اید. در شهریور ماه مریخ به اندازه ماه کامل در آسمان ظاهر می‌شود، بشقاب‌های پرنده‌ای که از سوی تمدن‌های دیگر به ما سر می‌زنند و گاهی تعدادی را می‌دزدند، یک شرکت نوشابه‌سازی تبلیغ خود را روی ماه می‌اندازد، طالع‌بینان با بررسی وضعیت ستاره‌ها و تاثیر آنها زندگی شما را پیش‌بینی می‌کنند، جهان در سال ۲۰۱۲ طبق پیش‌بینی مایاها و به دلیل وضعیت قرارگرفتن زمین در آسمان و تغییر قطبین مغناطیسی‌اش به پایان می‌رسد و ده‌ها مورد دیگر.

شبه‌علم برای آن‌که راه خود را به میان مردم باز کند تکنیک‌ها و روش‌های مختلفی دارد. یکی از روش‌ها این است که تفسیر غلطی از داده‌های علمی ارائه می‌دهد. برای مثال برخی از طالع‌بینان ستاره‌ای به شما می‌گویند علت تاثیر ستاره‌ها بر سرنوشت شما تاثیر نیروی گرانش آنها بر شماست و جزر و مد دریاها در اثر نیروی کشندی ماه را هم شاهدی بر صحت ادعای خود می‌آورند. اما آنها آگاهانه یا از روی جهالت فراموش می‌کنند نیروی گرانش چگونه عمل می‌کند و چگونه تاثیر آن با عکس مجذور فاصله رابطه دارد و آنچه درباره ماه صادق است درباره سیاره‌ها و ستاره‌های دور دست عمل نمی‌کند. آنها ساده‌ترین بخش مکانیک مدارهای سماوی را برای توجیه حرفهای خود نادیده می گیرند.

گاهی آنها بخشی از یک واقعیت علمی را انتخاب و بخش‌هایی را به دلخواه حذف می‌کنند تا تئوری خود را موجه جلوه دهند. مثلا در نمونه ظهور مریخ در ابعاد ماه کامل در شهریور ماه آنها بخش عمده‌ای از داستان خود را از خبری مربوط به چند سال پیش برداشته‌اند که در آن اعلام شده بود در آن سال بخصوص مریخ به نزدیک‌ترین فاصله
خود با زمین می‌رسد که دو ماه در آسمان تنها یک بازی زیبا با کلمات است.این فاصله خود فقط چند کیلومتری نزدیک‌تر از فاصله مریخ نسبت به رکوردهای قبلی خود بوده است.

در خبرهای آن سال اعلام شده بود که اگر با تلسکوپی با بزرگنمایی مشخصی به مریخ نگاه کنید درون تلسکوپ، مریخ را به ابعاد ماه کامل خواهید دید. اما شایعه‌پردازان این بخش و همچنین بخشی را که مربوط به زمان این رویداد بود، حذف کردند و هر سال نامه‌هایی مبنی بر این‌که این اتفاق می‌افتد و مریخ ناگهان به اندازه ماه کامل در آسمان شب دیده می‌شود را منتشر می‌کنند.


گاهی قطعاتی با تفسیرهای اشتباه و آمیخته به برخی از اطلاعات غلط در کنار هم قرار می‌گیرند تا داستانی جعلی را منطقی جلوه دهند.مثلا در داستان‌های مربوط به پایان دنیا در شب یلدای امسال، تفسیر غیردقیقی از یک تقویم باستانی، تعدادی اطلاعات بی‌ربط نظیر این‌که در شب یلدا و انقلاب زمستانی خورشید، زمین ومرکز کهکشان در یک راستا قرار می‌گیرند (این اتفاق هر سال هنگام انقلاب زمستانی تکرار می‌شود) و این‌که سیارات همگی در یک خط قرار می‌گیرند (این اتفاق امسال نمی‌افتد و اگر زمانی هم رخ دهد هیچ تاثیر گرانشی بر زمین ندارد) را کنار هم قرار می‌دهند تا ادعای خود را توجیه کنند. گاهی نیز کار به نظریه‌های توطئه می‌کشد. در خصوص بشقاب‌های پرنده یا شایعه دستگیری یک یا چند موجود فرازمینی٬ عمده مدارک مدعیان به واسطه اطلاعات طبقه‌بندی شده‌ای است که گویا در اختیار آنها قرار دارد و از پنهانکاری دولت‌ها در مخفی نگهداشتن این موضوع صحبت می‌کنند.

همیشه مقابله و مواجهه با این شایعات کار آسانی نیست. گاهی می‌توان مدارک و ادعاهای آنها را نقد کرد. مثلا زمانی که گفته می‌شود همه سیارات در روز خاصی در یک راستا قرار می‌گیرند، می‌توان نقشه مدار سیارات و وضعیت آنها را به مردم نشان داد و توضیح داد که این اتفاق نمی‌افتد و اگر هم بیفتد برایند نیروی گرانشی وارد بر زمین چقدر می‌شود و این تاثیر چقدر اندک و قابل صرف نظر در مقابل مثلا گرانش فقط ماه که در نزدیک ما قرار دارد، است. یا مثلا اگر به شما بگویند تغییر قطبین مغناطیسی عامل تغییرات بزرگ و نابودی زمین است می‌توان به آنها شواهد مربوط به تغییر قطبین مغناطیسی زمین در طول تاریخ را نشان داد و اشاره کرد این پدیده تازه و عجیبی نیست و زمین بارها آن را تجربه کرده است و تاثیرات آن مشخص و قابل بررسی است و ارتباطی با ادعای مطرح شده ندارد.

گاهی اوقات شایعه‌پردازان برای نفوذ در اذهان مردم، از توصیه و ضرب‌المثلی قدیمی پیروی می‌کنند که اگر می‌خواهید دروغی بگویید که همه باور کنند، باید دروغتان تا حد امکان بزرگ باشد. در این مورد خاص بحث کردن و صحبت کردن درباره این ادعا دشوارتر است چون اصولا حرف معنی داری ارائه نشده است. نمونه اخیری که مردم با آن مواجهند از این دسته است.


° سه شبانه‌‌روز تاریکی
اگر کاربر شبکه‌های اجتماعی بوده یا وبلاگ‌های مختلف داخلی و خارجی را دیده باشید یا مخاطب ایمیل‌های عمومی باشید، حتما با این خبر مواجه شده‌اید که قرار است زمین به مدت سه روز در خاموشی فرو برود. روایت‌های مختلفی از این داستان منتشر شده است. یکی از عمومی‌ترین این موارد را در ادامه می‌بینید:

۳ روز تاریکی زمین؟«دانشمندان ناسا، خاموشی در کل کره زمین به مدت سه روز از تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۲ را پیش‌بینی کرده‌اند. این پایان جهان نیست، این همترازی جهان، جایی که خورشید و زمین برای اولین بار همتراز می‌شوند. زمین از وضعیت کنونی که بعد سوم است به بعد صفر تغییر کرده و سپس به بعد چهارم تغییر می​کند. در این گذار جهان با تغییر بزرگی روبه‌رو می‌شود و ما یک جهان جدیدی را خواهیم دید. پیش‌بینی شده است این سه روز تاریکی در روزهای ۲۳، ۲۴، ۲۵ دسامبر ۲۰۱۲ (سوم تا پنجم دی ۱۳۹۱) اتفاق می‌افتد، حفظ آرامش، کنار یکدیگر بودن، مناجات و خواب در این سه روز بهترین کار است و آنهایی که بعد از این واقعه زنده می‌ماند با یک جهان نوین روبه‌رو خواهند شد. خطری که شما را تهدید می‌کند این است که در اثر هراس از این رویداد دچار حادثه شده و از بین بروید. مقامات نمی‌خواهند به دلیل توسعه وحشت عمومی این موضوع را عمومی کنند.»

برخلاف نمونه‌هایی که قبلا اشاره شد، این داستان تنها بر مبنای دروغ‌های شاخدار و حرف‌های بی‌معنی بنا شده است. به طور خلاصه در این متن این ادعاها مطرح می‌شود:
۱ـ ناسا و دانشمندان آن این موضوع را پیش‌بینی کرده است
۲ـ خورشید و زمین برای اولین بار همتراز می‌شوند
۳ـ زمین از بعد سه روز به بعد صفر و بعد به بعد چهار می‌رود
۴ـ در نتیجه زمین (یا جهان؟) سه روز خاموش می‌شوند
در این خصوص مساله تنها اشتباه بودن داده‌ها نیست، بلکه اساسا گزاره‌های موجود هیچ معنی ندارد.

ناسا چه می‌گوید؟
در مورد بند یک کافی است نگاهی به وب‌سایت ناسا بیندازید. هر بار که چنین شایعاتی مطرح می‌شود پای ناسا هم به میان باز می‌شود که دلیل عمده آن هم این است که ناسا برای بسیاری از مردم به عنوان عالی‌ترین مرکز پژوهشی و علمی جهان شناخته می‌شود (که البته این طور نیست) طراحان به نظر هیچ وقت نام مراکز علمی و پژوهشی دیگر را نشنیده‌اند و همه چیز را به ناسا ارتباط می‌دهند.

آیا زمین و جهان سه روز تاریک خواهد شد؟


طبیعی است تنها چیزی که در مجموعه ناسا در این باره پیدا خواهید کرد خبر و توضیحی است که بیان می‌کند این مساله هیچ سندیتی ندارد و چنین حرفی بی‌معنی است. در بخش ۲ و ۳، گزاره‌هایی که دلایل این رویداد را مطرح می‌کنند در واقع گزاره‌هایی بی‌معنی هستند. نه به این معنی که در آنها اشکالی وجود دارد بلکه به این معنی که اساسا این جملات هیچ معنی مشخصی ندارند. وقتی گفته می‌شود زمین و خورشید همتراز می‌شوند با چه چیزی همتراز می‌شوند؟

از هندسه مقدماتی به یاد داریم که همیشه میان دو نقطه می‌توان یک خط مستقیم رسم کرد. در این مورد بین خورشید و زمین نیز همواره می‌توان خط مستقیمی را رسم کرد اما وقتی صحبت همترازی است، ابتدا باید ببینیم این تراز در مقایسه با کدام جسم سومی مطرح می‌شود؟ هیچ. اگر به موضوعات مشابه برگردیم مشابه این ادعا را در دو مورد درباره ادعاهای سال ۲۰۱۲ می‌بینیم که در آنها اشاره شده است که زمین و خورشید و دیگر سیارات منظومه شمسی همگی در یک راستا قرار می‌گیرند و ادعای دیگر این‌که خورشید و زمین و مرکز کهکشان در یک راستا قرار می‌گیرند.

اگر چه در ادعاهای مربوط به این داستان به هیچ یک از این دو اشاره‌ای نشده است اما حتی با فرض قبول آن باید گفت اول این‌که در سال جاری چنین همخطی عمومی بین سیاره‌ها رخ نخواهد داد و دوم این‌که رخ دادن چنین همخطی هیچ تاثیری بر زمین نخواهد داشت (می‌توانید با کمک فرمول‌های عمومی مربوط به گرانش، تفاوت نیروی گرانشی که به سیاره ما وارد می‌شود را در این شرایط با هر شرایط دلخواه دیگر مقایسه کنید).

زمین در انقلاب زمستانی، برای نیم‌کره شمالیسوم این‌که هر سال و هنگام انقلاب زمستانی در نیمکره شمالی، زمین و خورشید و مرکز کهکشان تقریبا در یک راستا قرار می‌گیرند (مرکز کهکشان جایی در منطقه صورت فلکی قوس و در فاصله حدود ۲۸ هزار سال نوری از ما قرار دارد).

هر سال خورشید در مسیر حرکت ظاهری خود به دور زمین روی دایره البروج در اول دی ماه تقریبا در جایی قرار می‌گیرد که زمین ـ خورشید و این ناحیه تقریبا در یک راستا هستند و البته ۶ ماه بعد بار دیگر این همخطی به شکل معکوس قرار می‌گیرد و خورشید ـ زمین و این منطقه در یک راستا قرار دارند و این هنگامی است که شما شب هنگام می‌توانید به رصد این بخش از آسمان بپردازید.
(وضعیت زمین نسبت به خورشید و تغییر فصلها)

گزاره بعدی حتی از این هم بی معنی تر است. این‌که ما در بعد سوم قرار داریم و به بعد صفر و بعد چهار نقل مکان می‌کنیم مطلقا عباراتی بی معنی هستند. جهان ما ساختاری چهاربعدی دارد. سه‌‌بعد آن ماهیت فضایی و یک بعد آن از زمان تشکیل شده است. از زمان اینشتین می‌دانیم فضا و زمان ماهیت‌های جداگانه‌های ندارند و در یک ساختار پیوسته به نام فضا ـ زمان قرار می‌گیرند. همه آنچه از جهان می‌شناسیم در این قالب چهاربعدی است. البته برخی از نظریات صحبت از ابعاد بالاتری در ابتدای عالم می‌کنند اما اولا تاکنون سرنخی از آنها به دست نیامده و ثانیا حتی در صورت وجود آنها با ساختاری با ابعاد بالاتر مواجه می‌شویم. انتقال از یک بعد به بعد دیگر معنی ندارد. برای این‌که این مساله روشن شود مثالی ساده را در نظر بگیرید.

از ریاضیات مقدماتی نمودارهای دو بعدی یا دکارتی را به یاد دارید که با دو خط عمود بر هم مشخص می‌شد. هر نقطه در این صفحه با دو عدد که نشان‌دهنده مختصات طول و عرض آن بود نشان داده می‌شد. فرقی نمی‌کند که شما روی محور طول یا عرض باشید؛ در هر حال شما روی صفحه هستید و فقط مولفه‌های این مختصات تغییر می‌کند. در عالم ما نیز همه چیز مختصاتی چهار مولفه‌ای دارد که سه تای آن ماهیت فضایی و یکی از آنها ماهیت زمانی دارد. برای این‌که پوچ بودن این گزاره را بهتر ببینید، به یاد بیاورید که وقتی صحبت از اشکالی با ابعاد پایین‌تر می‌کنیم برای مثال یک نقطه را موجودی با بعد صفر، خط را ساختاری یک بعدی، صفحه را دو بعدی و فضا را سه‌‌بعدی می‌دانیم.

حتی تصور این‌که افرادی که این مطلب را نوشته‌اند چه فکری می‌کرده‌اند غیرممکن است. این‌که ما در بعد سه‌ زندگی می‌کنیم یعنی چه؟ ما در فضا ـ زمانی چهاربعدی زندگی می‌کنیم و به این ترتیب هر آنچه ادعا می‌شود تعدادی کلمه بی‌معنی است که کنار هم قرار گرفته است.طبیعتا وقتی مقدمه بحثی غلط و بی‌معنی باشد هر نتیجه‌ای را می‌توانید از آن بگیرید و از جمله این‌که بر این اساس زمین خاموش می‌شود (البته معلوم نیست برق قطع می‌شود، ستاره‌ها و خورشید خاموش می‌شوند یا...).

° هیجان علم حقیقی
به این ترتیب شایعات راه خود را باز می‌کنند و هر بار خرد جمعی ما انسان‌ها را به چالش می‌کشند. شاید هیچ‌گاه نتوان جلوی انتشار این شایعه‌ها و ساخته شدن آنها را گرفت. برخی از روی ناآگاهی و برخی با هدف‌های دیگر این کار را در اینده هم ادامه خواهند داد اما می‌توان با افزایش آگاهی‌های عمومی از تاثیرات مخرب آن جلوگیری کرد. البته که چنین رویدادهایی ظاهری هیجان‌انگیز دارند اما با افزایش آگاهی است که می‌توان منابعی هیجان‌انگیزتر و البته علمی و منطقی را جانشین این شایعات که واقعا باید آنها را در رده چرندیات طبقه‌بندی کرد، قرار داد.

نگاهی به جهان اطراف بیندازید، این‌که چگونه جریان‌های آب و هوایی و گرمایش جهانی تبدیل به هیولایی مانند توفان‌های مخرب می‌شوند، این‌که در دل آتشفشان‌ها، در بستر زمین و در قعر اقیانوس‌ها چه می‌گذرد، این که در دل دریاها چه موجوداتی هیجان‌انگیز، زیبا و مرموزی زندگی می‌کنند و این‌که چگونه ما در حالی که اسیر سیاره کوچک و آبی خود هستیم می‌توانیم راز این معماها را کشف کنیم، همه و همه داستان‌های پرکشش و هیجان‌انگیزی هستند که اگر وارد آن شوید هیجانی به مراتب بیشتر از دست و پنجه نرم کردن با این شایعات بی‌معنی را تجربه خواهید کرد.

  • geek