زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اینترنت» ثبت شده است

اگر می‌خواهید در رقابت موجود در بازار جان سالم به در برید و جایگاهی را که متناسب با درجه و کیفیت شما باشد کسب کنید، باید مهارت‌های مشخصی را فرابگیرید.

بدون در نظر گرفتن رشته‌ای که انتخاب می‌کنید، پزشکی، حقوق، سیاست و یا کسب‌و کار، استخدام و ترفیع بیش از آنکه بر پایه مدرک و تخصص تکنیکی باشد، به ارتباط و مهارت‌های شخصی مرتبط است. در این‌جا ۹ مهارت برای رسیدن به موفقیت را برایتان بیان می‌کنیم:

۱- ارتباطات
به سختی می‌توان شغلی را یافت که در آن به مهارت‌های ارتباطی نیازی نباشد. ارتباط می‌تواند گفتاری و یا نوشتاری باشد که شامل مهارت شنیدن نیز می‌شود. داشتن مهارت‌های ارتباطی به شما این امکان را می‌دهد که از توانایی‌های خود به طور موفقیت‌آمیزی استفاده کنید. به هنگام انجام کار نیاز دارید که با افراد مختلفی در مورد موضوعات متفاوتی ارتباط داشته باشید. عدم ارتباط فاجعه بزرگی است.

“برای ارتباط مؤثر باید بدانیم که درک همگی ما در رویارویی با جهان متفاوت است و باید از این موضوع به عنوان راهنمایی برای برقراری ارتباط با دیگران بهره ببریم.” -تونی رابینز

۲- مهارت‌های ارائه
این مهارت بسیار مرتبط با مهارت ارتباط است، اگرچه به توجه جداگانه‌ای نیازمند است چرا که ارائه ایده یا داستان موفقیت کسب‌وکار که بتواند توجه مخاطبین را جلب و آنان را مجذوب کند، به تنهایی موفقیت محسوب می‌شود. هر چه مؤثرتر برای خود یا شرکت خود بازاریابی کنید، محبوبیت بیشتری کسب خواهید کرد و مورد توجه عموم قرار خواهید گرفت.

۳- استدلال
این مورد اهمیت بسیاری دارد. در رویارویی با مشکلات، باید آن را ریشه‌یابی کنید و این راهی مؤثر برای کنترل مشکلات است. اگر دارای مهارت‌های استدلالی باشید و در انجام آن خوب عمل کنید، به نوعی دارایی شرکت محسوب می‌شوید.

۴- سواد تکنولوژیکی
اکثر مشاغل نیازمند این مورد برای کارمندان خود هستند. برخی از مشاغل کاملا بر اساس تکنولوژی بنا شده‌اند در حالیکه تعدادی تنها برای مدیریت کارهایشان نیازمند آن هستند. در هر صورت هر کسب‌وکاری از کامپیوتر استفاده می‌کند. بنابراین مهم است مقدماتی را در مورد کامپیوتر و تکنولوژی بدانید که بدون آن پیدا کردن شغل در محیط کسب‌وکار سخت خواهد بود.

۵- تحلیل
مهارت‌های تحلیلی برای سنجیدن موقعیت و عمل کردن بر اساس آن مورد نیاز هستند. این مهارت‌های تحقیقی به شما این امکان را می‌دهند که از زوایای مختلفی به موقعیت نگاه کنید، در مورد مشکل بیشتر بدانید و بفهمید چگونه می‌توانید آن را حل کنید. به عبارت دیگر شما می‌توانید موضوع را تشخیص دهید، تحلیل کنید، توسعه دهید و ساده کنید.

۶- رهبری
این مورد برای هر شغلی مورد نیاز نیست، اما شخصیت شما را ارتقاء می‌دهد. داشتن مهارت‌های رهبری به شما این امکان را می‌دهد که همکارانتان را مدیریت کنید. مهارت‌های رهبری، محیطی بهره‌ور را ایجاد می‌کند که برای انگیزه‌بخشی و هدایت کارمندان به منظور رسیدن به اهداف سازمان مهم هستند.

۷- انعطاف‌پذیری
سازگاری به معنای مدیریت محیط‌های کاری مختلف و تعامل با وظایف و شرایط متفاوت است. انعطاف‌پذیر بودن به این معناست که شما به هنگام تغییر یا افزایش مسئولیت‌ها می‌توانید به خوبی آن‌ها را مدیریت کنید.

۸- مهارت میان فردی
حتی اگر شغل شما به ارتباط با مشتری نیاز نداشته باشد، باید مهارت‌های میان فردی را برای ارتباط با همکاران فرابگیرید. مهم است که در محیط کار روابط سالم ایجاد کنید و قادر باشید در میان مجادلات بین همکاران به کار خود بپردازید.

۹- مدیریت خشم
لازم است که به خاطر خودتان و نه تنها برای شرکت و همکارانتان بدانید چگونه خشم‌تان را مدیریت کنید. فرض کنید که کارمندی با کم‌کاری یا اختلال در نظم محیط کاری و یا هر دلیل دیگری شما را عصبی کند. نباید دچار استرس شوید یا فریاد بکشید. برای سلامتی‌تان خوب نیست، از طرف دیگر شما مسئول به هم زدن جو محیط کار هستید که مطلوب هیچکس نیست.

“نگه داشتن عصبانیت مانند گرفتن یک ذغال داغ و پرت کردن آن به سمت شخصی دیگر است؛ شما کسی هستید که خواهید سوخت.” -بودا

هرگونه سرمایه‌گذاری بر پیشرفت و بهبود این مجموعه مهارت‌ها ارزشمند است. بهترین موضوع در مورد خبره شدن در این مهارت‌ها، این است که از صنعتی به صنعت دیگر و یا از شغلی به شغل دیگر انتقال‌پذیر هستند. این مهارت‌ها در یافتن مسیرهای جدید و ساخت شخصیت حرفه‌ای قدرتمند به شما یاری می‌رسانند.

  • geek

اگر شما برنامه نویس یا طراح سایت هستید همیشه با این سوال دست و پنجه نرم کردید که بهتره فریلنسر باشم؟ یا کار تمام وقت بگیرم؟ در یکی دو سال گذشته یک گزینه دیگر هم به راه حلهای احتمالی این صورت مسئله اضافه شده و آن هم شروع کردن یک استارتاپ است.

جواب این جور سوالها مثل همه سوالهای سخت زندگی، بستگی به شخصیت و جهان بینی افراد دارد ولی از دید من کاملا مشخص هست که: “فریلنسری به هیچ وجه آینده درخشانی ندارد”.

اگر در حال حاضر فریلنسر هستید به دلایل زیر پیشنهاد میکنم که بیشتر به ۲ گزینه دیگر فکر کنید.

۱)       رشد تکنولوژی انقدر سریع (و غیر قابل پیشبینی) است که ۵ سال آینده معلوم نیست که کسی به استعداد های شما احتیاج داشته باشد.

در حال حاضر طراحی یک وبسایت کار هر کسی نیست. سالها تجربه و دانش لازم دارد. ولی آیا ۵ سال، ۱۰ سال آینده هم همینطور خواهد بود؟ در گذشته تنها تولیدکنندگان با دانش و مجرب صدا و سیما قادر به طراحی و تولید یک محتوای ویدیو ای با کیفیت بودند، اما در حال حاضر همه ما با در اختیار داشتن اینترنت، iMovie و iPhone 6  میتوانیم نه تنها یک سریال بلکه پس از تولید، آن را در مقابل چشمان میلیون ها انسان دیگر قرار دهیم.

طراحی و توسعه وبسایت ها نیز به احتمال زیاد دموکراتیزه خواهد شد. همین الان هم استارتاپ هایی هستند که با ابزار مختلف و گاه با هوش مصنوعی به دنبال آسان تر کردن طراحی سایت برای افراد کم تجربه و مبتدی هستند. شاید به خروجی آنها نگاه کنید و به خودتان بگویید که انسان همیشه با استعداد تر از چندتا الگوریتم و قالب از پیش طراحی شده عمل میکند. ولی فقط یادتان باشد که روزی روزگاری هیچ کس فکر نمی کرد که در بازی شطرنج یک کامپیوتر، کاسپاروف را شکست دهد!

۲) نسل بعدی برنامه نویسان انقدر از شما ماهر تر هستند که ۵ سال آینده کسی به استعداد های شما احتیاج ندارد

حدس میزنم اکثر کسانی که این مقاله را میخوانند حداکثر متولد ۱۳۷۰ هستند و برنامه نویسی رو از دبیرستان یا راهنمایی شروع کرده اند. اسم این نسل رو میگذاریم برنامه نویسان مهاجر. نسل فعلی قبل از اینکه صحبت کردن رو یاد بگیرند، طرز استفاده از تبلت و آیفون رو یاد گرفتند و کمی بزرگ تر شوند قدرت جذب زبان ها، فریمورک ها و مفاهیم جدید برنامه نویسی را خیلی بهتر از من و شما خواهند داشت. همانطور که مهاجران ایرانی به لوس آنجلس هنوز سفارش دادن همبرگر تو مکدونالد را توسط اشاره به عکس انجام میدهند ولی بچه هایشان روان ۲ زبانه صحبت میکنند، نسل بعدی بسیار سریع تر و راحت تر و ارزان تر از شما کار خواهد کرد و رقابت با نسل بعدی بسیار سخت خواهد بود.

۳)  وقتی برای بقیه سایت درست میکنید هیچ وقت با مشتری و مخاطب آن سایت ها سر و کله نمیزنید. 

فکر میکنم همه موافقیم که دانش کسب و کار را در حین کار و عمل میشود یاد گرفت (نه لزوما از درس و کلاس و غیره). وقتی که یک فریلنسر سایتی برای مثلا مجله آفتاب، یا شرکت تراکتورسازی می سازد، تحویل به موقع پروژه مهم هست، ولی موفقیت نهایی آن کسب و کار هیچ وقت مهم نیست و طراح سایت هیچ وقت با مشتریان مجله خوان یا تراکتور سوار آشنا نمیشود. در نهایت طراح هیچ چیز در مورد فروش، تجربه کاربری، مشکل و راه حلهای بعدی این کسب و کارها یاد نمیگیرد و در نهایت بیزنس فریلنسری خودش را نیز نمیتواند گسترش دهد.

۴)  فریلنسر ها سهمی از کیک ندارند!

کارمندان به دنبال حقوق بازنشستگی هستند، و کارآفرینان به دنبال فروختن یا به بورس رساندن استارتاپشان. ولی فریلنسر ها نه بازنشسته میشوند و نه در کسب و کاری سهیم هستند. شاید در حال حاضر ۵ میلیون یا ۱۰ میلیون برای هر  پروژه بگیرید و باهاش سه چهارتا Macbook و iMac و غیره بخرید ولی اگر کمی حساب کتاب کنیم میبینیم که از نظر مالی نیز فریلنسری آینده درخشانی ندارد. مثلا اگر یک آپارتمان ۸۰ متری در تهران متوسط ۴۰۰ میلیون تومان قیمت داشته باشد (متری ۵ میلیون)، و شما سالی ۱۰ تا پروژه ۵ میلیونی هم انجام دهید، ۸ سال طول میکشد که بتوانید آن آپارتمان را خریداری کنید (تازه اگر همه پولتان را پس انداز کنید و قیمت آپارتمان ثابت بماند.)

۵)  استرس فریلنسری کمتر نیست.

زندگی کارآفرینی و کارمندی دارای استرس های بسیاری است. شاید خیلی ها به این دلیل فریلنسر شدند که میخواستند ساعت های خودشان را داشته باشند و رئیس خود باشند و اگر خواستند با آرامش بتوانند تا ۴ صبح نشسته و با کد کلنجار بروند. ولی در عمل همه ما میدانیم که فریلنسری هم استرس های خاص خودش را دارد.  برای شروع، کارفرما ها در اکثر مواقع از سواد و هوش اینترنتی کمی برخوردار هستند و ایده هایی که برای سایت خودشان دارند عمیقا اشتباه است. در ضمن دنبال مشتری و پرداخت دویدن هم استرسهای کاری خودش را دارد و فریلنسرها اکثرا نمیتوانند روی جریان نقدینگی ثابتی در ماه حساب کنند.


و اما راه حل چیست؟ اولین کاری که یک فریلنسر باید بعد از خواندن این مقاله انجام دهد (البته اگر موافق نتیجه گیری های آن باشد،) این است که به خودش قول دهد که استعداد فنی خود را خرج وبسایت های مردم و شرکت های راندوم مختلف نکند. برنامه نویسی موفق است که رابطه دراز مدت تر و عمیق تری با پروژه ای برقرار کند.

از نظر من برنامه نویسی که حداقل دو  سال خود را برای بهتر کردن و مفید تر کردن یک وبسایت صرف میکند (از طریق ابعاد مختلف) خیلی بهتر از یک برنامه نویس هست که در دو سال گدشته روی ۲۰ سایت کار کرده است اما روی هر کدام به اندازه یک ماه وقت گذاشته است. برنامه نویس اول، قوی تر، با تجربه تر و با شناخت بهتری از مشتری، تجربه کاربری، و مدل کسب و کار آن پروژه بیرون خواهد آمد.

ولی این به این معنی نیست که کارمندی و کارآفرینی هم لزوما راه حل مناسبی هستند. به نظر من ترکیبی از کارآفرینی و کارمندی میتواند تجربه سازنده ای برای خیلی از توسعه دهندگان و برنامه نویسان جوان باشد: کار کردن برای یک استارتاپ، هم شما را در محیط خلاق و آموزنده قرار میدهد و هم ریسک بالایی برای شما نخواهد داشت. در ضمن این امکان هم همیشه هست که برای نگاه داشتن افراد با استعدادی مانند شما، آن استارتاپ قسمتی از سهام خود را در کنار حقوق به شما بسپارد.


منبع:Karya

  • geek

معتقدم که هیچ کس نمی تواند نقش موتورهای جستجو در بازاریابی اینترنتی را نادیده بگیرد. در این مقاله این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
متخصصان و مدیران تجارت آنلاین، کسب بیننده در سایت را برای موفقیت در دنیای مجازی (وب) ضروری می دانند. برای آنها مهم نیست که سایت چه می فروشد و چه خدماتی ارائه می دهد. اگر وب سایتی به دنبال ارائه و فروش کالا یا خدمات و کسب درآمد یا محبوبیت است، باید بازدیدکننده داشته باشد.

بازدید افراد از یک سایت، برگ برنده آن برای کسب و کار موفق در دنیای مجازی می باشد. سایتی که بیننده ندارد بی شک مرگ آنلاین را تجربه می کند و چه بسیارند وب سایت هایی که هر روزه از چرخه زندگی در وب خارج می شوند!
مدیران خبره وب این را به خوبی می دانند که فقط طراحی یک سایت تضمینی برای افزایش بیننده آن نیست بلکه باید بینندگان را از راههای متعددی به سایت جذب کرد. بیننده های سایت تنها به دنبال رفع نیازهای اطلاعاتی خود می باشند و وظیفه ندارند به هر قیمتی که شده سایت ما را بیابند.

آیا می دانید افراد چگونه سایت ما را می یابند؟
بدون شک باید گفت که ما در اغلب موارد به کمک موتورهای جستجوگر ماننده گوگل به آنچه که می خواهیم، دست پیدا می کنیم.
۸۲ درصد کاربران اینترنت، موتورهای جستجو را ابزار اصلی خود برای یافتن وب سایت ها دلخواه عنوان کرده اند.
۵۷ درصد از کاربران اینترنت، هر روز جستجو می کنند و ۴۶ درصد این جستجوها برای کالا یا خدمات است.
۸۵ درصد ترافیک هدفمند در اینترنت را موتورهای جستجوگر باعث می شوند. 
آمارها نشان می دهند در سال های اخیر موتورهای جستجوگر ابزار بسیار مناسبی هستند که خریداران به کمک آنها، کالا یا خدمات مورد نیاز خود را می یابند. البته تنها رتبه های بالای نتایج جستجو هستند که مورد توجه کاربران قرار می گیرند و آنها به سایت های لیست شده در این رتبه ها مراجعه می کنند.

بسیاری از کاربران و مشتریان وب سایت ها دریافته اند که در اغلب موارد ۱۰ رتبه اول نتایج جستجو می تواند خواسته آنها را بر آورده کند و هنوز هم علاقه دارند که تنها ۱۰ سایت اول نتایج جستجو را مرور کنند.

آمارها به ما چه نشان می دهند:
۷۰ درصد از کاربران به هنگام جستجو حتماً یکی از سه وب سایت رتبه اول نتایج جستجو را کلیک می کنند.
تنها ۷ درصد از آنها وب سایت های قرار گرفته در رتبه های بیست به بعد را کلیک می کنند.
۸۵ درصد از آنها اگر جوابی برای جستجوی خود در بیست نتیجه اول نتایج جستجو نیابند, موتور جستجوگر مورد استفاده خود را عوض می کنند.
۳۳ درصد کاربران وب باورند دارند که سایت لیست شده در ابتدای نتایج جستجو، در موضوع جستجو شده سرآمدتر از رقبای خود است و در آن موضوع پیشرو می باشد.
آمارهای ارائه شده از بازخورد رفتار کاربران وب پیام بسیار واضحی دارد: وب سایتهای که در رتبه های بالا موتور جسجتو قرار نمی گیرند، بخش مهمی از کاربران مخاطب خود را از دست می دهند.
یک سایت ممکن است هزاران بیننده داشته باشد اما تعداد بینندگان گروه مخاطب آن است که موفقیت سایت را رقم می زند زیرا در اغلب موارد این بینندگان هدفمند (مخاطب) سایت هستند که از سایت چیزی بیشتر از اطلاعات رایگان ارائه شده می خواهند.

امروزه تجارت الکترونیک خود را با مسئله رتبه بندی در موتورهای جستجو هماهنگ کرده است زیرا رتبه های بالاتر مستقیماً به فروش بیشتر، و معرفی بهتر تعبیر می شوند.
در واقع موتورهای جستجو از مهمترین بینندگان هر وب سایتی هستند. اگر سایت شما تنها برای مرورگرها، بهینه سازی شده است، کمی تامل کنید سایت شما باید برای موتورهای جستجوگر هم بهینه سازی گردد.
سئو (SEO) چیست؟

سئو یا بهینه سازی سایت (SEO Engine Optimizations) به معنای به کارگیری ترفندها و استاندارد سازی های است که در اغلب موارد تاثیر فوق العاده ای در بالا بردن رتبه سایت شما در موتورهای جستجو را دارند.
پیاده سازی یک برنامه موفق بازاریابی با موتورهای جستجوگر (SEO Plan)، بدون یک ساختار و زیربنای مستحکم در خود سایت اصولاً با شکست همراه می باشد.

خدمات و فعالیتهایی که در یک پروسه بازاریابی با موتورهای جستجوگر انجام می شود:

• بررسی وضعیت فعلی سایت در موتورهای جستجو
• بررسی وضعیت فعلی رقبای سایت در موتورهای جستجو
• تحلیل آمار سایت موجود و سایتها و مراجع دیگر آماردهی برای انتخاب عبارتهای کلیدی مناسب
• اصلاح ساختار سایت و بهینه سازی کدها و محتوای صفحات آن بر اساس عبارتهای کلیدی انتخاب شده
• معرفی صفحات بهینه سازی شده به موتورهای جستجو
• بالا بردن محبوبیت سایت
• بررسی وضعیت رتبه های کسب شده سایت و پیشرفت کار
• کنترل و مونیتورینگ رتبه ها و اعمال تغییرات مورد نیاز برای حفظ رتبه ها
• تبلیغات در موتورهای جستجو
  • geek






کسب و کارهای اینترنتی مانند هر زمینه کاری دیگر به علاقه، پشتکار و دانش اولیه نیاز دارد.بسیاری از افراد کسب و کار اینترنتی را به عنوان راهی برای درآمد سریع و نامحدود می پندارند.گرچه درآمد نامحدود در اینترنت غیر ممکن نیست اما سریع بودن آن بسیار نادر خواهد بود.

پیش از آنکه وارد عرصه کسب و کار اینترنتی شوید باید خود را برای ورود به عرصه رقابت در دنیایی بی مرز آماده کنید. شما اگر مغازه ای در شهر خود تاسیس کنید کافیست در مغازه حضور داشته باشید تا مشتریان با مشاهده ویترین و محصولات وارد مغازه شما شوند.اما در اینترنت چنین امری میسر نیست و شناخته شدن از میان هزاران سایت و از آن مهم تر، اعتماد کردن به شما پروسه ای زمان بر و حیاتی می باشد.
لذا مرحله اول در راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی را می توان " آمادگی ذهنی " برای ورود به این عرصه نام نهاد. زیرا کسب و کارهای اینترنتی را باید با حوصله و صرف وقت زیاد به همراه عدم انتظار برای موفقیت مالی سریع آغاز نمود.


 اما بدون شک با چنین آمادگی هایی هیچ طرحی اجرا نخواهد شد.باید با شناخت کافی از فضای اینترنت کشور، سایت ها و استارتاپ های موفق و شکست خورده، نیازها و سلایق کاربران اینترنت، خلاء ها و فرصت ها را شناسایی کنید. بدون شک با وجود هزاران سایت فعال در کشور، همچنان ایده های اجرا نشده ی بسیاری وجود دارد که قابلیت پیاده سازی و کسب درآمد از آن وجود خواهد داشت.جست و جو در میان سایت های مرتبط حوزه کسب و کار اینترنتی ( مانند کارآفرینی اینترنتی، ایده های اینترنتی، معرفی سایت های اجرا شده و ... ) می تواند فضای فکری شما را به سمت خلق ایده ای جدید و متمایز رهنمود سازد.به همین دلیل باید مرحله دوم کسب و کارهای اینترنتی را " تحقیق برای یافتن ایده ی کسب و کار " نامید.


پس از دستیابی به ایده ای در خور توجه باید مدتی را (حداقل یک هفته تا یک ماه ) صرف زیر و رو کردن ایده ی خام اولیه نمایید.هرچه مدت بیشتری بر روی ایده ی خام اولیه زمان صرف شود ایده ی شما پخته تر می شود.در واقع شما می توانید پس از نگارش موضوع طرح، پس از چند روز دوباره به سراغ ایده برگردید تا مجددا با ذهنی باز آن را بررسی و اصلاح نمایید. شما باید در این بازنگری، اهدداف طرح، مخاطبان، عملکرد، بازدهی مالی  قسمت ها اصلی آن را تشریح نمایید. پس مرحله سوم، همان " تبدیل ایده ی خام به طرح کسب و کار " می باشد. 


حال که طرح کسب و کار شما آماده شده است باید از زوایای دیگر کیفیت آن را مورد ارزیابی قرار دهید.شما باید با افرادی غیر از خود شما طرح را در میان بگذارید تا نظرات آنان را نیز جویا شده و در طرح به کار ببرید.توصیه می شود از افرادی کمک بگیرید که علاوه بر اطمینان از سلامت قضاوت و رازداری آنها، مطمئن باشید که نظر آنها مفید واقع خواهد شد.به عنوان مثال نباید از کسی که روزانه کمتر از 30 دقیقه در اینترنت است نظری پرسید.بهترین جامعه آماری را می توان از میان کاربران عام اینترنت، کاربران هدف ( =مخاطب اصلی سایت شما مثلا دانشجویان ) ، فعالان تجارت الکترونیک و برنامه نویسان سایت جست و جو نمود.نظرات این افراد، نحوه عملی بودن توجیه اقتصادی آن و میزان استقبل عمومی از سایت شما را نشان می دهد.پس تا به اینجا به مرحله چهارم آغاز کسب و کار خود یعنی " به اشتراک گذاشتن طرح به منظور سنجش موفقیت آن " می باشد.


حال که نظرات سایرین جمع آوری شده باید دوباره طرح اولیه را بازبینی کرده و نقاط ضعف آن را برطرف و نقاط قوت آن را پررنگ تر نمایید.حتی ممکن است در این مرحله به این نتیجه برسید که طرح شما موفق نخواهد بود.ناامید نشوید و دوباره همه این مراحل را آغاز کنید تا مجددا به این مرحله، یعنی مرحله پنجم آغاز کسب و کارهای اینترنتی که " نهایی کردن طرح کسب و کار و تبدیل آن به طرح توجیهی " نامیده می شود برسید.


در صورت عبور از این مرحله، به مرحله ششم یعنی " برنامه ریزی عملیاتی برای اجرای طرح  کسب و کار " می رسید. در این مرحله شما باید تمام جزییات اجرای طرح را مکتوب کنید. برآورد تمام هزینه های اجرای سایت به همراه برآورد هزینه اولیه تامین محصولات یا لوازم مورد نیاز کسب و کار خود اولین و مهم ترین بخش این مرحله می باشد.شما باید تصمیم بگیرید که با توجه به این هزینه ها توانایی اجرای آن را داشته و یا باید شریک بگیرید. علاوه بر برآوردهای مالی، باید با آگاهی از مدت زمان اجرای فنی سایت، زمان خود را نیز مدیریت کنید تا بتوانید به محض آماده شدن سایت، فعالیت رسمی خود را آغاز کنید. ( به منظور آگاهی از اقدامات اولیه پیش از آغاز کسب و کار، به زودی مقاله ای در این رابطه نوشته خواهد شد ).
مرحله هفتم کار، " مرحله اداره کسب و کار " مرحله نهایی کار شما خواهد بود که تا انتهای فعالیت کسب و کارتان ادامه خواهد داشت.در این مرحله شما سایت خود را تحویل گرفته و محصولات و ملزومات کار خود را نیز دارید.کافیست با توجه به هزینه های خود، کمی تبلیغات هدفمند اینترنتی را چاشنی کار خود کرده و با پشتکار و حوصله و وقت زیادی که روی پروژه صرف می کنید منتظر به بار نشستن نتیجه زحمت های خود باشید.
در انتها هیچگاه فراموش نکنید که شکست، بخش جدایی ناپذیر از هر استارتاپ است.پس از شکست نهراسید و مطمئن باشید اگر در طرح خود شکست خوردید و تمام هزینه های مالی و زمانی خود را از دست دادید به ازای آن آموختید که یک کسب و کار اینترنتی چگونه شکست می خورد؛ لذا در طرح کسب و کار بعدی خود به خوبی مسیر منتهی به شکست را دانسته و از آن دوری خواهید جست.


منبع: کاریا

  • geek

مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.

یک قانون نانوشته وجود دارد: برای آغاز یک استارتاپ، باید یک محصول بسازید، و برای انجام این کار به کسی نیاز دارید که بتواند کدنویسی کند.

 

این امر چه به این معنا باشد که شما به دنبال یک شریک فنی باشید، یا کدنویسی بیاموزید، یا حتی به دنبال ساخت محصول MVP باشید، دانش سنتی می‌گوید که بدون توانایی‌های فنی تنها یک آدم معمولی با یک پاورپوینت هستید.

 

ولی با این وجود تعداد فزاینده‌ای از استارتاپ‌ها دارند به آهستگی این فرضیه را رد می‌کنند.

 

آن‌ها در حال جذب نخستین مشتریان خود با کمترین فناوری و بدون هیچ کدی هستند. آن‌ها به جای اینکه از ابتدا به ایجاد فناوری‌های پرزرق‌وبرق بپردازند، به ابزارهای ارزان قیمت مانند فرم‌های آنلاین، سایت‌سازهای drag-and-drop، پلاگین‌های پیشرفته‌ی وردپرس و ارائه‌دهندگان خدمات تجارت الکترونیک روی می‌آورند.

 

آن‌ها مستقیماً به خدمت‌رسانی به مشتریان می‌جهند و سعی دارند از هر طریقی به سمت نخستین مشتریان پول‌ساز خود می‌روند.

 

مهمتر از همه، این گونه کارآفرینان برخلاف اکثریت همتایانشان و تا زمانی که رقبا تولید محصول خود را آغاز می‌کنند، کسب‌وکار خود را راه انداخته‌اند.

 

ولی چگونه این کار را می‌کنند؟

 

به جای ایجاد یک محصول روی خدمت‌رسانی به مشتریان تمرکز کنید


کارآفرینان موفق همگی یک چیز را می‌دانند: مهمتر از ایجاد یک محصول خدمت‌رسانی به مشتریان است.

این طرز فکر را باید از همان آغاز در خود پرورش دهید. بیشتر کارآفرینان آنقدر به نحوی بسته روی ساخت محصول متمرکز می‌شوند که دید خود از هدف واقعی – حل یکی از مشکلات مشتری – را از دست می‌دهند.

 

یا آنگونه که «بن یوسکوویتز» به صراحت بیان می‌کند:

«مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.»

 

بجای فناوری از مردم استفاده کنید


به دشوارترین قسمت کسب‌وکاری که می‌خواهید ایجاد کنید فکر کنید. همان قسمتی که نیازمند پیچیده‌ترین کارها است – نوآوری خالصی که هیچ کس دیگری نمی‌تواند آن را انجام دهد.

 

آیا یک انسان می‌تواند این کارها را به صورت دستی انجام دهد؟

 

برای بسیاری کسب‌وکارها، این همان راز دست‌یابی به موفقیت‌های بزرگ بوده است:

دیوید کوایل یک مهندس نرم‌افزار بسیار با استعداد است. او همیشه به دنبال حل مساله ای بوده آزارش می‌داد: برنامه‌ریزی زمانی جلسات از طریق ایمیل‌ها.

 

ایده‌ی اصلی دیوید ایجاد یک ابزار هوش مصنوعی بود که بتواند به صورت خودکار زنجیره‌ی ایمیل‌ها را خوانده و خود جلسات را برنامه ریزی کند. ولی ایجاد این راهکار ماه‌ها و شاید سال‌ها طول می‌کشید.

 

ولی میانبر او برای راه اندازی یک کسب‌وکار در اسرع وقت چه بود؟ او خیلی ساده آدرس ایمیل خود را به مشتریان داده تا وی را در "CC" بگذارند و ایمیل‌های خود را به او فوروارد کنند. سپس دیوید خود به صورت دستی تمامی ایمیل‌ها را خوانده و جلسات آن‌ها را سازماندهی می‌کرد و با این کار ثابت کرد که مشتریان حاضرند برای این کار هزینه کنند.

 

به مرور زمان او بخش‌های بیشتری از این خدمت را خودکار کرد – ولی تا وقتی که مطمئن نشد که برای محصول تقاضا وجود داشته و درآمدزا خواهد بود، این کار را نکرد.

 

مثالی دیگر – یک فروشگاه:

Tasemaker یک فروشگاه کوچک طراحی داخلی است که طراحان داخلی را با صاحب خانه‌ها متصل می‌کند تا کارهای کوچک طراحی منازلشان را انجام دهند. آن‌ها کار خود را با برقراری تماس با طراحان داخلی آغاز کرده و لیستی کاغذی از شرکت‌های علاقه‌مند به همکاری و کار بیشتری تهیه کردند.

 

سپس از شبکه‌ی دوستان خود پرسیدند که چه کسی در مورد طراحی داخلی منزل خود به کمک نیاز دارد – و از این رو ارتباطات لازم را بینشان برقرار ساخته، و خودشان پرداخت‌ها را پردازش می‌کردند.

 

ممکن است داستان‌های مشهور زیادی مانند ZenLike یا TasteMaker شنیده باشید. این گونه شرکت‌ها طیف وسیعی از Groupon یا Yipit، تا Aardvark (توسط گوگل خریداری شد) و Diapers.com (توسط آمازون خریداری شد) را در بر می‌گیرند.

 

همگی این شرکت‌ها از همان ابتدا اشتراکاتی داشتند. در راس هر کسب‌وکاری، به جای الگوریتم‌های پرزرق و برق، موسس این شرکت‌ها را می‌یافتید که مانند «مرد پشت پرده» در جادوگر شهر اُز، سخت کار کرده و مانند سس جادویی برای کسب‌وکار بود.

 

از راهکارهای آماده استفاده کنید


در حالی که فناوری محوری شما ممکن است در واقع همان خدمتی باشد که عرضه می‌کنید، می‌توانید آن را در قالب یک موجودیت آنلاین، تعاملات دیجیتال، و مدیریت یک کسب‌وکار واقعی حوزه فناوری جلوه دهید.

 

خلاصه‌تر اینکه می‌توانید مانند یک شرکت آنلاین کاملاً خودکار که مجموعه ای از برنامه‌نویسان نرم‌افزاری را استخدام کرده و یک طراح گرافیک داخلی نیز دارد رفتار کنید و رنگ و بوی همچین شرکتی به خود بگیرید.

  • از یک سرویس تجارت الکترونیک برای پردازش پرداخت‌ها و همچنین اشتراک‌ها استفاده کنید – که نیاز مند هیچ کدنویسی ای نیست.
  • به مشتریان خود اجازه دهید تا از طریق فرم‌های سطح بالای آنلاین که از طریق ابزارهای drag-and-drop ساخته و منتشر می‌کنید، با شما تعامل داشته باشند.
  • با استفاده از ابزارهایی چون Zendesk، Uservoice یا GetSatisfaction یک پایگاه پشتیبانی دانش و یک تالار گفتمان اجتماعی ایجاد کنید.
  • از ویجت‌های رایگانی که در سطح وب قرار دارند، مانند فرم‌های تماس با ما، دکمه‌های اسکایپ، چت زنده و غیره استفاده کنید.
  • از سایت‌سازهای ساده ولی در عین حال سطح بالا برای انتشار وب سایت اصلی خود استفاده کنید و سپس تمامی ابزارها را در یک موجودیت گردهم آورید. دو سرویس Strikingly و Unbounce برای زیباسازی صفحات وب‌ بسیار مناسب هستند.

 

همانطور که  می‌بینید اینترنت پر است از ابزارهایی که می‌توانید تنها با یک کلیک تمامی ‌ابعاد سایت خود را طراحی کنید.

راهش این است که همیشه چیزی که می‌خواهید را جست و جو کنید قبل از اینکه بخواهید از نو چرخ را اختراع کنید. شاید کس

ی قبل از شما به بهتر کردن زندگی‌تان اندیشیده باشد.

 

گنجینه‌ی پنهان وردپرس


برای بیشتر ما، برند وردپرس مترادف است با یک وبلاگ رایگان، یا یک روش ساده برای ایجاد یک سایت محتوایی برای افراد غیر فنی.

ولی جادوی وردپرس در این است که می‌تواند کاربری خود را بسط داده تا بسیاری از انواع پلتفرم‌های وب را ایجاد کند – و این در حالی است باز هم که دست شما به کدها آلوده نخواهد شد.

 

خود وردپرس رایگان است، و می‌توانید از پلاگین‌های ارزان استفاده کرده تا سایت خود را به یک سایت عضویت، پورتال تجارت الکترونیک، شبکه اجتماعی، و حتی سایتی برای خرید و فروش‌های روزانه تبدیل کنید.

به جای خرج کردن هزاران دلار برای استخدام یک طراح و یک برنامه نویس، می‌توانید یک تم خوب و سطح بالا را با قیمت 40 دلار خریداری کرده و آن را متناسب با برند خود شخصی سازی کنید. اگر کمی از اندوخته‌تان باقی مانده است، می‌توانید برای چند ساعت یک متخصص وردپرس را استخدام کرده تا تغییراتی جزئی را در سایت انجام داده و کمی شما را با فوت و فن آن آشنا کند.

 

وردپرس یکی از باورنکردنی ترین ابزارهای موجود روی وب برای کارآفرینان غیر فنی است. ممکن است یادگیری آن اندکی طول بکشد، ولی بی شک خیلی سریعتر از پیدا کردن یک کدنویس یا یادگیری کدنویسی است.

 

وردپرس سرنوش را به دستان خودتان می‌سپارد.

 

همه را یکی کنید


به همان نیاز اساسی مشتری باز گردید، و به این فکر کنید که چگونه آن را به هر طریقی ارضا کنید. حال، چگونه می‌توانید، این راهکار را دسترس‌پذیر و شدنی کنید؟ فرآیند آن چگونه خواهد بود؟ چگونه می‌توانید کسب درآمد کرده و جلب پشتیبانی کنید؟

 

شانس اینکه همه این کارها را خودتان انجام دهید زیاد است. در غیر این صورت، سعی کنید با مقیاسی کوچکتر از آنچه در ابتدا مجسم کرده بودید شروع کنید، تا امروز کسب درآمد کنید و توسعه‌ی خود را تامین سرمایه کنید.

 

بعد از اینکه نخستین مشتریان خود را جلب کردید، تصویری مناسب از اینکه کسب‌وکارتان به کجا خواهد رفت، و اینکه چه فناوری‌هایی را نیاز خواهید داشت را ترسیم خواهید کرد.

 

آیا اینطور کار کردن نتیجه خواهد داد؟

 

شرکت‌های فناوری اینگونه شروع کردند و در نهایت ارزش شرکت خود را به ارزش 50 تا 540 میلیون دلار رساندند تا جایی که توسط شرکت‌های بزرگتر خریداری شدند. برخی نیز خود به غول تبدیل شدند. نرخ رشد این شرکت‌ها هم اکنون دو رقمی است و زمان شروع به کار این شرکت‌ها تنها چند هفته یا چند ماه بود، نه چند سال.

 

اگر این رویکرد شما را اذیت می‌کند، خیلی خوب است. این یعنی شما دارید به این فکر می‌کنید که متفاوت بیاندیشید. با این وجود، کارآفرینانی که با این رویکرد مواجه شدند همگی دارای حس‌های مشترکی بودند:

 

سرمایه گذار چه فکری می‌کند؟


آن‌ها فکر می‌کنند شما باهوش، کاردان و منعطف بوده و می‌دانید چگونه روی چیز درست متمرکز شوید.

اگر به هر دلیلی از خلاقیت یا کاردانی شما خوششان نیامد، بدانید که به سراغ فرد درست نرفته اید.

 

مقیاس چه می‌شود؟


این ترس بسیار قابل درک است. فکر کردن به اینکه «خب عالی شد، مشتریان خود را داریم، و حالا می‌خواهیم آن‌ها را ناامید کنیم.»

اجازه ندهید این تفکرات شما را فلج کنند. پیشرفت یک جت فضایی نیست. بلکه یک فرآیند تدریجی است که زمان زیادی را به شما می‌دهد تا بین راهکارهای مختلف سیر کنید.

 

به عبارت دیگر، تفاوتی اساسی وجود دارد بین «خودت همه کار را بکن» و «تکامل تمام روباتیک». ممکن است چند نفر را استخدام کنید و همزمان یک فناوری قابل بسط را توسعه دهید.

همانطور که بیشتر کارآفرینان می‌گویند، راه و چاه بدست آوردن 50 مشتری اول با راه و چاه کسب 5000 مشتری اولیه خیلی متفاوت است.

 

برای آنهایی که فکر می‌کنند به خاطر عدم توانایی‌های فنی از قافله عقب مانده اند باید گفت که شما می‌توانید همین *امروز* شروع کنید و اولین مشتریان خود را بدست آورید.

 

یک بار امتحان کنید. به جای اینکه پول خود را به یک کدنویس بدهید، خودتان شروع کنید و از این رو چیز زیادی هم از دست نخواهید داد. هر کاری که برای پیشبرد کسب‌وکارتان لازم دارید انجام دهید.

یادتان باشد که: شما برای تولید یک محصول اینجا نیستید – شما اینجایید تا یک مشکل را حل کنید. و مطمئناً مهارت انجام آن را دارید.


منبع:کاریا

  • geek

یکی از سخت ترین تصمیمات در زمان راه اندازی یک استارت آپ انتخاب اسم است. انتخابی که هر کدام از ما که در مرحله شروع یک کار بودیم به نوعی سختی آن را چشیده ایم. روشی که معمولا افراد پیش می گیرند استفاده از فرهنگ لغات و دوستان صاحب نظر است تا اسمی در خور و متناسب با جنس کار پیدا کنند. اما آیا واقعا این حساسیت ضرورت دارد و اسم تا چه اندازه در موفقیت شما تاثیر دارد؟


اسم مناسب فاکتور موثری در رشد برند شما است و اگر توجه لازم را در زمان شروع استارت آپ به انتخاب اسم انجام نداده باشید در مراحل بعدی کار پشیمان خواهید شد. تا کنون دقت کرده اید که تعداد زیادی از هنرپیشگان و خوانندگان در زمان شروع فعالیت حرفه ای خود اسم خود را تغییر می دهند؟ آنها اولین انسان هایی بودند که اهمیت اسم مناسب در رشد تجارت خود را درک کرده اند.


در این مقاله کوتاه به سه اصل اولیه اما مهم پرداخته شده است که توجه به آنها برای اسم استارت آپ شما ضرورت محسوب می شود. ادامه مطلب را از دست ندهید.



۱. اسم شما بی آزار باشد

بهتر اسمی که انتخاب می کنید کاملا خنثی باشد. به یاد بماند و راحت تلفظ شود و البته هیچ حس منفی را در مخاطب به وجود نیاورد و با اسامی رقبا اشتباه گرفته نشود.


اسم شما قرار است خمیر سفالی باشد که شما به آن شکل و شخصیت می دهید و تعریف جدیدی را از آن کلمه به مخاطب ارایه می کنید. اسم شما قرار نیست بیانگر تمام عملکرد و فعالیت های شرکت شما باشد و بسیار بعید است که یک کلمه بتواند چنین معنایی را منتقل کند.


۲. اسمی که فقط مال شما باشد

در فضای راه اندازی استارت آپ ها رقابت بسیار شدید است اگر اسمی را انتخاب می کنید باید آن را از آن خود کنید. در دنیای امروز شما زمانی صاحب یک اسم هستید که آن اسم را در اینترنت هم در اختیار داشته باشید. تنها زمانی در این بازی رقابت برنده هستید که دامنه های اسم مورد نظرتان را عینا در اختیار داشته باشید. بهتر است پسوندهای مختلف آی آر، کام و… را ثبت کنید و تا جای امکان، دامنه های مشابه را نیز رزرو کنید. در زمان انتخاب نام دامنه از گروه های مختلف افراد بخواهید که اسم شما را بنویسند تا مطمئن شوید اسم شما توسط اکثریت افراد به یک شکل نوشته می شود. این مسئله در زمانی که لغات فارسی را به صورت فینگلیش می نویسیم زیاد پیش می آید که افراد یک کلمه را به شکل های متفاوتی می نویسند. 

۳. تصویر درستی از کار شما ارایه دهد

به قول معروف اسم شما باید به شما بیاید. شاید خیلی ابتدایی باشد ولی برای انتخاب اسم خوب به استارت آپی که می خواهید راه بیاندازید فکر کنید و با نگاه منطقی به ماهیت کار و مخاطبین اصلی ایده، اسم گذاری را انجام دهید. یک اسم و لوگوی فانتزی برای یک کار جدی مناسب نیست و در مقابل یک اسم خشک برای ایده ای با ماهیت سرگرمی و مخاطبین جوان تر مناسب نخواهد بود. 

اگر قصد ثبت شرکت در ایران را دارید خوب است بدانید که امکان ثبت اسامی تک کلمه ای وجود ندارد و برای عبور از مرحله تایید اسم، شما باید اسامی ترکیبی از چند کلمه را انتخاب کنید. اما این امکان وجود دارد که یک نام تجاری را برای استارت آپ خود در نظر بگیرید و موارد بالا را در انتخاب این نام تجاری لحاظ کنید. 

  • geek

استارت آپ ها شرکت هایی نوپا هستند که رشد سریعی دارند و معمولا در زمینه تکنولوژی فعالیت می‌کنند. این شرکت ها، ایده هایی نو دارند و بالقوه می توانند بسیار رشد کنند و در نهایت تبدیل به یک شرکت بسیار موفق شوند.


شرکت های موفقی مانند گوگل و فیسبوک در واقع استارت آپ هایی موفق بوده اند. توجه کنید که این استارت آپ ها از میان میلیون ها استارپ آپ دیگر که هرگز موفق نشده اند و اسمشان را هم نشنیده ایم، سر بر آورده اند. اما رمز موفقیت یک استارت آپ چیست. استارت آپ های موفق چگونه اند؟ جواب مشخص و معینی برای این سوالات وجود ندارد. در اینجا قصد داریم در یک مطلب چند قسمتی، به بعضی نکات مهم و قوانین سرانگشتی آن بپردازیم. تا بتوانید استارت آپی را که داخل گاراژ خانه تان راه انداخته اید را به شرکت بزرگی تبدیل کنید. پس در ادامه با ما باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_88_i.jpg

بیل گیتس می گوید: بهترین راه برای متفاوت کردن شرکت تان در میان بازار رقابتی و بهترین راه برای پیشی گرفتن از رقبا این است که ابتدا علوم را بیاموزید و سپس از آنها برای انجام یک کار برجسته و متفاوت استفاده کنید. «اینکه شما چگونه این علوم را یاد می گیرید و مدیریت و استفاده می کنید، تعیین می کند که شما برنده خواهید شد یا بازنده.»


امروزه این حرف دیگر صحیح نیست! شما دیگر نیازی به جمع آوری اطلاعات در مغزتان ندارید. متاسفانه باید بگوییم که سیستم آموزشی ما راجع به دانش و اطلاعات دیگر کارامد نیست. «سیستم آموزشی ای که ما بر اساسش بار آمده ایم، واقعا ایراد دارد».


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_89_i.jpg

سیستم آموزشی ما، به ما می آموزد که یکسری «حقایق» که در کتاب هایمان آمده است را «حفظ کنیم» و در امتحان آنها را به یاد بیاوریم.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_90_i.jpg

اما در دنیای جدید، شما نباید علوم را به خاطر بسپارید، زیرا آنها برای همیشه یکسان و ثابت باقی نمی مانند و «همیشه در حال تغییر» هستند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_91_i.jpg

شما نیازی ندارید مغزتان را با اطلاعات مربوط به شغل تان انباشته کنید و سپس توی امتحان آنها را به یاد بیاورید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_92_i.jpg

در شغل شما، هر روز کاری، روز امتحان محسوب می شود. هر روز دارای تصمیم ها و جدل های غیر قابل پیش بینی و جدید است.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_93_i.jpg

حفظ کردن حقایق شما را به هیچ جایی نمی رساند. زیرا شما در هر جایی می توانید اطلاعات مورد نیازتان را در اینترنت پیدا کنید. «هر زمان که به آنها نیاز پیدا کنید.»


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_94_i.jpg

در دنیای فعلی برای پیشرفت باید اجتماعی باشید، باید برای یافتن بهترین تصمیم ها با مردمی که داخل شبکه تان هستند (کسانی که می شناسید)، گفتگو کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_95_i.jpg

کسانی که سرمایه های شما (دانش و پول)، علایق و واقعیت های بازار را می شناسند. کسانی که کمک می کنند تا دوستان جدید و ارتباطات قابل اعتماد پیدا کنید. کسانی که کمک می کنند ریسک های منجر به فرصت های انفجاری را بیابید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_96_i.jpg

دوران کلاسیک به سر آمده است. دیگر مهم نیست که هوش یادگیری شما چقدر است. چون دیگر قرار نیست چیزی را حفظ کنید. در اینجا باید مفهوم جدیدی را بیاموزید. «هوش شبکه ای». هوش شبکه ای به توانایی شما در راضی کردن افراد برمی گردد. توانایی شما در اینکه، بتوانید آنچه را که می خواهید، وارد مغز اشخاص دیگر بکنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_97_i.jpg

برای ارتقای این هوش، باید طرحی از شبکه تان داشته باشید. کسانی که می شناسیدشان. پس از این کار برای پیشرفت باید سوالاتی را بپرسید که به جواب های مفید ختم شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_98_i.jpg

پس شروع به تماس گرفتن با شبکه تان بکنید. (جاهای مختلف شبکه تان را لمس کنید و ناخنک بزنید)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_99_i.jpg

با جستجو در مهارت ها شروع کنید. افرادی را که مهارت هایی شبیه شما (یا شبیه کسی که در آینده می خواهید باشید) دارند، پیدا کنید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_100_i.jpg

به دنبال فرصت های انفجاری باشید.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_101_i.jpg

و برای ساخت یک شرکت متفاوت برنامه ریزی را آغاز کنید.


سعی کنید این قوانین را به عادت های فکرتان تبدیل کنید. طوری که جرئی از ذات تان شوند.


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_102_i.jpg

در زندگی همیشه در حال رشد باشید، برای این کار همیشه فکر کنید که در شروع یک کار جدید هستید و انرژی ابتدایی خود را حفظ کنید. (شاید به همین دلیل باشد که جیمیل تا مدتها بتا باقی ماند. تا به خود یاداوری کند که هنوز در حال توسعه و پیشرفت است. هنوز یک سایت تکمیل شده نیست که نیازی به هیچ تغییر دیگری نداشته باشد.)


911223-www-nardebaan-ir-startup-of-you_103_i.jpg

به دنبال یک استارت آپ نگردید. استارت آپ خود شما هستید. با تغییر در عادت هایتان و یاداوری روزمره اینکه در کجا هستید، می توانید استارت آپ خود را بسازید. با ۵ قسمت از مطالب استارت آپ شما با شما بودیم و با این قسمت این مجموعه به پایان میرسد.


  • geek