زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است



در سال ۲۰۱۳، فروشگاه اپلیکیشن اپل ۵۰ میلیارد دانلود را پشت سر گذاشت و توانست از فروش اپلیکیشن‌های پلتفرم‌های مختلف بیش از ۲۵ میلیارد دلار به‌ دست آورد. می‌خواهیم برخی از دلایل این پیشرفت را از نگاه یکی از سازندگان اپلیکیشنی موفق برای iOS بررسی کنیم. خانم Lisa Bettany، عکاس و چهره معروف مسابقات اسکی، به همراهی جمعی دیگر، اپلیکیشنی ساخته است که تلفن هوشمند را به یک ابزار پیشرفته عکاسی بدل می‌کند. Camera+ در حال حاضر حدود ۱۱ میلیون کاربر دارد.



اپلیکیشن‌های موفق اپلیکیشن‌های ساده هستند

هدف ما از ساخت Camera+ در آغاز، این بود که کاربران بتوانند یک دوربین حرفه‌ای روی آیفون خود داشته باشند. در مقام یک عکاس، تصور شما این است که باید تعداد زیادی دکمه و کلی امکانات برای تنظیم هر عکس داشته باشید. اما ما به این نتیجه رسیدیم که مردم فقط می‌خواهند لحظه‌ها را ثبت کرده و آن‌ها را به اشتراک بگذارند. چیزهایی که به اپلیکیشن اضافه می‌کنیم، چیزهایی شبیه فیلتر وضوح هستند؛ که سایه‌ها و کنتراست عکس را تقویت می‌کند تا عکس‌های بهتری داشته باشیم و هر کسی می‌تواند از آن‌ها استفاده کند.


به چشم آمدن یا نیامدن

هیچ‌کس به یک ماشین‌حساب یا اپلیکیشن هواشناسی دیگر روی موبایلش نیاز ندارد. مشتریان متفاوتند، اگر می‌خواهید اپلیکیشنتان موفق باشد باید ببینید نیاز کاربران چیست. اگر دارید یک ابزار کاربردی می‌سازید این ابزار باید مرزهای امکانات سایر ابزارهای مشابه را شکسته و حرف کاملا جدیدی برای گفتن داشته باشد، در اینصورت اپلیکیشن شما بهتر از هر چیز دیگری خواهد بود.


سرعت پیروز است

اپلیکیشنی بسازید که کار کند؛ و در ضمن بدون هیچ ایرادی کار کند. ساده به نظر می‌رسد ولی این موضوع برای هر اپلیکیشنی یک مبارزه است. چرا که دستگاه‌های بسیار مختلفی در بازار موجود است و شما نمی‌دانید اپلیکیشنتان روی تک‌تک آن‌ها چگونه کار خواهد کرد. ما روی اپلیکیشنمان یک صفحه نمایش میانی داشتیم که زمان باز کردن اپلیکیشن و پیش از دیدن خود اپلیکیشن دوربین دیده می‌شد. این صفحه خیلی باحال بود، درست شبیه یک دوربین واقعی، اما این مرحله اضافه کاربر را آزار می‌داد. توسعه خیلی از فیلترهای اولیه ما خیلی طولانی به نظر می‌رسید. ماه‌ها کار کردیم تا متوسط زمان راه‌اندازی را از ۲۰ ثانیه به شروع فوری پس از ضربه روی آیکون اپلیکیشن برسانیم.

  • geek

بهترین راه پیدا کردن ایده های استارتاپی، این است که دنبال «ایده استارتاپی» نباشید و دنبال حل کردن مشکلاتی باشید که خودتان هم دارید.


بهترین ایده ها 3 چیز مشترک دارند: 1) ایده مشکلی را حل میکند که خود بنیانگذاران با آن سر و کله میزنند، 2) خود بنیانگذاران میتوانند محصولی بسازند که این مشکل را رفع کند و 3) بقیه زیاد به ارزش حل کردن آن مشکل پی نبرده اند.



چرا توصیه میکنم که مشکلی که حل می کنید، مشکلی باشد که خودتان با آن سر و کله میزنید؟ یکی از دلایلش این است که در آن صورت مطمئن هستید که این مشکل وجود خارجی دارد! به نظر بدیهی می آید، ولی خیلی از کارآفرینان را میشناسم که در پی حل مشکلاتِ تخیلی هستند.


برای مثال فرض کن که من بخواهم یک شبکه اجتماعی برای صاحبان سگ و گربه بسازم. در اولین نگاه، ایده بدی به نظر نمی آید. میلیون ها انسان حیوان خانگی دارند. اغلب به این حیوانات خیلی توجه میکنند و پول خوبی برای نگه داری آنها می دهند. حتی اگر 2 یا 3 درصد از این افراد هم کاربران من شوند، پول خوبی می توان در آورد. به آنها می توان تبلیغات نشان داد، یا ماهانه پول گرفت و ویژگی های منحصر به فرد به آنها ارائه داد.


خطر این ایده این است که اگر با چند نفر از دوستان که صاحب حیوان خانگی هستند، صحبت کنم، آنها هیچ وقت به من نمی گویند که این ایده افتضاح است. شاید بگویند که «آره، شاید یک روزی بخوام از این سایت استفاده کنم». حتی بعد از اینکه سایت این استارتاپ افتتاح شد هم برای خیلی ها جالب باشد. ممکن است خودشان از این سرویس استفاده نکنند ولی می شود تصور کرد که افراد دیگری از آن بهره ببرند. و در نهایت سایت، به علت نداشتن کاربر به کما می رود و بعد می میرد.


برای اجرای یک ایده استارتاپی، باید مطمئن شد که حداقل مخاطبینی هستند که که واقعا و ضرورتا به آن نیازمندند. نه فقط کسانی که شاید روزی به آن نیاز پیدا کنند.


شما می توانید دو نوع محصول بسازید. محصول شما میتواند ارزش محدودی به جمعیت زیادی برساند و یا ارزش زیادی به جمعیتی محدود. دومی گزینه بهتری است. نه اینکه فکر کنید همه ایده ها خوب از این دسته هستند ولی تقریباً تمامی ایده های مناسب از گزینه دوم شروع میکنند. برای مثال فیسبوک از گزینه دوم استفاده کرد. اولین نسخه سایت مختص چند هزار نفر از دانشجویان هاروارد بود. با اینکه تعداد کاربران در شروع کار کم بود ولی همین عده محدود واقعا خواستار چنین سرویسی بودند.


زمانیکه یک ایده برای استارتاپ دارید از خود بپرسید: چه کسی هم اکنون خواهان چنین سرویسی است؟ چه کسی با اشتیاق خواهان آن است حتی اگر نسخه اولیه پیش پا افتاده و به درد نخور آن توسط یک تیم کوچک ساخته شده باشد؟ اگر پاسخی برای این سوالات ندارید احتمالا ایده شما، ایده خوبی نیست.


از کجا میتوان فهمید که ایده ای قابلیت گسترش را دارد یا نه؟ در برخی مواقع نمی توان به درستی حدس زد. موسسان AirBnB در ابتدی کار نفهمیدند که در حال ورود به چه بازار بزرگی هستند، ایده آنها در ابتدا خیلی محدودتر بود. در ابتدا آنان این امکان را به صاحب خانه ها می دادند که طبقه های خالی را به مهمانهای بیرون شهری کنفرانسها اجاره دهند. آنها در ابتدا پیش بینی ای از گسترش آن ایده نداشتند و ابعاد گسترده این ایده به تدریج خودش را نمایان کرد.


رابرت پرسیگ می گوید: می دانی چطور باید یک نقاشی کامل و بی نقص بکشی؟ خودت را کامل و بی نقص کن و سپس بطور طبیعی نقاشی کن.


با نگاه به داستان موسسان موفق می توان دریافت که ایده شکل گرفته در ذهن آنان نتیجه تحریک یک ذهن آماده توسط عوامل خارجی بوده است. بیل گیتس، پال الن، مارک زاکربرگ، همه افرادی بودند که اشتقاق زیاد به مباحث مختلف و ذهن های آماده برای دیدن فرصتهای ارزشمند داشته اند.


واژه یا فعلی که در رابطه با استارتاپ ها باید استفاده کرد "اندیشیدن" نیست بلکه "توجه کردن" است. ما در YC به ایده هایی که بصورت طبیعی از میان تجربیات موسسین ایجاد شده و رشد پیدا می کنند را ایده های استارتآپی ارگانیک یا طبیعی می نامیم. اکثر استارتاپ های موفق به همین شکل آغاز می شوند. وقتی از روش ایده ارگانیک استفاده می کنید، گاهی آن را نمی بینید تا زمانی که نشانه هایی توجه شما را به سمت کمبود چیزی جلب می کنند.


اگر به دنبال ایده های استارتاپی هستید فقط به دنبال جواب این سوال نباشید که "جای چی خالیست؟" بلکه ذهن خود را به روی این سوال که "آیا این میتونه یک شرکت یا کسب و کار بزرگ بشه؟" نیز ببرید.

  • geek

قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید.


در زیر 13 راهکار فکر کردن همانند یک میلیونر را با هم مرور میکنیم:


1. ثروت یک مقوله ذهنی است

اشتباه رایج ما این است: « چیزهایی را که باید در درون خودمان جستجو کنیم، اغلب در دنیای خارج منتظرشان هستیم.» موفقیت از درون ما ریشه می‌گیرد. تنها وقتی واقعا احساس خوشبختی می‌کنیم که منشاء رویدادهای خوب و خوشایند از درون هر یک از ما ریشه بگیرد. قبل از ثروتمند شدن در زندگی، باید از ثروتمند شدن در ذهنمان شروع کنیم. یادگیری اصول با ذهن ناهوشیار نکته‌ای بسیار اساسی و بنیادی است. آموختن این موضوع به مردم بسیار مهم است؛ آن‌ها باید موفقیت و خوشبختی را باور کنند . آن را با شور و اشتیاق فراوان بخواهند. هنوز اکثر مردم، با یک یا چند بار زمین خوردن و ناکامی سست می‌شوند و به جای تلاش، زانوی غم بغل می‌گیرند. اراده برای قدرتمند شدن، همیشه ساده نیست . در افراد بی‌ثبات، بی اراده، منفعل و بی‌انگیزه، این ضعف اراده پایدار و مستحکم  شده است و برطرف کردن آن بسیار دشوار است.


2. باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید.

قبل از اینکه به موفقیت برسید، باید باور داشته باشید که می‌توانید موفق شوید. این جمله فقط یک عبارت کلیشه‌ای نیست. مهم نیست که قبلا چه باوری داشته‌اید از هم اکنون می‌توانید با تغییر در باورهای زندگی خود را متحول کنید. «بدون داشتن باورهای مثبت و عمیق، هرگز موفق نخواهید شد.» اگر باور نداشته باشید که می‌توانید ثروتمند و متمول شوید، هرگز به ثروت دست نمی‌یابید. متاسفانه اجتماعاتی که در پرورش فکر افراد دخیل‌اند، بیش از پرورش خوش‌بینی در افراد، آن‌ها را به سمت افکار بدبینانه هدایت می‌کنند. اغلب افراد می‌گویند « هرچه را که می‌خواهید در دنیای واقعی نمی‌توانید به دست آورید یا با خیال‌پردازی وقت خود را تلف نکنید.» ما غالبا این حرف‌ها را می‌شنویم و با این تفکرات، باورهایمان شکل می‌گیرد، در نتیجه این‌طور به نظر می‌رسد که ثروت به تعداد محدودی از افراد خوش‌شانس اختصاص دارد. اما این افکار درست نیست، نقطه عطف زندگی افراد موفق جایی است که به کامیابی خود ایمان می‌آورند.




3. تصویر مثبتی از پول وموفقیت در ذهنتان ایجاد کنید.

موانع ذهنی خود را درباره‌ی پول و موفقیت، بشناسید. نوع رابطه خود را با پول کشف کنید. ارتباط شما با پول مثبت است یا منفی؟ وقتی افکار خود را درباره‌ی پول به خوبی شناختید، حتما آن‌ها را یادداشت کنید. نگاهی بیاندازید و ببینید چرا این افکار و باورها را نسبت به پول داشته‌اید. سپس، کم‌کم تصویرهای قدیمی ذهنتان را که شما را مایوس و دلسرد کرده‌اند، کنار بگذارید و از آن‌ها صرف نظر کنید.


4.بادقت و مراقبت، افکار خود را وارسی کنید.

بر روی اهداف خود تمرکز کنید. برکت، خوشبختی و موفقیت به زندگی شما رو می‌آورد. حساب بانکی باز کنید و هر هفته مبلغی را پس‌انداز کنید. این کار باعث  رشد و افزایش این پول می‌شود و تمرکز  شما را کم‌کم از مفهوم نداشتن به مفهوم رشد، سوق می‌دهد. سرانجام بدون تلاش آگاهانه، تمرکز و توجه شما به رشد و موفقیت معطوف خواهد شد؛ با این روش همه‌ی افکار شما متحول می‌شود.


5.برای افکارتان مجدداً برنامه ریزی کنید.

هر روز، با اطمینان ساعتی را به برنامه‌ریزی ذهنتان اختصاص دهید. خیال‌پردازی کنید و تصویرهای ذهنی مثبت و حتی خیالات خام، در سر بپرورانید. در حالت آرامش، قبل از خواب ذهنتان را غرق تصویرهای مثبت کنید، احساس کنید هر چه را می‌خواهید، اکنون دارید. این کار را به‌طور روزانه و هر هفته، تکرار کنید. به زودی شاهد تحول در زندگیتان خواهید بود.


6. از خودتان بپرسید: اگر همه‌ی دنیا مال من بود و بی‌نهایت زمان داشتم چه می‌کردم؟

اگر همچنان به کار فعلی خود می‌پرداختید یعنی دقیقا در مسیر خوبی حرکت می‌کنید و همان کاری را انجام می‌دهید که باید انجام دهید. اما اگر ترجیح می‌دهید به کار دیگری بپردازید از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم آن‌طور زندگی کنم که واقعا دوست دارم؟

7. از گفتگوهای درونی خود، آگاه شوید.

زندگی همان چیزی را به شما می‌دهد که می‌خواهید. زندگی را آن‌طور که در رویاهایتان می‌بینید، به صورت یک نمایشنامه بنویسید. تصمیم با شماست که زندگیتان را چگونه رقم بزنید.


8. برای رسیدن به رویاهایتان مبارزه کنید تا آن‌ها را به رویای بزرگ تر مبدل سازید.

داشتن آرزوهای بزرگ و رویاهای عمیق کلید موفقیت است. ذهن ناهشیار تنها محدودیت‌هایی را می‌شناسد که خود شما بر باورهایتان تحمیل کرده‌اید. البته این باورها می‌توانند تغییر کنند. آرزوی افراد، با تحول دورهای زندگی تغییر می‌کند.




9. در حالت آرامش، عبارات تلقینی و فرمول‌های زیر را برای موفقیت با خود تکرار کنید.

من انسان منحصر به فردی هستم و چیزهای زیادی برای ارئه به دیگران دارم.

من موظفم که خودم باشم.

من موفق می‌شوم.موفقیت وخوشبختی را به زندگی‌ام دعوت می‌کنم.

اشخاص و موقعیت‌هایی را که به من کمک می‌کنند، پیدا می‌کنم.

من روز به روز، بهتر و بهتر می‌شوم.


10. روی یک برگ کاغذ بنویسید که دوست دارید درآمدتان در سال چه‌قدر باشد.

با این کار یک تصویر ذهنی از مبلغی که درنظر دارید در ذهن خود می‌سازید و هدفتان را مشخص می‌کنید. شما می‌توانید ثروتمندتر از آن باشید که فکر می‌کنید.


11. مبلغی را که چند لحظه قبل نوشتید در دو ضرب کنید و واکنش خود را ارزیابی کنید.

اگر در ابتدا مبلغ 50000 دلار را یادداشت کرده‌اید حالا از خودتان بپرسید که چرا همان موقع رقم 100000 دلار را ننوشته‌اید. درباره‌ی این هدف بزرگتر چه احساسی دارید؟ آیا فکر می‌کنید 100000 دلار خیلی زیاد است؟ هر ساله هزاران نفر، به جمع میلیونرها می‌پیوندند و میلیون‌ها نفر دیگر درآمدی بالغ بر 1000000 دلار دارند. آن‌ها به قدر کافی تصویر مثبتی از خود دارند که بتوانند به اهداف مورد نظرشان برسند.


12. حال بنویسید که می‌خواهید با زندگی‌تان چه کنید.

تا آنجا که امکان دارد جزئیات را هم منظور کنید.  چه کاری دوست دارید انجام دهید؟ چه مقدار پول می‌خواهید به دست آورید؟ در 5 سال آینده؟ در 10 سال آینده؟ در 20 سال آینده؟


13. اهداف سال آینده‌ی خود را ترسیم کنید.

همین که هدف روشنی برای سال بعد در ذهن خود ساختید، برنامه‌ای گام به گام برای دستیابی به آن هدف، بنویسید. هر آنچه را که برای اجرای این برنامه نیاز دارید، در برنامه‌ی خود بگنجانید و برای هر مرحله‌ی تاریخی تعیین کنید.

  • geek
با دانستن این موارد راحت تر می‌توانید امور کارتان را در دست بگیرید و بر کارتان مدیریت داشته باشید.
گام اول) برنامه کاری خود را بنویسید: با استفاده از ابزار‌های مختلفی می‌توانید برنامه کاری خود را یادداشت کنید. داشتن یک برنامه کاری خوب به شما دید مناسبی از چگونگی ادامه روند کار خواهد داد.
گام دوم) از آموزش‌ها و مهارت‌های مرتبط با کارتان بهره بگیرید: شما می‌توانید با شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با کارتان دانش خود را از حوزه کاری تان بالا ببرید. در صورت عدم دسترسی به چنین دوره‌های می‌توانید از تجربیات افرادی که در زمینه حرفه شما فعالیت دارند استفاده کنید.
گام سوم) محل کار خود را تعیین کنید: موقعیت کاری خود را مناسب با نوع مشتریان و قوانین بازار کار انتخاب کنید.
گام چهارم) منابع مالی تان را مشخص کنید: شما از راه‌های مختلف می‌توانید سرمایه مورد نیازتان را برای شروع کار تأمین کنید. با توجه به نوع حرفه ای که قصد ورود به آن را دارید، می‌توانید از وام‌های بانکی، انواع ضمانت نامه‌ها و... استفاده کنید.
گام پنجم) ساختار حقوقی کار خود را مشخص کنید: پیش از ورود به کارتان باید قالب کاری خود را مشخص کنید. برای مثال کار شما می‌تواند در قالب شرکت سهامی یا موسسه باشد. بسته به نوع کارتان باید ساختار حقوقی خود را مشخص کنید.
گام ششم) نام تجاری خود را ثبت کنید: با توجه به قوانین ثبتی کشورتان نامی متناسب با قوانین موجود انتخاب کنید و نسبت به ثبت آن اقدام کنید.
گام هفتم) شماره شناسایی مالیاتی بگیرید: متناسب با نوع کارتان شما باید مالیات پرداخت کنید، برای این امر پس از ثبت شرکتتان باید به اداره مالیاتی شهر خود مراجعه کنید و شماره شناسایی مالیاتی خود را بگیرید.
گام هشتم) برای پرداخت مالیات ثبت نام کنید: پس از دریافت شماره شناسایی نسبت به نحوه پرداخت مالیات خود اقدام کنید.
گام نهم) مجوز‌های شغلی مورد نیازتان را دریافت کنید: لیستی از مجوزهای کاری مربوط به خود را پیدا کنید و نسبت به دریافت مجوزهای مورد نیازتان اقدام کنید.
گام دهم) ساختار کاری خود را بشناسید: قوانین حقوقی مربوط به کارتان را بیاموزید، مشورت با یک وکیل در این زمینه می‌تواند برای شما کارساز باشد.
  • geek