زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «استارتاپ» ثبت شده است

اگر می‌خواهید در رقابت موجود در بازار جان سالم به در برید و جایگاهی را که متناسب با درجه و کیفیت شما باشد کسب کنید، باید مهارت‌های مشخصی را فرابگیرید.

بدون در نظر گرفتن رشته‌ای که انتخاب می‌کنید، پزشکی، حقوق، سیاست و یا کسب‌و کار، استخدام و ترفیع بیش از آنکه بر پایه مدرک و تخصص تکنیکی باشد، به ارتباط و مهارت‌های شخصی مرتبط است. در این‌جا ۹ مهارت برای رسیدن به موفقیت را برایتان بیان می‌کنیم:

۱- ارتباطات
به سختی می‌توان شغلی را یافت که در آن به مهارت‌های ارتباطی نیازی نباشد. ارتباط می‌تواند گفتاری و یا نوشتاری باشد که شامل مهارت شنیدن نیز می‌شود. داشتن مهارت‌های ارتباطی به شما این امکان را می‌دهد که از توانایی‌های خود به طور موفقیت‌آمیزی استفاده کنید. به هنگام انجام کار نیاز دارید که با افراد مختلفی در مورد موضوعات متفاوتی ارتباط داشته باشید. عدم ارتباط فاجعه بزرگی است.

“برای ارتباط مؤثر باید بدانیم که درک همگی ما در رویارویی با جهان متفاوت است و باید از این موضوع به عنوان راهنمایی برای برقراری ارتباط با دیگران بهره ببریم.” -تونی رابینز

۲- مهارت‌های ارائه
این مهارت بسیار مرتبط با مهارت ارتباط است، اگرچه به توجه جداگانه‌ای نیازمند است چرا که ارائه ایده یا داستان موفقیت کسب‌وکار که بتواند توجه مخاطبین را جلب و آنان را مجذوب کند، به تنهایی موفقیت محسوب می‌شود. هر چه مؤثرتر برای خود یا شرکت خود بازاریابی کنید، محبوبیت بیشتری کسب خواهید کرد و مورد توجه عموم قرار خواهید گرفت.

۳- استدلال
این مورد اهمیت بسیاری دارد. در رویارویی با مشکلات، باید آن را ریشه‌یابی کنید و این راهی مؤثر برای کنترل مشکلات است. اگر دارای مهارت‌های استدلالی باشید و در انجام آن خوب عمل کنید، به نوعی دارایی شرکت محسوب می‌شوید.

۴- سواد تکنولوژیکی
اکثر مشاغل نیازمند این مورد برای کارمندان خود هستند. برخی از مشاغل کاملا بر اساس تکنولوژی بنا شده‌اند در حالیکه تعدادی تنها برای مدیریت کارهایشان نیازمند آن هستند. در هر صورت هر کسب‌وکاری از کامپیوتر استفاده می‌کند. بنابراین مهم است مقدماتی را در مورد کامپیوتر و تکنولوژی بدانید که بدون آن پیدا کردن شغل در محیط کسب‌وکار سخت خواهد بود.

۵- تحلیل
مهارت‌های تحلیلی برای سنجیدن موقعیت و عمل کردن بر اساس آن مورد نیاز هستند. این مهارت‌های تحقیقی به شما این امکان را می‌دهند که از زوایای مختلفی به موقعیت نگاه کنید، در مورد مشکل بیشتر بدانید و بفهمید چگونه می‌توانید آن را حل کنید. به عبارت دیگر شما می‌توانید موضوع را تشخیص دهید، تحلیل کنید، توسعه دهید و ساده کنید.

۶- رهبری
این مورد برای هر شغلی مورد نیاز نیست، اما شخصیت شما را ارتقاء می‌دهد. داشتن مهارت‌های رهبری به شما این امکان را می‌دهد که همکارانتان را مدیریت کنید. مهارت‌های رهبری، محیطی بهره‌ور را ایجاد می‌کند که برای انگیزه‌بخشی و هدایت کارمندان به منظور رسیدن به اهداف سازمان مهم هستند.

۷- انعطاف‌پذیری
سازگاری به معنای مدیریت محیط‌های کاری مختلف و تعامل با وظایف و شرایط متفاوت است. انعطاف‌پذیر بودن به این معناست که شما به هنگام تغییر یا افزایش مسئولیت‌ها می‌توانید به خوبی آن‌ها را مدیریت کنید.

۸- مهارت میان فردی
حتی اگر شغل شما به ارتباط با مشتری نیاز نداشته باشد، باید مهارت‌های میان فردی را برای ارتباط با همکاران فرابگیرید. مهم است که در محیط کار روابط سالم ایجاد کنید و قادر باشید در میان مجادلات بین همکاران به کار خود بپردازید.

۹- مدیریت خشم
لازم است که به خاطر خودتان و نه تنها برای شرکت و همکارانتان بدانید چگونه خشم‌تان را مدیریت کنید. فرض کنید که کارمندی با کم‌کاری یا اختلال در نظم محیط کاری و یا هر دلیل دیگری شما را عصبی کند. نباید دچار استرس شوید یا فریاد بکشید. برای سلامتی‌تان خوب نیست، از طرف دیگر شما مسئول به هم زدن جو محیط کار هستید که مطلوب هیچکس نیست.

“نگه داشتن عصبانیت مانند گرفتن یک ذغال داغ و پرت کردن آن به سمت شخصی دیگر است؛ شما کسی هستید که خواهید سوخت.” -بودا

هرگونه سرمایه‌گذاری بر پیشرفت و بهبود این مجموعه مهارت‌ها ارزشمند است. بهترین موضوع در مورد خبره شدن در این مهارت‌ها، این است که از صنعتی به صنعت دیگر و یا از شغلی به شغل دیگر انتقال‌پذیر هستند. این مهارت‌ها در یافتن مسیرهای جدید و ساخت شخصیت حرفه‌ای قدرتمند به شما یاری می‌رسانند.

  • geek

آیا اخیراً در محل کار و مدرسه عملکرد ضعیفی دارید و به دنبال راه حلی برای بهبود تمرکز و بهره‌وری خود هستید؟ بی‌شک راهکارهای قدیمی را شنیده‌اید: نوشیدن قهوه، نرمش کردن، خواب کافی در شب و غیره. اگرچه این موارد بر بسیاری از افراد تأثیر مثبتی دارد، بر عده‌ای هم بی‌تأثیر است. در این‌جا ۸ روش علمی برای افزایش تمرکز ذکر می‌کنیم که ممکن است تاکنون به آن‌ها نیاندیشیده باشید.

۱- به موزیک بازی‌های ویدئویی گوش دهید.
موزیک بازی برای متمرکز کردن شما بر انجام کار و دوری از حواس‌پرستی طراحی شده است. آیا تابحال پیش آمده که در حین تمام کردن یک مرحله از ماریو، تمرکز خود را از دست داده‌ باشید؟ بسیاری از موزیک‌های بازی‌ها به صورت رایگان برای دانلود قرار دارند، کافی است یکی را انتخاب کنید.

۲- پس از مطالعه به باشگاه ورزشی بروید.
اگرچه ممکن است پس از مطالعه، ورزش آخرین گزینه در ذهن شما باشد، اما تحقیقات نشان داده است، افرادی که ورزش می‌کنند، در روز بعد مطالب را بهتر به یاد می‌آوردند. حتی ورزش سبک نیز در به یاد سپردن مؤثر است.

۳- لباس مناسب بپوشید.
اگرچه طبیعی است که بخواهید با لباس راحت مطالعه کنید، اما تحقیقات نشان داده است افرادی که لباس مناسب پوشیده‌اند مشکل کمتری در تمرکز کردن دارند. بر اساس مطالعات، دانش آموزانی که در آزمایشگاه لباس فرم می‌پوشند کمتر از افرادی با لباس معمولی در آزمایشاتشان دچار خطا می‌شوند. آیا این روش برای شما کارساز خواهد بود؟ می‌توانید آن را امتحان کنید.

۴- در نور طبیعی کار کنید.
اگر در جایی بدون پنجره کار می‌کنید، سعی کنید زمانی را اختصاص دهید و از هوای آزاد و نور خورشید در طول روز استفاده کنید. اخیراً در مطالعه‌ای مشخص شد: “افرادی که از نور طبیعی استفاده کردند، در ابتدای شب از هوشیاری بالایی برخوردار بودند و افرادی که در معرض نور مصنوعی بودند در انتهای شب خواب آلود بودند.”
بنابراین اگر برای هوشیاری و تمرکز دچار مشکل هستید، از هوای آزاد استفاده کنید.

۵- گرما را تنظیم کنید.
اگرچه گرمای بیش از حد نامطلوب است، اما اگر محیط کار سرد باشد شما قادر نخواهید بود به درستی کار کنید. چه دانشی در پشت آن قرار دارد؟ اگر محل کار سرد باشد، بدن شما انرژی بیشتری صرف می‌کند تا شما را گرم نگه دارد. بدین معنی که انرژی کمتری برای تمرکز و توجه باقی می‌ماند. در یک تحقیق مشخص شد افرادی که در دمای ۲۰ درجه سانتی‌گراد کار می‌کردند، ۴۴ درصد بیشتر از افرادی که در دمای ۲۵ درجه سانتی‌گراد کار می‌کردند دچار اشتباه شدند.

۶- از گیاهان سبز استفاده کنید.
اگر در محل کار و یا اتاق خود دچار عدم تمرکز شده‌اید، سعی کنید از گیاه سبز استفاده کنید. مطالعات نشان داده است، محیط کار سبز ۱۵ درصد بهره‌وری را نسبت به محیط کار عادی افزایش می‌دهد. این کار نه تنها بر کارایی، بلکه بر روحیه و کیفیت هوای محیط نیز تأثیر مطلوبی دارد.

۷- به حیوانات بامزه نگاه کنید.
بر اساس مطالعه‌ای در ژاپن، تماشای عکس حیوانات بامزه باعث افزایش بهره‌وری می‌شود. در این مطالعه رفتار افراد پس از نگاه کردن به عکس بچه حیوان و حیوان بالغ مورد آزمایش قرار گرفت. مطالعه نشان داد: “احساس مثبت ناشی از جذابیت، با انگیزش و تمایل به پردازش اصولی مرتبط است.”

۸- همه چیز را زرد کنید.
البته نه همه چیز را، اما تحقیقات نشان داده است که رنگ زرد میزان تمرکز و هوشیاری را بالا می‌برد. چرا؟ به این دلیل که این رنگ با احساس شادی مرتبط است. یک پوستر یا عکس ساده از گل‌های زرد، میزان تمرکز و توجه شما را در طول روز افزایش می‌دهد.


منبع:پونیشا

  • geek

زامارین محصولی جهت طراحی و توسعه نرم افزارهای موبایل (اندروید – ای او اس – ویندوز وفن) بر روی بستر دات نت می باشد.این نرم افزار بسیار شگفت انگیز است بخاطر اینکه با کمی دانستن دات نت میتوانید برنامه های سازگار با سیتم عامل های موبایل نظیر اندروید و ای او اس بپردازید که کاملآ منطبق با الزامات گوگل پلی و اپل استور می باشد.
اخیرآ تیم فنی و فروش ماکروسافت و زامارین با هم همکاری جهانی شروع کردند که این امکان را میدهد تا  نرم افزار ویژوال استادیو هم بتوان از تمام امکانات نرم افزار زامارین بهرمند شود و این ادغام روز به روز بیشتر خواهد شد و این خبر بسیار خوشحال کننده برای افرادیست که برنامه های خود را با ویژوال استادیو می نوشتند و از توانایی های این نرم افزار قدرتمند آگاهند.

در اینجا به شرح ۵ دلیل جهت استفاده از زامارین برای توسعه برنامه های Android و Ios می پردازم

  1. یادگیری سریع (Less to learn)  : برای تبدیل شدن به یک برنامه نویس موبایل نیازمند یادگیری مسائل زیادی همچون  چرخه عمر فرایندها ، هنجارهای UI ، اطلاعاتی در مورد SDK و مسائل غیره زیادی می باشیم  به همین علت  اضافه کردن یک زبان برنامه نویسی جدید به لیست زبانهای ما بسیار وقت گیر می باشد و با چالش های زیادی همراه است اگر شما تجربه کار با سی شارپ دانت را داشته باشد براحتی میتوانید از امکانات در طراحی برنامه موبایل خود در کمترین زمان ممکن بپردازید و این یعنی پیمودن راه با سرعت بسیار بیشتر. ویا حتی شما یه توسعه دهنده دانت نیستید هم زامارین این امکان را به شما میدهد تا در سریعترین زمان بتوانید برنامه خود را برای سیتم عامل های Andriod یا Ios بنویسید بدونه اینکه نیاز داشته باشید وقت خود را صرف یادگیری هر کدام  از برنامه ها و شرایط ویژه محیط هر کدام کنید و این  از قابلیتهای برنامه های چندسکویی (cross-platform) می باشد. با استفاده از زامارین شما فقط نیاز به دانستن یک زبان برنامه نویسی و یک هسته که مجموعه ای از کلاس های دو سیستم عامل خواهید داشت و این یعنی صرف زمان کمتر.
  2. بدون محدودیت (No limits) : این یکی از جالبترین ویژگی های Xamarin می باشد که شما را مجبور به امتحان این اشتراک ها نخواهد کرد و شما در طراحی و توسعه برنامه های انروید همان حس و حال طراحی برنامه اندروید را خواهید داشت و هم در طراحی برنامه های Ios همان حس و حال . بعضی از ابزار نرم افزارهای چندسکویی تلاش زیادی جهت مخفی نمودن ویژگی های دیگر پلتفرما می کنند که این حس و حال را به برنامه های خارجی منتقل نسازند ولی Xamarin کاری غیر از این را انجام می دهد و این است که زامارین پذیرای ویژگی های منحصر به فرد هر پلتفرم است و این یعنی یه حس جدید که هر برنامه نویسی جهت رهایی از تکرار و حس های تکراری به آن نیاز خواهد داشت. علاوه بر کلاسهای استاندارد دات نت شامل کلاسهای خاص ios  و کلاس های خاص سیستم هامل اندروید می باشد که هر کدام خصوصیات منحصر به  فرد خاص خود را دارا می باشد. ترکیبی از کلاس های دانت و کلاسهای منحصر به فرد پلتفرم خاص اجازه می هد تا برنامه های کاربری با استفاده از ویژگی های خاص آن پلتفرم به اشتراک گذاشته شود و این یعنی همه چیز در دسترس شما و میتوانید برنامه های خود را بدونه هیچ محدودیتی نسبت به آن پلتفرم ایجاد نمایید.
  3. انتقال سریع تر به بازار (Faster time-to-market) : ابزار زامارین این اجازه را به ما میدهد که یک بار منطق برنامه خود را پیاده و برای هر نوع پلتفرمی شامل (اندروید ، آی او اس ، ویندوزفون)  به اشتراک بگذاریم و این کار و مقایسه در محیط های بومی (native) یک بار در محیط جاوا برای پلتفرم اندروید و یک بار در محیط Objective-C برای آی او اس انجام می گیرد و بر عهده native ها می باشد. به عبارت ساده تر با استفاده از محیط توسعه محلی هر پلتفرم مستلزم نوشتن کدهای مربوط به آن پلتفرم می باشد و این یعنی نوشتن کدهای بیشتر. در حالی Xamarin این امکان را میدهد تا وقت خود را صرف ساخت ویژگی های برنامه خود کنیم و از نوشتتن کدهای بیشتر پرهیز کنیم و این یعنی زمان سریع تر در رسیدن به هدف و انتشار برنامه. توجه داشته باشد در مورد مسئله انتقال سریع تر به بازار زامارین قطعآ زمان را کاهش خواهد داد اما این تصور برای شما بوجود نیاید که زمان طراحی به نصف خواهد رسید بلکه باید یک سری کد و UI برای تک تک پلتفرمهای خاص برای تعامل همراه با ویژگی های منحصر به فرد آن پلتفرم ایجاد شود.
  4. اشکالات کمتر (Fewer bugs) : یکی از اولین دلایل استفاده از زامارین این است که این ابزار باعث بوجود آمدن اشکالات کمتر خواهد شد و این دلیل سریع تر فراهم شدن زمان انتقال برنامه به بازار است . به عنوان قاعده کلی در برنامه نویسی یادمان باشد هر چقدر کد کمتری بنویسیم به خطای کمتری برخورد خواهیم کرد و خطایابی کمتر صرفه جویی در زمان است. زامارین نیز با ارائه ابزارهای خطایابی در جهت کاهش خطا گام برداشته است و دیگر نیاز به نوشتن دو مجموعه از آزمون تست که تا حد زیادی تکراری می باشد نخواهیم بود ما میتوانیم یک واحد و مجموعه کاملتر وجامع تر از کدهای اعتبار سنجی برای هر دو سیستم عمل داشته باشیم.
  5. برای شروع یادگیری زامارین بر روی این لینک کلیک کنید
  • geek
این اموزش را می توانید در ادرس زیر ببینید.به صورت ساده و قابل درک.

 import java.net.*;
import java.io.*;

public class ClientEst
{
    public static void main(String [] args)
    {
        String serverName = args[0];
        int port = Integer.parseInt(args[1]);
        try
        {
        System.out.println("اتصال به " + serverName + " از پورت " + port);
        //ایجاد شی سوکت برای کلاینت به همراه شماره پورت سرور و هم زمان تلاش برای اتصال
        Socket client = new Socket(serverName, port);
        System.out.println("متصل شد به " + client.getRemoteSocketAddress());
        //ایجاد یک جریان داده برای ارسال داده به سرور
        OutputStream outToServer = client.getOutputStream();
        //ارسال داده ها به سرور
        DataOutputStream out = new DataOutputStream(outToServer);
        out.writeUTF("سلام از " + client.getLocalSocketAddress());
        //دریافت داده از سرور با کلاس inputstream
        InputStream inFromServer = client.getInputStream();
        DataInputStream in =new DataInputStream(inFromServer);
        System.out.println("پیغام سرور " + in.readUTF());
        client.close();
    }catch(IOException e)
    {
        e.printStackTrace();
    }
 }
} 


  • geek


استیو جابز کارآفرینی موفق و فردی خلاق بود که همیشه ایده‌هایی شگفت‌آور برای بهتر کردن دنیا و ساده کردن زندگی انسان‌ها در سر داشت. او مبتکری باهوش بود که توانست با استفاده از نیروی تفکر ، ایده‌های قدرتمند و اراده قوی خود کل صنایع دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و بدین وسیله توانست نه تنها چیزهایی را که مشتریان انتظارش را داشتند در اختیار آن‌ها بگذارد بلکه موفق شد گدجت ها و لوازم جدیدی را به دنیا معرفی کند که برای اکثر افراد در جوامع مختلف غیر قابل باور بود.

ویژگی‌ها و صفات بسیاری سبب موفقیت استیو جابز به عنوان یک کارآفرین شد. بهره‌مندی از این صفات می‌تواند تضمینی برای موفقیت بی حد و حصر همه انسان‌ها در تمام جوانب زندگی شود. در این مقاله به ویژگی‌های خاص این انسان موفق و کارآفرین بزرگ می‌پردازیم که اگر بتوانیم این صفات را با تلاش و پشتکار در وجود خود نهادینه کنیم و در مسیر زندگی به عنوان الگوی خود قرار دهیم بی‌تردید به تمام اهداف و خواسته‌های فردی و شغلی خود خواهیم رسید.

استیو جابز چشم‌اندازی روشن و قوی داشت.

چشم‌انداز او برای شرکت اپل ، تولید محصولاتی با رابط کاربری ساده و گرافیک فوق‌العاده بود به‌ طوری که بتواند افراد مختلف از تمام گروه‌های سنی را تحت تأثیر قرار دهد. او همیشه درباره عملکرد و طرز فکر شرکت‌های مختلف مانند مایکروسافت تحقیق و تفکر می‌کرد و از اینکه مایکروسافت سعی می‌کرد با تولید نرم‌افزارهای مختلف بر بازار نرم‌افزار دنیا تسلط یابد تا بعد از آن بتواند حق امتیاز استفاده از سیستم‌عامل خود را در پلتفرم‌های مختلف به فروش برساند تعجب می‌کرد. در حقیقت او به کلی با بینش و دیدگاه شرکت مایکروسافت مخالف بود.

در اقع استیو جابز می‌خواست به طور کامل بر تجربیات و رفتار کاربران تسلط داشته باشد از این رو تصمیم گرفت فعالیت‌های خود را تنها به محصولات تولیدی شرکت اپل محدود کند تا از این طریق بتواند به خوبی رفتار کاربران چه در زمینه سخت‌افزار و چه در بخش نرم‌افزار را هدایت و کنترل کند ، انتظارات کاربران را درک کند و به موقع به نیازهای آن‌ها پاسخی مناسب دهد.

استیو جابز رهبری قدرتمند بود.

ایستادن این کارآفرین موفق پای دیدگاه و نگرش خود و عقب نکشیدن از اهداف شرکت اپل موجب شد تا تمام کارکنانش او را تحسین کنند و همیشه مورد احترام شرکا و رقبایش باشد.

هنگامی که در سال ۱۹۹۷ شرکت اپل را تأسیس کرد و در همان سال با مشکلات اقتصادی مختلفی مواجه شد ، تولید بسیاری از محصولات خود را متوقف و تنها بر چند پروژه و محصول کلیدی که با نگرش او مطابقت داشتند تمرکز کرد. همین امر موجب تنظیم شدن منابع و بودجه شرکت و زنده ماندن اپل در شرایط بحرانی شد. جالب است که استیو جابز هیچ‌گاه از کاربران دعوت نمی‌کرد تا محصولات او را قبل از اینکه وارد بازار شوند تست کنند یا هیچ‌گاه وابسته به تحقیقات انجام شده درباره بازار و مشتریان بالقوه نبود.

در عوض ، از طراحانی که دارای زیبایی‌شناسی متوسطی بودند و از متدهای ساده اما تأثیرگذار برای طراحی استفاده می‌کردند مانند جان لستر از شرکت پیکسار و جانی ایو از شرکت اپل دعوت به همکاری کرد. استیو جابز و تیمش تنها به یکدیگر تکیه کردند و همین باور و صمیمیت موجود در این شرکت موجب ایجاد محصولاتی بی‌نظیر مانند iPod و iPhone شد که کاربران به داشتن هر یک از آن‌ها افتخار می‌کردند و پیوسته به دنبال خرید نسخه جدید محصولات شرکت اپل و کارآفرین مشهور استیو جابز بودند.

استیو جابز تفکری شگفت‌انگیز داشت.

اکثر کارآفرینانی که قبل از استیو جابز به موفقیت دست‌ یافته بودند از تفکری قدرتمند و بی‌نظیر بهره‌مند بودند اما استیو جابز را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان تاریخ دانست که با تفکر قدرتمند و ایده‌های نابش جهان ما را برای همیشه دگرگون کرد.

اتیو جابز را می‌توان یک شومن حرفه‌ای دانست. او به خوبی می‌دانست که کاربران نسبت به ایده‌های جدید نگرانند و شاید کمی شک و تردید نیز درباره محصولات تازه داشته باشند؛ بنابراین همیشه قبل از اینکه محصولات بی‌نظیر خود را روانه بازار کند همایش یا برنامه زنده‌ای برگزار می‌کرد تا از این طریق بتواند هم با معرفی تولیدات جدید شرکت اپل مشتریان خود را به هیجان وادارد و هم نکات مبهم و نگرانی‌های موجود را برطرف کند.

او دلیلی برای اثبات این مدعاست که کارآفرینان بزرگ معلمان و مبلغان بزرگی نیز هستند زیرا می‌توان او را سخنرانی حرفه‌ای دانست که به راحتی پیام خود را به کاربران محصولات شرکت اپل و تمام افراد عادی انتقال می‌داد.


یکی از کارهایی که استیو جابز به خوبی انجام می‌داد تحت تأثیر قرار دادن تمام افراد اعم از مثبت و منفی بود. او کارمندان خود را ترغیب می‌کرد تا پروژه‌های شرکت را در زمان مورد نظر تمام کنند حتی اگر این پروژه‌ها سنگین یا غیر ممکن به نظر می‌رسیدند و از طرف دیگر با درگیر شدن با احساسات مشتریان و جلب توجه آن‌ها موجب می‌شد تا مشتری‌های شرکت اپل دنیا را از چشمان او و بر اساس نگرش او نظاره کنند.

او به دیگران اعتبار می‌داد ، برای مشتریان خود و وقت آن‌ها ارزش قائل بود و به همین دلیل هم به موفقیتی بزرگ و بی‌نظیر در دنیای کارآفرینی دست یافت.

استیو جابز حتی در شرایط سخت هم دوام آورد و به پیشرفت ادامه داد.

حتی زمانی که استیو به دلیل ابتلا به سرطان ضعیف و ناتوان شده بود در جلسات هیئت مدیره و کنفرانس‌ها و برنامه‌های معرفی محصولات شرکت اپل شرکت می‌کرد.

اگر عکس یا فیلمی که مربوط به روزهای پایانی زندگی او هست را دیده باشید حتماً می‌دانید که او چقدر ضعیف و ناتوان شده بود اما استیو جابز همیشه می‌گفت زمان ما محدود است ، بنابراین باید برای دنبال کردن شهودات درونی و خواسته‌های خود شجاعت و جسارت داشته باشیم و هر چیزی به غیر از این در مرتبه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت.

استیو جابز همیشه برای در آغوش کشیدن شکست آماده بود.

پاز اینکه استیو جابز موفق شد شرکت اپل را به یک کمپانی موفق مولتی میلیون دلاری در جهان تبدیل کنید به دلیل وجود اختلاف بین دیدگاه او و روند اداره شرکت از سوی هیئت مدیره از شرکتی که خود او مؤسس و بنیانگذارش بود اخراج شد. بعد از اخراج شدن استیو جابز شرکت NeXT را که یک شرکت کامپیوتری جدید بود تأسیس کرد که عمده فعالیت‌های این استارتاپ جدید بر توسعه نسل جدید سیستم‌عامل‌ها متمرکز بود و سرانجام نیز نتایج به دست آمده این شرکت در OSX استفاده شد، پس از آن نیز استیو مدیرعامل شرکت پیکسار شد و این شرکت کوچک انیمیشن‌سازی را به غولی جهانی و بسیار معروف در صنعت انیمیشن‌سازی تبدیل کرد.

سرانجام نیز با بازخرید شرکت اپل یک‌بار دیگر توانست کنترل این شرکت بزرگ را به دست بگیرد؛ اما اخراج شدن او از اپل باعث شد بتواند تجارب با ارزش و گران بهایی در شرکت‌های دیگر به دست آورد و بازگشت دوباره او به همراه این تجارب به اپل موجب موفقیت با شکوه این شرکت در سطح جهانی شد.

استیو جابز توانایی فوق‌العاده‌ای در اصلاح روندهای معمولی و روتین داشت.

اگر اپل را به عنوان یک شرکت در نظر بگیریم آن‌ها لزوماً چیز جدیدی اختراع نکردند- در عوض به خوبی از مفاهیم و محصولات موجود در بازار استفاده کرده ، معایب و مشکلات این محصولات را برطرف کردند و با اضافه کردن چند مزیت رقابتی جدید مانند گرافیک بالا به این محصولات توانستند بازار را از آن خود کنند.

به عنوان مثال استیو جابز در ابتدا ایده‌ی تولید اولین سیستم‌عامل بصری را در ذهن داشت که با ترکیب پیشرفت‌های موجود در دنیای تکنولوژی در آن زمان و چشم‌انداز روشن خود سرانجام توانست مک اورجینال را تولید کند. به عقیده استیو جابز هنرمندان خوب کپی می‌کنند ، هنرمندان نامی و بزرگ سرقت؛ بنابراین هیچ‌گاه از سرقت ایده‌های ناب و عالی  واهمه‌ای نداشت.


منبع:4farda

  • geek


اگر هیچ مانعی بر سر راه موفقیت وجود نداشت، رسیدن به اهداف و موفق شدن چقدر ساده می‌شد. خیلی ساده هدف‌گذاری می‌کردید و با کمی تلاش و پشتکار به اهداف خود می‌رسیدید.


اما در واقعیت چنین نیست. همیشه دیوارها، موانع و مشکلاتی بر سر راه شما وجود دارد که شما را از رسیدن به خواسته‌هایتان بازمی‌دارد. قدم اول برای گذر از این موانع شناخت آن‌هاست.


آنچه در ادامه آمده، شرح موانع رایج و مرسومی است که ما را از رسیدن به موفقیتی که آرزوی آن را داریم بازمی‌دارد:


۱-در مورد آنچه می‌خواهید به دست آورید فاقد دیدگاهی شفاف هستید


ساختار ذهن شما هدف جوست و بهترین پاسخ را به تصاویر و اهدافی می‌دهد که واضح و مشخص باشد. آرزوهای مبهم در مورد داشتن یک ” شغل راضی‌کننده ” یا به دست آوردن ” پول کلان ” اثربخش نیست. شما باید قادر باشید نتیجه‌ی پایانی دلخواه را مجسم کنید.


۲-سعی می‌کنید همزمان به دستاوردهای متعدد برسید


داشتن اهداف بسیار، افراطی دیگر است. اگر سعی کنید همزمان از پس پنج کار مهم برآیید، به احتمال قریب به یقین در هیچ یک از آن‌ها موفق نخواهید شد. این که خود را وقف کارهای مختلف کنید انرژی شما را پخش می‌کند و نیرویتان را تحلیل می‌برد. سعی کنید هر بار تنها بر یک هدف مهم متمرکز شوید. تمرکز همچون لیزر، عنصر لازم برای موفقیت است.


۳-به اندازه کافی اقدام نمی‌کنید


بیشتر موفقیت‌های چشمگیر، تلاش چشمگیر می‌طلبد. شما نمی‌توانید کنار گود بنشینید و امیدوار باشید موفقیت خودش به طرف شما بیاید.


۴-مصرانه سیاست محکوم به شکست را ادامه می‌دهید


بیایید فرض کنیم شما تصمیم دارید محصول یا خدمات خود را به فروش برسانید و برای این کار طرح و نقشه‌ی الف را به اجرا درمی‌آورید. بعد از سه ماه متوجه می‌شوید پیامد اجرای طرح و نقشه‌ی الف ناامیدکننده است و هیچ پیشرفتی در آن دیده نمی‌شود. بررسی کنید که به چه دلیل نقشه‌ی الف مؤثر نیست و طرح و نقشه‌ی جدیدی بریزید. این کار روشن و واضح به نظر می‌رسد، اما با وجود این، بسیاری به سیاست‌های محکوم به شکست خود ادامه می‌دهند.


۵-از دانش افراد صاحب صلاحیت استفاده نمی‌کنید


در حالی که گاهی در کاری که انجام می‌دهید ” آزمون و خطا ” مؤثر است، چه بسا وقت و سرمایه‌ی هنگفتی را در حین انجام کار به هدر می‌دهید. در عوض، شما می‌توانید از دیگران درخواست کمک و راهنمایی کنید؛ به عنوان مثال، از کسی که پیش تر آنچه را شما می‌خواهید به دست آورید به دست آورده، کمک بخواهید و با این کار به سرعت به مسیر برگردید. به خاطر داشته باشید که از افراد با صلاحیت درخواست کمک کنید، نه دوست یا خویشاوندی که راجع به مشکل خاص شما دانش اندکی دارد یا از آن هیچ نمی‌داند.


۶-در محاصره‌ی باورهای محدودکننده قرار دارید


اگر افکار منفی بر شما غالب شده است، به احتمال قریب به یقین نمی‌توانید از لحاظ منطقی نتایج مثبت کسب کنید. چه کسی آنچه را شما درباره‌اش فکر می‌کنید تعیین می‌کند؟ خود شما. این ذهنیت را که شما توقف‌ناپذیر هستید پرورش دهید!


۷-فاقد داده‌های مثبت هستید


برای این که باورهای مثبت خود را حفظ کنید، به نیروی تقویتی فراوانی احتیاج دارید؛ بنابراین کتاب‌های الهام‌بخش بخوانید، به برنامه‌های شنیداری انگیزشی گوش بدهید و خود را میان خیل افراد پرشور و نشاط‌بخش جای دهید. این فضایی است که در آن خوش‌بینی‌تان را حفظ و به بهترین نحوی که می‌توانید عمل خواهید کرد.


۸-از رو به رو شدن با مشکل اجتناب می‌کنید


شما پنج سال آزگار صبر کرده‌اید اما مشکلتان خود به خود حل نشده است. آیا پنج سال دیگر را هم با امید به این که همه چیز جور دیگری از آب در بیایند صبر خواهید کرد؟ هیچ چیز تغییر نمی‌کند مگر این که شما تغییر کنید. این تغییر ممکن است این باشد که مجبور شوید بی‌تعارف با وضعیت و جایگاه کنونی‌تان رو به رو شوید؛ حتی اگر این انتخاب درد و رنج موقت را موجب شود. البته انتخاب دیگری نیز می‌توانید بکنید و آن این است که دست روی دست بگذارید و به زندگی همراه با مشکلتان ادامه دهید.


۹-سعی می‌کنید پله‌های نردبان را دو تا یکی بالا بروید


گاهی به دلیل شور و هیجان زیادی که برای رسیدن به اهداف برجسته‌مان داریم، خودمان را با این باور که دیگر مجبور نخواهیم بود از نردبان موفقیت پله پله بالا برویم فریب می‌دهیم و در عوض خیال می‌کنیم که می‌توانیم به سرعت از پله‌ها گذر کنیم و به مرتبه‌ی بعدی برسیم؛ اما وقتی چنین اتفاقی نمی‌افتد، مأیوس و سرخورده می‌شویم. شما همیشه باید گفته‌ی زیگ زیگلار را به خاطر داشته باشید: ” آسانسور موفقیت خراب است. باید از پله‌ها بالا بروید.” بنابراین، صبور باشید و اهدافی واقع‌بینانه در نظر بگیرید و مطمئن باشید موفقیت قدم به قدم به دست می‌آید.


منطقی نیست که همیشه و هر روز کارهای مشابهی انجام دهید و انتظار داشته باشید نتایج تغییر کند. زندگی‌تان را خودآگاهانه و هوشیارانه سپری کنید. بررسی کنید که چه چیزی برایتان مؤثر است و چه چیزی مؤثر نیست. سپس تنظیمات لازم را انجام دهید.


منبع:4Farda

  • geek

اگر شما برنامه نویس یا طراح سایت هستید همیشه با این سوال دست و پنجه نرم کردید که بهتره فریلنسر باشم؟ یا کار تمام وقت بگیرم؟ در یکی دو سال گذشته یک گزینه دیگر هم به راه حلهای احتمالی این صورت مسئله اضافه شده و آن هم شروع کردن یک استارتاپ است.

جواب این جور سوالها مثل همه سوالهای سخت زندگی، بستگی به شخصیت و جهان بینی افراد دارد ولی از دید من کاملا مشخص هست که: “فریلنسری به هیچ وجه آینده درخشانی ندارد”.

اگر در حال حاضر فریلنسر هستید به دلایل زیر پیشنهاد میکنم که بیشتر به ۲ گزینه دیگر فکر کنید.

۱)       رشد تکنولوژی انقدر سریع (و غیر قابل پیشبینی) است که ۵ سال آینده معلوم نیست که کسی به استعداد های شما احتیاج داشته باشد.

در حال حاضر طراحی یک وبسایت کار هر کسی نیست. سالها تجربه و دانش لازم دارد. ولی آیا ۵ سال، ۱۰ سال آینده هم همینطور خواهد بود؟ در گذشته تنها تولیدکنندگان با دانش و مجرب صدا و سیما قادر به طراحی و تولید یک محتوای ویدیو ای با کیفیت بودند، اما در حال حاضر همه ما با در اختیار داشتن اینترنت، iMovie و iPhone 6  میتوانیم نه تنها یک سریال بلکه پس از تولید، آن را در مقابل چشمان میلیون ها انسان دیگر قرار دهیم.

طراحی و توسعه وبسایت ها نیز به احتمال زیاد دموکراتیزه خواهد شد. همین الان هم استارتاپ هایی هستند که با ابزار مختلف و گاه با هوش مصنوعی به دنبال آسان تر کردن طراحی سایت برای افراد کم تجربه و مبتدی هستند. شاید به خروجی آنها نگاه کنید و به خودتان بگویید که انسان همیشه با استعداد تر از چندتا الگوریتم و قالب از پیش طراحی شده عمل میکند. ولی فقط یادتان باشد که روزی روزگاری هیچ کس فکر نمی کرد که در بازی شطرنج یک کامپیوتر، کاسپاروف را شکست دهد!

۲) نسل بعدی برنامه نویسان انقدر از شما ماهر تر هستند که ۵ سال آینده کسی به استعداد های شما احتیاج ندارد

حدس میزنم اکثر کسانی که این مقاله را میخوانند حداکثر متولد ۱۳۷۰ هستند و برنامه نویسی رو از دبیرستان یا راهنمایی شروع کرده اند. اسم این نسل رو میگذاریم برنامه نویسان مهاجر. نسل فعلی قبل از اینکه صحبت کردن رو یاد بگیرند، طرز استفاده از تبلت و آیفون رو یاد گرفتند و کمی بزرگ تر شوند قدرت جذب زبان ها، فریمورک ها و مفاهیم جدید برنامه نویسی را خیلی بهتر از من و شما خواهند داشت. همانطور که مهاجران ایرانی به لوس آنجلس هنوز سفارش دادن همبرگر تو مکدونالد را توسط اشاره به عکس انجام میدهند ولی بچه هایشان روان ۲ زبانه صحبت میکنند، نسل بعدی بسیار سریع تر و راحت تر و ارزان تر از شما کار خواهد کرد و رقابت با نسل بعدی بسیار سخت خواهد بود.

۳)  وقتی برای بقیه سایت درست میکنید هیچ وقت با مشتری و مخاطب آن سایت ها سر و کله نمیزنید. 

فکر میکنم همه موافقیم که دانش کسب و کار را در حین کار و عمل میشود یاد گرفت (نه لزوما از درس و کلاس و غیره). وقتی که یک فریلنسر سایتی برای مثلا مجله آفتاب، یا شرکت تراکتورسازی می سازد، تحویل به موقع پروژه مهم هست، ولی موفقیت نهایی آن کسب و کار هیچ وقت مهم نیست و طراح سایت هیچ وقت با مشتریان مجله خوان یا تراکتور سوار آشنا نمیشود. در نهایت طراح هیچ چیز در مورد فروش، تجربه کاربری، مشکل و راه حلهای بعدی این کسب و کارها یاد نمیگیرد و در نهایت بیزنس فریلنسری خودش را نیز نمیتواند گسترش دهد.

۴)  فریلنسر ها سهمی از کیک ندارند!

کارمندان به دنبال حقوق بازنشستگی هستند، و کارآفرینان به دنبال فروختن یا به بورس رساندن استارتاپشان. ولی فریلنسر ها نه بازنشسته میشوند و نه در کسب و کاری سهیم هستند. شاید در حال حاضر ۵ میلیون یا ۱۰ میلیون برای هر  پروژه بگیرید و باهاش سه چهارتا Macbook و iMac و غیره بخرید ولی اگر کمی حساب کتاب کنیم میبینیم که از نظر مالی نیز فریلنسری آینده درخشانی ندارد. مثلا اگر یک آپارتمان ۸۰ متری در تهران متوسط ۴۰۰ میلیون تومان قیمت داشته باشد (متری ۵ میلیون)، و شما سالی ۱۰ تا پروژه ۵ میلیونی هم انجام دهید، ۸ سال طول میکشد که بتوانید آن آپارتمان را خریداری کنید (تازه اگر همه پولتان را پس انداز کنید و قیمت آپارتمان ثابت بماند.)

۵)  استرس فریلنسری کمتر نیست.

زندگی کارآفرینی و کارمندی دارای استرس های بسیاری است. شاید خیلی ها به این دلیل فریلنسر شدند که میخواستند ساعت های خودشان را داشته باشند و رئیس خود باشند و اگر خواستند با آرامش بتوانند تا ۴ صبح نشسته و با کد کلنجار بروند. ولی در عمل همه ما میدانیم که فریلنسری هم استرس های خاص خودش را دارد.  برای شروع، کارفرما ها در اکثر مواقع از سواد و هوش اینترنتی کمی برخوردار هستند و ایده هایی که برای سایت خودشان دارند عمیقا اشتباه است. در ضمن دنبال مشتری و پرداخت دویدن هم استرسهای کاری خودش را دارد و فریلنسرها اکثرا نمیتوانند روی جریان نقدینگی ثابتی در ماه حساب کنند.


و اما راه حل چیست؟ اولین کاری که یک فریلنسر باید بعد از خواندن این مقاله انجام دهد (البته اگر موافق نتیجه گیری های آن باشد،) این است که به خودش قول دهد که استعداد فنی خود را خرج وبسایت های مردم و شرکت های راندوم مختلف نکند. برنامه نویسی موفق است که رابطه دراز مدت تر و عمیق تری با پروژه ای برقرار کند.

از نظر من برنامه نویسی که حداقل دو  سال خود را برای بهتر کردن و مفید تر کردن یک وبسایت صرف میکند (از طریق ابعاد مختلف) خیلی بهتر از یک برنامه نویس هست که در دو سال گدشته روی ۲۰ سایت کار کرده است اما روی هر کدام به اندازه یک ماه وقت گذاشته است. برنامه نویس اول، قوی تر، با تجربه تر و با شناخت بهتری از مشتری، تجربه کاربری، و مدل کسب و کار آن پروژه بیرون خواهد آمد.

ولی این به این معنی نیست که کارمندی و کارآفرینی هم لزوما راه حل مناسبی هستند. به نظر من ترکیبی از کارآفرینی و کارمندی میتواند تجربه سازنده ای برای خیلی از توسعه دهندگان و برنامه نویسان جوان باشد: کار کردن برای یک استارتاپ، هم شما را در محیط خلاق و آموزنده قرار میدهد و هم ریسک بالایی برای شما نخواهد داشت. در ضمن این امکان هم همیشه هست که برای نگاه داشتن افراد با استعدادی مانند شما، آن استارتاپ قسمتی از سهام خود را در کنار حقوق به شما بسپارد.


منبع:Karya

  • geek

” مادامی که مردم به ما ایمان نیاورند، حرفمان باد هواست. اگر آنها آنچه از ما می‌شنوند را نفهمند، به ما ایمان نخواهند آورد و به حرفمان نیز گوش نمی‌دهند. پس اگر نتوانیم جلب توجه کنیم، حرفمان خریدار نخواهد داشت. توجه مردم نیز جلب نمی‌شود، جز با نوآفرینی.” ویلیام برنباخ – اسطوره تبلیغات
تبلیغات، دیرینه‌ای کهن در تعاملات انسانی دارد، چرا‌که انسانها در طول تاریخ کوشیده‌اند تا به کمک ابزارهای تبلیغاتی و در بازار پرهیاهوی زندگی، افکار و آرمان‌هایشان را به فروش رسانند و یا فرآورده‌هایشان را به شیوه‌ای سودآور و اثربخش عرضه کنند.
تبلیغات جایگاهی بسیار ویژه در فرآیندهای بازاریابی‌ دارد و موجب ترویج یک ایده کالا یا خدمت در میان متقاضیان می‌شود. از طرف دیگر مشتری نیز باید بداند که چه چیزی برای فروش داریم تا بتواند خریدی انجام دهد، و این دلیلی بر اهمیت تبلیغات و جایگاه آن در فرآیند بازاریابی است. تبلیغات مؤثر دست‌یاری‌گر بازاریابی مدرن در فروش موثر است، چه‌آنکه همانگونه که سرجیو زیمن می‌گوید: “فقط و فقط یک قانون وجود دارد، و آن اینکه تبلیغات باید منجر به فروش شود.” اما چه روشهایی برای تلیغات ارزان و در عین حال موثر وجود دارد؟ قبل از معرفی توصیه‌های کم‌هزینه‌ی تبلیغات، برخی از مهم‌ترین استراتژیهای تبلیغات موفق را مرور می‌کنیم.
۱٫    تبلیغات شما باید مزایایی را مطرح و یا مشکلی را حل کند.
۲٫    مصرف‌کننده باید این مزیت یا راه حل را خواسته باشد.
۳٫    کالا یا محصولی را که ارائه می‌کنید باید ارتباط مستقیمی با آن مزیت یا راه حل داشته باشد.
۴٫    این مزیت یا راه‌حل باید به روشنی منتقل گردد. به عبارت دیگر، مزیت محصول و یا خدمت شما نباید در جذابیت تبلیغ گم شود.
در ادامه ۲۰ توصیه‌ی کم‌هزینه برای تبلیغات را بررسی می‌کنیم.
۱٫    کارشناسان حوزه‌ی تبلیغات در رادیو ،تلویزیون، و نشریات معمولاً پیشنهاداتی در این زمینه به کسب‌وکارها ارائه می‌کنند. برای کاهش هزینه‌ها می‌توانید از توصیه‌های آنها استفاده کنید
۲٫    آگهی‌های خود را بیش‌تر در زمانها و مکانهای شلوغ ارائه کنید.
۳٫    به جای یک تبلیغ بزرگ، آگهی کوچکی بسازید و در زمانها و مکانهای مختلف آن را ارائه کنید.
۴٫    ماهنامه‌ها در انتهای ماه فضای تبلیغاتی فروخته نشده دارند و با تخفیف در اختیار شما قرار می‌دهند.
۵٫    پیوسته در نیازمندی‌های جراید تبلیغ کنید. این بخش به مراتب از تبلیغات تلویزیونی موثرتر است.
۶٫    اگر می‌توانید به جای پول، خدمتی به روزنامه و یا مجله‌ای که در آن آگهی چاپ می‌کنید، ارائه کنید.
۷٫    سعی کنید با فروشندگان و تولیدکنندگان آگهی مشترک داشته باشید و هزینه‌ها را تقسیم کنید.
۸٫    ویژه‌نامه‌های محلی جراید کثیرالانتشار پیشنهاد بسیار خوبی است چرا که هزینه‌ی آگهی در آنها پایین‌تراست. برخی از نشریات که در مکانهای خاص مانند مطب پزشک قرار داده می‌شوند نیز گزینه‌ی مناسبی‌اند زیرا ممکن است سالها آن جا بمانند.
۹٫    اندازه‌ی آگهی‌های خود را کاهش دهید. یک تبلیغ ۶۰ ثانیه‌ای دو برابر یک تبلیغ ۳۰ ثانیه‌ای تاثیرگذار نیست و دو برابر مشتری جذب نخواهید کرد. این کار باعث می‌شود که آگهی‌های بیش‌تری داشته باشید. اگر هر روز تبلیغات کوتاهی داشته باشید نسبت به حالتی که در ماه یک تبلیغ بزرگ داشته باشید تاثیرگذاری بیش‌تری دارد.
۱۰٫    پیام آگهی مهم‌تر از شکل آن است. آگهی‌هایتان را برای فروش بسازید نه برای جایزه گرفتن.
۱۱٫    بهترین مشتریان شما چه کسانی‌اند؟ سعی کنید این گروه هدف اصلی تبلیغات شما باشند.
۱۲٫    اگر بتوانید از یک رویداد ورزشی، فرهنگی، و … حمایت مالی کنید، شهرت قابل قبولی بدست خواهید آورده که باعث جذب مشتریان جدید خواهد شد.
۱۳٫     کسب‌وکارهای کوچک معمولاً نمی‌توانند از عهده‌ی هزینه‌ی تبلیغات اشباع برآیند. بنابراین، در انتخاب رسانه‌هایی که در آنها آگهی می‌دهید، دقت کنید.
۱۴٫    از رسانه‌ای که انتخاب می‌کنید به بهترین شکل استفاده کنید. اگر پیام شما شفاهی است، پس نیازی به تلویزیون نخواهد داشت. صرفاً از رادیو، بیلبورد ، و روزنامه‌ها استفاده کنید.
۱۵٫     ارسال نامه‌ی مستقیم را فراموش نکنید. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اگر قبل از تماس مشتری نامه به همراه یک بروشور برای وی بفرستید. میزان فروش شما افزایش خواهد یافت.
۱۶٫    سعی کنید آگهی شکلی روایی داشته باشد. در این حالت آگهی شبیه خبرهای روزنامه خواهد بود. حتماً تیتر جذابی برای آن انتخاب کنید تا خوانندگان آن به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد.
۱۷٫    از لحاظ هزینه‌ی تبلیغات نمی‌توانید با شرکت‌های بزرگ رقابت کنید اما می‌توانید با استفاده از ایده‌های شگفت‌انگیز (مانند نمونه‌ی اویس) و نیز عناصر مختلف مانند رنگ، موسیقی، شعار  و طنز مشتریان بیش‌تری جذب کنید.
۱۸٫     در تبلیغات خود کلیدگذاری کنید. سعی کنید بفهمید مشتریان چگونه شما را پیدا کرده‌اند. به عنوان مثال، روی کوپن‌های تخفیف کدی قرار دهید که نشان دهد مربوط به آگهی در کدام روز و کدام نشریه است. یا می‌توانید از مشتری بخواهید تبلیغ شما را توضیح دهد تا به او تخفیف دهید.
۱۹٫     در طول سال ممکن است شرایطی پیش بیاید که نیاز بیش‌تری به تبلیغات داشته باشید. بدین منظور همواره مقداری بودجه برای این شرایط کنار بگذارید.
۲۰٫    همواره بیشتر از آنچه به مشتری تعهد کرده‌اید و نیز بیشتر از آنچه او انتظار دارد به او بدهید.


منبع:academymarketing
  • geek






کسب و کارهای اینترنتی مانند هر زمینه کاری دیگر به علاقه، پشتکار و دانش اولیه نیاز دارد.بسیاری از افراد کسب و کار اینترنتی را به عنوان راهی برای درآمد سریع و نامحدود می پندارند.گرچه درآمد نامحدود در اینترنت غیر ممکن نیست اما سریع بودن آن بسیار نادر خواهد بود.

پیش از آنکه وارد عرصه کسب و کار اینترنتی شوید باید خود را برای ورود به عرصه رقابت در دنیایی بی مرز آماده کنید. شما اگر مغازه ای در شهر خود تاسیس کنید کافیست در مغازه حضور داشته باشید تا مشتریان با مشاهده ویترین و محصولات وارد مغازه شما شوند.اما در اینترنت چنین امری میسر نیست و شناخته شدن از میان هزاران سایت و از آن مهم تر، اعتماد کردن به شما پروسه ای زمان بر و حیاتی می باشد.
لذا مرحله اول در راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی را می توان " آمادگی ذهنی " برای ورود به این عرصه نام نهاد. زیرا کسب و کارهای اینترنتی را باید با حوصله و صرف وقت زیاد به همراه عدم انتظار برای موفقیت مالی سریع آغاز نمود.


 اما بدون شک با چنین آمادگی هایی هیچ طرحی اجرا نخواهد شد.باید با شناخت کافی از فضای اینترنت کشور، سایت ها و استارتاپ های موفق و شکست خورده، نیازها و سلایق کاربران اینترنت، خلاء ها و فرصت ها را شناسایی کنید. بدون شک با وجود هزاران سایت فعال در کشور، همچنان ایده های اجرا نشده ی بسیاری وجود دارد که قابلیت پیاده سازی و کسب درآمد از آن وجود خواهد داشت.جست و جو در میان سایت های مرتبط حوزه کسب و کار اینترنتی ( مانند کارآفرینی اینترنتی، ایده های اینترنتی، معرفی سایت های اجرا شده و ... ) می تواند فضای فکری شما را به سمت خلق ایده ای جدید و متمایز رهنمود سازد.به همین دلیل باید مرحله دوم کسب و کارهای اینترنتی را " تحقیق برای یافتن ایده ی کسب و کار " نامید.


پس از دستیابی به ایده ای در خور توجه باید مدتی را (حداقل یک هفته تا یک ماه ) صرف زیر و رو کردن ایده ی خام اولیه نمایید.هرچه مدت بیشتری بر روی ایده ی خام اولیه زمان صرف شود ایده ی شما پخته تر می شود.در واقع شما می توانید پس از نگارش موضوع طرح، پس از چند روز دوباره به سراغ ایده برگردید تا مجددا با ذهنی باز آن را بررسی و اصلاح نمایید. شما باید در این بازنگری، اهدداف طرح، مخاطبان، عملکرد، بازدهی مالی  قسمت ها اصلی آن را تشریح نمایید. پس مرحله سوم، همان " تبدیل ایده ی خام به طرح کسب و کار " می باشد. 


حال که طرح کسب و کار شما آماده شده است باید از زوایای دیگر کیفیت آن را مورد ارزیابی قرار دهید.شما باید با افرادی غیر از خود شما طرح را در میان بگذارید تا نظرات آنان را نیز جویا شده و در طرح به کار ببرید.توصیه می شود از افرادی کمک بگیرید که علاوه بر اطمینان از سلامت قضاوت و رازداری آنها، مطمئن باشید که نظر آنها مفید واقع خواهد شد.به عنوان مثال نباید از کسی که روزانه کمتر از 30 دقیقه در اینترنت است نظری پرسید.بهترین جامعه آماری را می توان از میان کاربران عام اینترنت، کاربران هدف ( =مخاطب اصلی سایت شما مثلا دانشجویان ) ، فعالان تجارت الکترونیک و برنامه نویسان سایت جست و جو نمود.نظرات این افراد، نحوه عملی بودن توجیه اقتصادی آن و میزان استقبل عمومی از سایت شما را نشان می دهد.پس تا به اینجا به مرحله چهارم آغاز کسب و کار خود یعنی " به اشتراک گذاشتن طرح به منظور سنجش موفقیت آن " می باشد.


حال که نظرات سایرین جمع آوری شده باید دوباره طرح اولیه را بازبینی کرده و نقاط ضعف آن را برطرف و نقاط قوت آن را پررنگ تر نمایید.حتی ممکن است در این مرحله به این نتیجه برسید که طرح شما موفق نخواهد بود.ناامید نشوید و دوباره همه این مراحل را آغاز کنید تا مجددا به این مرحله، یعنی مرحله پنجم آغاز کسب و کارهای اینترنتی که " نهایی کردن طرح کسب و کار و تبدیل آن به طرح توجیهی " نامیده می شود برسید.


در صورت عبور از این مرحله، به مرحله ششم یعنی " برنامه ریزی عملیاتی برای اجرای طرح  کسب و کار " می رسید. در این مرحله شما باید تمام جزییات اجرای طرح را مکتوب کنید. برآورد تمام هزینه های اجرای سایت به همراه برآورد هزینه اولیه تامین محصولات یا لوازم مورد نیاز کسب و کار خود اولین و مهم ترین بخش این مرحله می باشد.شما باید تصمیم بگیرید که با توجه به این هزینه ها توانایی اجرای آن را داشته و یا باید شریک بگیرید. علاوه بر برآوردهای مالی، باید با آگاهی از مدت زمان اجرای فنی سایت، زمان خود را نیز مدیریت کنید تا بتوانید به محض آماده شدن سایت، فعالیت رسمی خود را آغاز کنید. ( به منظور آگاهی از اقدامات اولیه پیش از آغاز کسب و کار، به زودی مقاله ای در این رابطه نوشته خواهد شد ).
مرحله هفتم کار، " مرحله اداره کسب و کار " مرحله نهایی کار شما خواهد بود که تا انتهای فعالیت کسب و کارتان ادامه خواهد داشت.در این مرحله شما سایت خود را تحویل گرفته و محصولات و ملزومات کار خود را نیز دارید.کافیست با توجه به هزینه های خود، کمی تبلیغات هدفمند اینترنتی را چاشنی کار خود کرده و با پشتکار و حوصله و وقت زیادی که روی پروژه صرف می کنید منتظر به بار نشستن نتیجه زحمت های خود باشید.
در انتها هیچگاه فراموش نکنید که شکست، بخش جدایی ناپذیر از هر استارتاپ است.پس از شکست نهراسید و مطمئن باشید اگر در طرح خود شکست خوردید و تمام هزینه های مالی و زمانی خود را از دست دادید به ازای آن آموختید که یک کسب و کار اینترنتی چگونه شکست می خورد؛ لذا در طرح کسب و کار بعدی خود به خوبی مسیر منتهی به شکست را دانسته و از آن دوری خواهید جست.


منبع: کاریا

  • geek

مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.

یک قانون نانوشته وجود دارد: برای آغاز یک استارتاپ، باید یک محصول بسازید، و برای انجام این کار به کسی نیاز دارید که بتواند کدنویسی کند.

 

این امر چه به این معنا باشد که شما به دنبال یک شریک فنی باشید، یا کدنویسی بیاموزید، یا حتی به دنبال ساخت محصول MVP باشید، دانش سنتی می‌گوید که بدون توانایی‌های فنی تنها یک آدم معمولی با یک پاورپوینت هستید.

 

ولی با این وجود تعداد فزاینده‌ای از استارتاپ‌ها دارند به آهستگی این فرضیه را رد می‌کنند.

 

آن‌ها در حال جذب نخستین مشتریان خود با کمترین فناوری و بدون هیچ کدی هستند. آن‌ها به جای اینکه از ابتدا به ایجاد فناوری‌های پرزرق‌وبرق بپردازند، به ابزارهای ارزان قیمت مانند فرم‌های آنلاین، سایت‌سازهای drag-and-drop، پلاگین‌های پیشرفته‌ی وردپرس و ارائه‌دهندگان خدمات تجارت الکترونیک روی می‌آورند.

 

آن‌ها مستقیماً به خدمت‌رسانی به مشتریان می‌جهند و سعی دارند از هر طریقی به سمت نخستین مشتریان پول‌ساز خود می‌روند.

 

مهمتر از همه، این گونه کارآفرینان برخلاف اکثریت همتایانشان و تا زمانی که رقبا تولید محصول خود را آغاز می‌کنند، کسب‌وکار خود را راه انداخته‌اند.

 

ولی چگونه این کار را می‌کنند؟

 

به جای ایجاد یک محصول روی خدمت‌رسانی به مشتریان تمرکز کنید


کارآفرینان موفق همگی یک چیز را می‌دانند: مهمتر از ایجاد یک محصول خدمت‌رسانی به مشتریان است.

این طرز فکر را باید از همان آغاز در خود پرورش دهید. بیشتر کارآفرینان آنقدر به نحوی بسته روی ساخت محصول متمرکز می‌شوند که دید خود از هدف واقعی – حل یکی از مشکلات مشتری – را از دست می‌دهند.

 

یا آنگونه که «بن یوسکوویتز» به صراحت بیان می‌کند:

«مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.»

 

بجای فناوری از مردم استفاده کنید


به دشوارترین قسمت کسب‌وکاری که می‌خواهید ایجاد کنید فکر کنید. همان قسمتی که نیازمند پیچیده‌ترین کارها است – نوآوری خالصی که هیچ کس دیگری نمی‌تواند آن را انجام دهد.

 

آیا یک انسان می‌تواند این کارها را به صورت دستی انجام دهد؟

 

برای بسیاری کسب‌وکارها، این همان راز دست‌یابی به موفقیت‌های بزرگ بوده است:

دیوید کوایل یک مهندس نرم‌افزار بسیار با استعداد است. او همیشه به دنبال حل مساله ای بوده آزارش می‌داد: برنامه‌ریزی زمانی جلسات از طریق ایمیل‌ها.

 

ایده‌ی اصلی دیوید ایجاد یک ابزار هوش مصنوعی بود که بتواند به صورت خودکار زنجیره‌ی ایمیل‌ها را خوانده و خود جلسات را برنامه ریزی کند. ولی ایجاد این راهکار ماه‌ها و شاید سال‌ها طول می‌کشید.

 

ولی میانبر او برای راه اندازی یک کسب‌وکار در اسرع وقت چه بود؟ او خیلی ساده آدرس ایمیل خود را به مشتریان داده تا وی را در "CC" بگذارند و ایمیل‌های خود را به او فوروارد کنند. سپس دیوید خود به صورت دستی تمامی ایمیل‌ها را خوانده و جلسات آن‌ها را سازماندهی می‌کرد و با این کار ثابت کرد که مشتریان حاضرند برای این کار هزینه کنند.

 

به مرور زمان او بخش‌های بیشتری از این خدمت را خودکار کرد – ولی تا وقتی که مطمئن نشد که برای محصول تقاضا وجود داشته و درآمدزا خواهد بود، این کار را نکرد.

 

مثالی دیگر – یک فروشگاه:

Tasemaker یک فروشگاه کوچک طراحی داخلی است که طراحان داخلی را با صاحب خانه‌ها متصل می‌کند تا کارهای کوچک طراحی منازلشان را انجام دهند. آن‌ها کار خود را با برقراری تماس با طراحان داخلی آغاز کرده و لیستی کاغذی از شرکت‌های علاقه‌مند به همکاری و کار بیشتری تهیه کردند.

 

سپس از شبکه‌ی دوستان خود پرسیدند که چه کسی در مورد طراحی داخلی منزل خود به کمک نیاز دارد – و از این رو ارتباطات لازم را بینشان برقرار ساخته، و خودشان پرداخت‌ها را پردازش می‌کردند.

 

ممکن است داستان‌های مشهور زیادی مانند ZenLike یا TasteMaker شنیده باشید. این گونه شرکت‌ها طیف وسیعی از Groupon یا Yipit، تا Aardvark (توسط گوگل خریداری شد) و Diapers.com (توسط آمازون خریداری شد) را در بر می‌گیرند.

 

همگی این شرکت‌ها از همان ابتدا اشتراکاتی داشتند. در راس هر کسب‌وکاری، به جای الگوریتم‌های پرزرق و برق، موسس این شرکت‌ها را می‌یافتید که مانند «مرد پشت پرده» در جادوگر شهر اُز، سخت کار کرده و مانند سس جادویی برای کسب‌وکار بود.

 

از راهکارهای آماده استفاده کنید


در حالی که فناوری محوری شما ممکن است در واقع همان خدمتی باشد که عرضه می‌کنید، می‌توانید آن را در قالب یک موجودیت آنلاین، تعاملات دیجیتال، و مدیریت یک کسب‌وکار واقعی حوزه فناوری جلوه دهید.

 

خلاصه‌تر اینکه می‌توانید مانند یک شرکت آنلاین کاملاً خودکار که مجموعه ای از برنامه‌نویسان نرم‌افزاری را استخدام کرده و یک طراح گرافیک داخلی نیز دارد رفتار کنید و رنگ و بوی همچین شرکتی به خود بگیرید.

  • از یک سرویس تجارت الکترونیک برای پردازش پرداخت‌ها و همچنین اشتراک‌ها استفاده کنید – که نیاز مند هیچ کدنویسی ای نیست.
  • به مشتریان خود اجازه دهید تا از طریق فرم‌های سطح بالای آنلاین که از طریق ابزارهای drag-and-drop ساخته و منتشر می‌کنید، با شما تعامل داشته باشند.
  • با استفاده از ابزارهایی چون Zendesk، Uservoice یا GetSatisfaction یک پایگاه پشتیبانی دانش و یک تالار گفتمان اجتماعی ایجاد کنید.
  • از ویجت‌های رایگانی که در سطح وب قرار دارند، مانند فرم‌های تماس با ما، دکمه‌های اسکایپ، چت زنده و غیره استفاده کنید.
  • از سایت‌سازهای ساده ولی در عین حال سطح بالا برای انتشار وب سایت اصلی خود استفاده کنید و سپس تمامی ابزارها را در یک موجودیت گردهم آورید. دو سرویس Strikingly و Unbounce برای زیباسازی صفحات وب‌ بسیار مناسب هستند.

 

همانطور که  می‌بینید اینترنت پر است از ابزارهایی که می‌توانید تنها با یک کلیک تمامی ‌ابعاد سایت خود را طراحی کنید.

راهش این است که همیشه چیزی که می‌خواهید را جست و جو کنید قبل از اینکه بخواهید از نو چرخ را اختراع کنید. شاید کس

ی قبل از شما به بهتر کردن زندگی‌تان اندیشیده باشد.

 

گنجینه‌ی پنهان وردپرس


برای بیشتر ما، برند وردپرس مترادف است با یک وبلاگ رایگان، یا یک روش ساده برای ایجاد یک سایت محتوایی برای افراد غیر فنی.

ولی جادوی وردپرس در این است که می‌تواند کاربری خود را بسط داده تا بسیاری از انواع پلتفرم‌های وب را ایجاد کند – و این در حالی است باز هم که دست شما به کدها آلوده نخواهد شد.

 

خود وردپرس رایگان است، و می‌توانید از پلاگین‌های ارزان استفاده کرده تا سایت خود را به یک سایت عضویت، پورتال تجارت الکترونیک، شبکه اجتماعی، و حتی سایتی برای خرید و فروش‌های روزانه تبدیل کنید.

به جای خرج کردن هزاران دلار برای استخدام یک طراح و یک برنامه نویس، می‌توانید یک تم خوب و سطح بالا را با قیمت 40 دلار خریداری کرده و آن را متناسب با برند خود شخصی سازی کنید. اگر کمی از اندوخته‌تان باقی مانده است، می‌توانید برای چند ساعت یک متخصص وردپرس را استخدام کرده تا تغییراتی جزئی را در سایت انجام داده و کمی شما را با فوت و فن آن آشنا کند.

 

وردپرس یکی از باورنکردنی ترین ابزارهای موجود روی وب برای کارآفرینان غیر فنی است. ممکن است یادگیری آن اندکی طول بکشد، ولی بی شک خیلی سریعتر از پیدا کردن یک کدنویس یا یادگیری کدنویسی است.

 

وردپرس سرنوش را به دستان خودتان می‌سپارد.

 

همه را یکی کنید


به همان نیاز اساسی مشتری باز گردید، و به این فکر کنید که چگونه آن را به هر طریقی ارضا کنید. حال، چگونه می‌توانید، این راهکار را دسترس‌پذیر و شدنی کنید؟ فرآیند آن چگونه خواهد بود؟ چگونه می‌توانید کسب درآمد کرده و جلب پشتیبانی کنید؟

 

شانس اینکه همه این کارها را خودتان انجام دهید زیاد است. در غیر این صورت، سعی کنید با مقیاسی کوچکتر از آنچه در ابتدا مجسم کرده بودید شروع کنید، تا امروز کسب درآمد کنید و توسعه‌ی خود را تامین سرمایه کنید.

 

بعد از اینکه نخستین مشتریان خود را جلب کردید، تصویری مناسب از اینکه کسب‌وکارتان به کجا خواهد رفت، و اینکه چه فناوری‌هایی را نیاز خواهید داشت را ترسیم خواهید کرد.

 

آیا اینطور کار کردن نتیجه خواهد داد؟

 

شرکت‌های فناوری اینگونه شروع کردند و در نهایت ارزش شرکت خود را به ارزش 50 تا 540 میلیون دلار رساندند تا جایی که توسط شرکت‌های بزرگتر خریداری شدند. برخی نیز خود به غول تبدیل شدند. نرخ رشد این شرکت‌ها هم اکنون دو رقمی است و زمان شروع به کار این شرکت‌ها تنها چند هفته یا چند ماه بود، نه چند سال.

 

اگر این رویکرد شما را اذیت می‌کند، خیلی خوب است. این یعنی شما دارید به این فکر می‌کنید که متفاوت بیاندیشید. با این وجود، کارآفرینانی که با این رویکرد مواجه شدند همگی دارای حس‌های مشترکی بودند:

 

سرمایه گذار چه فکری می‌کند؟


آن‌ها فکر می‌کنند شما باهوش، کاردان و منعطف بوده و می‌دانید چگونه روی چیز درست متمرکز شوید.

اگر به هر دلیلی از خلاقیت یا کاردانی شما خوششان نیامد، بدانید که به سراغ فرد درست نرفته اید.

 

مقیاس چه می‌شود؟


این ترس بسیار قابل درک است. فکر کردن به اینکه «خب عالی شد، مشتریان خود را داریم، و حالا می‌خواهیم آن‌ها را ناامید کنیم.»

اجازه ندهید این تفکرات شما را فلج کنند. پیشرفت یک جت فضایی نیست. بلکه یک فرآیند تدریجی است که زمان زیادی را به شما می‌دهد تا بین راهکارهای مختلف سیر کنید.

 

به عبارت دیگر، تفاوتی اساسی وجود دارد بین «خودت همه کار را بکن» و «تکامل تمام روباتیک». ممکن است چند نفر را استخدام کنید و همزمان یک فناوری قابل بسط را توسعه دهید.

همانطور که بیشتر کارآفرینان می‌گویند، راه و چاه بدست آوردن 50 مشتری اول با راه و چاه کسب 5000 مشتری اولیه خیلی متفاوت است.

 

برای آنهایی که فکر می‌کنند به خاطر عدم توانایی‌های فنی از قافله عقب مانده اند باید گفت که شما می‌توانید همین *امروز* شروع کنید و اولین مشتریان خود را بدست آورید.

 

یک بار امتحان کنید. به جای اینکه پول خود را به یک کدنویس بدهید، خودتان شروع کنید و از این رو چیز زیادی هم از دست نخواهید داد. هر کاری که برای پیشبرد کسب‌وکارتان لازم دارید انجام دهید.

یادتان باشد که: شما برای تولید یک محصول اینجا نیستید – شما اینجایید تا یک مشکل را حل کنید. و مطمئناً مهارت انجام آن را دارید.


منبع:کاریا

  • geek