زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فناوری» ثبت شده است

” مادامی که مردم به ما ایمان نیاورند، حرفمان باد هواست. اگر آنها آنچه از ما می‌شنوند را نفهمند، به ما ایمان نخواهند آورد و به حرفمان نیز گوش نمی‌دهند. پس اگر نتوانیم جلب توجه کنیم، حرفمان خریدار نخواهد داشت. توجه مردم نیز جلب نمی‌شود، جز با نوآفرینی.” ویلیام برنباخ – اسطوره تبلیغات
تبلیغات، دیرینه‌ای کهن در تعاملات انسانی دارد، چرا‌که انسانها در طول تاریخ کوشیده‌اند تا به کمک ابزارهای تبلیغاتی و در بازار پرهیاهوی زندگی، افکار و آرمان‌هایشان را به فروش رسانند و یا فرآورده‌هایشان را به شیوه‌ای سودآور و اثربخش عرضه کنند.
تبلیغات جایگاهی بسیار ویژه در فرآیندهای بازاریابی‌ دارد و موجب ترویج یک ایده کالا یا خدمت در میان متقاضیان می‌شود. از طرف دیگر مشتری نیز باید بداند که چه چیزی برای فروش داریم تا بتواند خریدی انجام دهد، و این دلیلی بر اهمیت تبلیغات و جایگاه آن در فرآیند بازاریابی است. تبلیغات مؤثر دست‌یاری‌گر بازاریابی مدرن در فروش موثر است، چه‌آنکه همانگونه که سرجیو زیمن می‌گوید: “فقط و فقط یک قانون وجود دارد، و آن اینکه تبلیغات باید منجر به فروش شود.” اما چه روشهایی برای تلیغات ارزان و در عین حال موثر وجود دارد؟ قبل از معرفی توصیه‌های کم‌هزینه‌ی تبلیغات، برخی از مهم‌ترین استراتژیهای تبلیغات موفق را مرور می‌کنیم.
۱٫    تبلیغات شما باید مزایایی را مطرح و یا مشکلی را حل کند.
۲٫    مصرف‌کننده باید این مزیت یا راه حل را خواسته باشد.
۳٫    کالا یا محصولی را که ارائه می‌کنید باید ارتباط مستقیمی با آن مزیت یا راه حل داشته باشد.
۴٫    این مزیت یا راه‌حل باید به روشنی منتقل گردد. به عبارت دیگر، مزیت محصول و یا خدمت شما نباید در جذابیت تبلیغ گم شود.
در ادامه ۲۰ توصیه‌ی کم‌هزینه برای تبلیغات را بررسی می‌کنیم.
۱٫    کارشناسان حوزه‌ی تبلیغات در رادیو ،تلویزیون، و نشریات معمولاً پیشنهاداتی در این زمینه به کسب‌وکارها ارائه می‌کنند. برای کاهش هزینه‌ها می‌توانید از توصیه‌های آنها استفاده کنید
۲٫    آگهی‌های خود را بیش‌تر در زمانها و مکانهای شلوغ ارائه کنید.
۳٫    به جای یک تبلیغ بزرگ، آگهی کوچکی بسازید و در زمانها و مکانهای مختلف آن را ارائه کنید.
۴٫    ماهنامه‌ها در انتهای ماه فضای تبلیغاتی فروخته نشده دارند و با تخفیف در اختیار شما قرار می‌دهند.
۵٫    پیوسته در نیازمندی‌های جراید تبلیغ کنید. این بخش به مراتب از تبلیغات تلویزیونی موثرتر است.
۶٫    اگر می‌توانید به جای پول، خدمتی به روزنامه و یا مجله‌ای که در آن آگهی چاپ می‌کنید، ارائه کنید.
۷٫    سعی کنید با فروشندگان و تولیدکنندگان آگهی مشترک داشته باشید و هزینه‌ها را تقسیم کنید.
۸٫    ویژه‌نامه‌های محلی جراید کثیرالانتشار پیشنهاد بسیار خوبی است چرا که هزینه‌ی آگهی در آنها پایین‌تراست. برخی از نشریات که در مکانهای خاص مانند مطب پزشک قرار داده می‌شوند نیز گزینه‌ی مناسبی‌اند زیرا ممکن است سالها آن جا بمانند.
۹٫    اندازه‌ی آگهی‌های خود را کاهش دهید. یک تبلیغ ۶۰ ثانیه‌ای دو برابر یک تبلیغ ۳۰ ثانیه‌ای تاثیرگذار نیست و دو برابر مشتری جذب نخواهید کرد. این کار باعث می‌شود که آگهی‌های بیش‌تری داشته باشید. اگر هر روز تبلیغات کوتاهی داشته باشید نسبت به حالتی که در ماه یک تبلیغ بزرگ داشته باشید تاثیرگذاری بیش‌تری دارد.
۱۰٫    پیام آگهی مهم‌تر از شکل آن است. آگهی‌هایتان را برای فروش بسازید نه برای جایزه گرفتن.
۱۱٫    بهترین مشتریان شما چه کسانی‌اند؟ سعی کنید این گروه هدف اصلی تبلیغات شما باشند.
۱۲٫    اگر بتوانید از یک رویداد ورزشی، فرهنگی، و … حمایت مالی کنید، شهرت قابل قبولی بدست خواهید آورده که باعث جذب مشتریان جدید خواهد شد.
۱۳٫     کسب‌وکارهای کوچک معمولاً نمی‌توانند از عهده‌ی هزینه‌ی تبلیغات اشباع برآیند. بنابراین، در انتخاب رسانه‌هایی که در آنها آگهی می‌دهید، دقت کنید.
۱۴٫    از رسانه‌ای که انتخاب می‌کنید به بهترین شکل استفاده کنید. اگر پیام شما شفاهی است، پس نیازی به تلویزیون نخواهد داشت. صرفاً از رادیو، بیلبورد ، و روزنامه‌ها استفاده کنید.
۱۵٫     ارسال نامه‌ی مستقیم را فراموش نکنید. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اگر قبل از تماس مشتری نامه به همراه یک بروشور برای وی بفرستید. میزان فروش شما افزایش خواهد یافت.
۱۶٫    سعی کنید آگهی شکلی روایی داشته باشد. در این حالت آگهی شبیه خبرهای روزنامه خواهد بود. حتماً تیتر جذابی برای آن انتخاب کنید تا خوانندگان آن به طرز قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد.
۱۷٫    از لحاظ هزینه‌ی تبلیغات نمی‌توانید با شرکت‌های بزرگ رقابت کنید اما می‌توانید با استفاده از ایده‌های شگفت‌انگیز (مانند نمونه‌ی اویس) و نیز عناصر مختلف مانند رنگ، موسیقی، شعار  و طنز مشتریان بیش‌تری جذب کنید.
۱۸٫     در تبلیغات خود کلیدگذاری کنید. سعی کنید بفهمید مشتریان چگونه شما را پیدا کرده‌اند. به عنوان مثال، روی کوپن‌های تخفیف کدی قرار دهید که نشان دهد مربوط به آگهی در کدام روز و کدام نشریه است. یا می‌توانید از مشتری بخواهید تبلیغ شما را توضیح دهد تا به او تخفیف دهید.
۱۹٫     در طول سال ممکن است شرایطی پیش بیاید که نیاز بیش‌تری به تبلیغات داشته باشید. بدین منظور همواره مقداری بودجه برای این شرایط کنار بگذارید.
۲۰٫    همواره بیشتر از آنچه به مشتری تعهد کرده‌اید و نیز بیشتر از آنچه او انتظار دارد به او بدهید.


منبع:academymarketing
  • geek

مهمترین عاملی که کارآفرینان موفق را نسبت به خوداشتغالی سوق می‌دهد، نه فقط انگیزه ثروت‌اندوزی، بلکه وجود احساس عمیقی از نارضایتی مثبت و تمایل برای بهترین شدن است. در این میان، هر روز داستانهای زیادی در مورد موفقیت کسب‌وکارها می‌‌بینیم و می‌شنویم. اما این داستانها گویای همه‌ی حقیقت نیست. افراد معمولاً موفقیتهای خود را بازگو می‌کنند، اما هیچ‌گاه نمی‌گویند که چگونه به این مرحله رسیده‌اند. آنها به شما نمی‌گویند که مثلاً پنج سال طول کشید که به سودآوری برسند. اینکه بارها شکست خورده‌اند، و یا اینکه به علت کار زیاد مشکلات جسمی پیدا کرده‌اند.
مراقب باشید فریب این داستانها را نخورید. کارآفرینی به هیچ عنوان آسان نیست. در ادامه، به ۹ حقیقت تلخ در مورد شروع کسب‌وکار اشاره می‌کنیم.
۱-    سال اول درآمد خاصی نخواهید داشت
نباید انتظار داشته باشید که در سال اول فعالیت خود، درآمد چندانی به دست آورید. این وضعیت ممکن است یکی دو سال بعد هم ادامه پیدا کند. اگر تعداد ساعتهایی را که کار کرده‌اید -احتمالاً بدون درآمد- بشمارید، ممکن است خسته شوید و خیلی زود کنار بکشید. بنابراین، اگر پول تنها انگیزه‌ی شما برای کارآفرینی است، تحت هیچ شرایطی کسب‌وکار جدیدی راه نیندازید. البته توجه داشته باشید که سوداوری باید هدف نهایی‌تان باشد، والا دلیلی برای راه‌اندازی یک کسب و کار وجود ندارد.

۲-    احساس تنهایی خواهید کرد
کارآفرینان گاهی اوقات، بخصوص در ابتدای فعالیت خود، احساس تنهایی می‌کنند. این امر به این دلیل رخ می‌دهد که آنها مجبورند بیشتر کار کنند و زمان کمتری را برای معاشرت با دوستان و آشنایان خود خواهند داشت. بنابراین، برقراری روابط اجتماعی اهمیت بسزایی برای سلامت روانی افراد دارد. پس، زمانهایی را که با دیگران صرف می‌کنید، ساعات هدرشده‌ی زندگی خود به حساب نیاورید.

۳-    زمانهای زیادی در آستانه‌ی تسلیم شدن قرار می‌گیرید
کارآفرینی چالش بسیار دشواری است و مواردی پیش می‌آید که احساس می‌کنید باید تسلیم شوید. برخی از طرحهای شما به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسد. این موارد را شکست تلقی نکنید، از آنها پلی بسازید برای موفقیتهای بعدی. سعی کنید مشاوری داشته باشید که در چنین شرایطی به شما انگیزه بدهد.

۴-    صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید
اطرافیان در مورد کسب‌وکارتان از شما خواهند پرسید. باید صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید. لازم نیست دروغ بگویید، اما می‌توانید به آنها بگویید “کار سخت است، اما در حال پیشرفت هستم”. در ذهن دیگران، تصویر یک مدیر ناموفق را از خود نسازید.

۵-    شبهای زیادی را باید بیدار باشید
شبهای زیادی بیدار خواهید بود و به شرایط کسب‌وکار خود فکر خواهید کرد و نسبت به آن نگران خواهید بود. شرایط کار سخت است، اما اگر خواب کافی نداشته باشید، سخت‌تر هم خواهد بود. پیشنهاد می‌شود فعالیتهایی مانند شنا و یوگا را به طور منظم دنبال کنید.

۶-    موفقیت سایرین در شما هراس ایجاد خواهد کرد
تمام انسانها خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. مقایسه هیچ سودی برای شما ندارد، هیچ‌وقت خود را با دیگران مقایسه نکنید. به جای آن، تلاش کنید با رقبای خود روابط قدرتمندی ایجاد کنید و شرکای خوبی برای هم باشید. شراکت و ادغام یکی از بهترین راهها برای رشد کسب‌وکارها است.

۷-    تمام اوقات باید به خود انگیزه بدهید
به تنهایی باید مشوق خود باشید. دیگر رئیسی ندارید که شما را به سمت جلو سوق دهد و برای شما ضرب‌الاجل تعیین کند. سعی کنید افراد مثبت‌اندیش و ناراضیان مثبت را دور خود جمع کنید تا برای ادامه‌ی کار به شما انگیزه دهند.

۸-    پاداش و مرخصی نخواهید داشت
برای کارآفرینان تازه‌کار پاداش، مرخصی، و مراسم انتهای سال وجود نخواهد داشت.

۹-    برای هر کاری آماده باشید
به‌عنوان صاحب یک کسب‌وکار، ابتدا باید آمادگی انجام هر کاری را داشته باشید. حتی ممکن است مجبور شوید کارهایی را انجام دهید که علاقه‌ای به انجام آنها ندارید. مثلاً ممکن است مجبور شوید حسابدار خود باشید. به مرور که کسب‌وکارتان رونق بگیرد، افراد دیگری این کارها را انجام خواهند داد.

  • geek

مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.

یک قانون نانوشته وجود دارد: برای آغاز یک استارتاپ، باید یک محصول بسازید، و برای انجام این کار به کسی نیاز دارید که بتواند کدنویسی کند.

 

این امر چه به این معنا باشد که شما به دنبال یک شریک فنی باشید، یا کدنویسی بیاموزید، یا حتی به دنبال ساخت محصول MVP باشید، دانش سنتی می‌گوید که بدون توانایی‌های فنی تنها یک آدم معمولی با یک پاورپوینت هستید.

 

ولی با این وجود تعداد فزاینده‌ای از استارتاپ‌ها دارند به آهستگی این فرضیه را رد می‌کنند.

 

آن‌ها در حال جذب نخستین مشتریان خود با کمترین فناوری و بدون هیچ کدی هستند. آن‌ها به جای اینکه از ابتدا به ایجاد فناوری‌های پرزرق‌وبرق بپردازند، به ابزارهای ارزان قیمت مانند فرم‌های آنلاین، سایت‌سازهای drag-and-drop، پلاگین‌های پیشرفته‌ی وردپرس و ارائه‌دهندگان خدمات تجارت الکترونیک روی می‌آورند.

 

آن‌ها مستقیماً به خدمت‌رسانی به مشتریان می‌جهند و سعی دارند از هر طریقی به سمت نخستین مشتریان پول‌ساز خود می‌روند.

 

مهمتر از همه، این گونه کارآفرینان برخلاف اکثریت همتایانشان و تا زمانی که رقبا تولید محصول خود را آغاز می‌کنند، کسب‌وکار خود را راه انداخته‌اند.

 

ولی چگونه این کار را می‌کنند؟

 

به جای ایجاد یک محصول روی خدمت‌رسانی به مشتریان تمرکز کنید


کارآفرینان موفق همگی یک چیز را می‌دانند: مهمتر از ایجاد یک محصول خدمت‌رسانی به مشتریان است.

این طرز فکر را باید از همان آغاز در خود پرورش دهید. بیشتر کارآفرینان آنقدر به نحوی بسته روی ساخت محصول متمرکز می‌شوند که دید خود از هدف واقعی – حل یکی از مشکلات مشتری – را از دست می‌دهند.

 

یا آنگونه که «بن یوسکوویتز» به صراحت بیان می‌کند:

«مشتریان به اینکه شما چگونه کارها را انجام می‌دهید اهمیت نمی‌دهند – تنها نتیجه نهایی و اینکه دردی از آن‌ها دوا می‌کنید برایشان مهم است.»

 

بجای فناوری از مردم استفاده کنید


به دشوارترین قسمت کسب‌وکاری که می‌خواهید ایجاد کنید فکر کنید. همان قسمتی که نیازمند پیچیده‌ترین کارها است – نوآوری خالصی که هیچ کس دیگری نمی‌تواند آن را انجام دهد.

 

آیا یک انسان می‌تواند این کارها را به صورت دستی انجام دهد؟

 

برای بسیاری کسب‌وکارها، این همان راز دست‌یابی به موفقیت‌های بزرگ بوده است:

دیوید کوایل یک مهندس نرم‌افزار بسیار با استعداد است. او همیشه به دنبال حل مساله ای بوده آزارش می‌داد: برنامه‌ریزی زمانی جلسات از طریق ایمیل‌ها.

 

ایده‌ی اصلی دیوید ایجاد یک ابزار هوش مصنوعی بود که بتواند به صورت خودکار زنجیره‌ی ایمیل‌ها را خوانده و خود جلسات را برنامه ریزی کند. ولی ایجاد این راهکار ماه‌ها و شاید سال‌ها طول می‌کشید.

 

ولی میانبر او برای راه اندازی یک کسب‌وکار در اسرع وقت چه بود؟ او خیلی ساده آدرس ایمیل خود را به مشتریان داده تا وی را در "CC" بگذارند و ایمیل‌های خود را به او فوروارد کنند. سپس دیوید خود به صورت دستی تمامی ایمیل‌ها را خوانده و جلسات آن‌ها را سازماندهی می‌کرد و با این کار ثابت کرد که مشتریان حاضرند برای این کار هزینه کنند.

 

به مرور زمان او بخش‌های بیشتری از این خدمت را خودکار کرد – ولی تا وقتی که مطمئن نشد که برای محصول تقاضا وجود داشته و درآمدزا خواهد بود، این کار را نکرد.

 

مثالی دیگر – یک فروشگاه:

Tasemaker یک فروشگاه کوچک طراحی داخلی است که طراحان داخلی را با صاحب خانه‌ها متصل می‌کند تا کارهای کوچک طراحی منازلشان را انجام دهند. آن‌ها کار خود را با برقراری تماس با طراحان داخلی آغاز کرده و لیستی کاغذی از شرکت‌های علاقه‌مند به همکاری و کار بیشتری تهیه کردند.

 

سپس از شبکه‌ی دوستان خود پرسیدند که چه کسی در مورد طراحی داخلی منزل خود به کمک نیاز دارد – و از این رو ارتباطات لازم را بینشان برقرار ساخته، و خودشان پرداخت‌ها را پردازش می‌کردند.

 

ممکن است داستان‌های مشهور زیادی مانند ZenLike یا TasteMaker شنیده باشید. این گونه شرکت‌ها طیف وسیعی از Groupon یا Yipit، تا Aardvark (توسط گوگل خریداری شد) و Diapers.com (توسط آمازون خریداری شد) را در بر می‌گیرند.

 

همگی این شرکت‌ها از همان ابتدا اشتراکاتی داشتند. در راس هر کسب‌وکاری، به جای الگوریتم‌های پرزرق و برق، موسس این شرکت‌ها را می‌یافتید که مانند «مرد پشت پرده» در جادوگر شهر اُز، سخت کار کرده و مانند سس جادویی برای کسب‌وکار بود.

 

از راهکارهای آماده استفاده کنید


در حالی که فناوری محوری شما ممکن است در واقع همان خدمتی باشد که عرضه می‌کنید، می‌توانید آن را در قالب یک موجودیت آنلاین، تعاملات دیجیتال، و مدیریت یک کسب‌وکار واقعی حوزه فناوری جلوه دهید.

 

خلاصه‌تر اینکه می‌توانید مانند یک شرکت آنلاین کاملاً خودکار که مجموعه ای از برنامه‌نویسان نرم‌افزاری را استخدام کرده و یک طراح گرافیک داخلی نیز دارد رفتار کنید و رنگ و بوی همچین شرکتی به خود بگیرید.

  • از یک سرویس تجارت الکترونیک برای پردازش پرداخت‌ها و همچنین اشتراک‌ها استفاده کنید – که نیاز مند هیچ کدنویسی ای نیست.
  • به مشتریان خود اجازه دهید تا از طریق فرم‌های سطح بالای آنلاین که از طریق ابزارهای drag-and-drop ساخته و منتشر می‌کنید، با شما تعامل داشته باشند.
  • با استفاده از ابزارهایی چون Zendesk، Uservoice یا GetSatisfaction یک پایگاه پشتیبانی دانش و یک تالار گفتمان اجتماعی ایجاد کنید.
  • از ویجت‌های رایگانی که در سطح وب قرار دارند، مانند فرم‌های تماس با ما، دکمه‌های اسکایپ، چت زنده و غیره استفاده کنید.
  • از سایت‌سازهای ساده ولی در عین حال سطح بالا برای انتشار وب سایت اصلی خود استفاده کنید و سپس تمامی ابزارها را در یک موجودیت گردهم آورید. دو سرویس Strikingly و Unbounce برای زیباسازی صفحات وب‌ بسیار مناسب هستند.

 

همانطور که  می‌بینید اینترنت پر است از ابزارهایی که می‌توانید تنها با یک کلیک تمامی ‌ابعاد سایت خود را طراحی کنید.

راهش این است که همیشه چیزی که می‌خواهید را جست و جو کنید قبل از اینکه بخواهید از نو چرخ را اختراع کنید. شاید کس

ی قبل از شما به بهتر کردن زندگی‌تان اندیشیده باشد.

 

گنجینه‌ی پنهان وردپرس


برای بیشتر ما، برند وردپرس مترادف است با یک وبلاگ رایگان، یا یک روش ساده برای ایجاد یک سایت محتوایی برای افراد غیر فنی.

ولی جادوی وردپرس در این است که می‌تواند کاربری خود را بسط داده تا بسیاری از انواع پلتفرم‌های وب را ایجاد کند – و این در حالی است باز هم که دست شما به کدها آلوده نخواهد شد.

 

خود وردپرس رایگان است، و می‌توانید از پلاگین‌های ارزان استفاده کرده تا سایت خود را به یک سایت عضویت، پورتال تجارت الکترونیک، شبکه اجتماعی، و حتی سایتی برای خرید و فروش‌های روزانه تبدیل کنید.

به جای خرج کردن هزاران دلار برای استخدام یک طراح و یک برنامه نویس، می‌توانید یک تم خوب و سطح بالا را با قیمت 40 دلار خریداری کرده و آن را متناسب با برند خود شخصی سازی کنید. اگر کمی از اندوخته‌تان باقی مانده است، می‌توانید برای چند ساعت یک متخصص وردپرس را استخدام کرده تا تغییراتی جزئی را در سایت انجام داده و کمی شما را با فوت و فن آن آشنا کند.

 

وردپرس یکی از باورنکردنی ترین ابزارهای موجود روی وب برای کارآفرینان غیر فنی است. ممکن است یادگیری آن اندکی طول بکشد، ولی بی شک خیلی سریعتر از پیدا کردن یک کدنویس یا یادگیری کدنویسی است.

 

وردپرس سرنوش را به دستان خودتان می‌سپارد.

 

همه را یکی کنید


به همان نیاز اساسی مشتری باز گردید، و به این فکر کنید که چگونه آن را به هر طریقی ارضا کنید. حال، چگونه می‌توانید، این راهکار را دسترس‌پذیر و شدنی کنید؟ فرآیند آن چگونه خواهد بود؟ چگونه می‌توانید کسب درآمد کرده و جلب پشتیبانی کنید؟

 

شانس اینکه همه این کارها را خودتان انجام دهید زیاد است. در غیر این صورت، سعی کنید با مقیاسی کوچکتر از آنچه در ابتدا مجسم کرده بودید شروع کنید، تا امروز کسب درآمد کنید و توسعه‌ی خود را تامین سرمایه کنید.

 

بعد از اینکه نخستین مشتریان خود را جلب کردید، تصویری مناسب از اینکه کسب‌وکارتان به کجا خواهد رفت، و اینکه چه فناوری‌هایی را نیاز خواهید داشت را ترسیم خواهید کرد.

 

آیا اینطور کار کردن نتیجه خواهد داد؟

 

شرکت‌های فناوری اینگونه شروع کردند و در نهایت ارزش شرکت خود را به ارزش 50 تا 540 میلیون دلار رساندند تا جایی که توسط شرکت‌های بزرگتر خریداری شدند. برخی نیز خود به غول تبدیل شدند. نرخ رشد این شرکت‌ها هم اکنون دو رقمی است و زمان شروع به کار این شرکت‌ها تنها چند هفته یا چند ماه بود، نه چند سال.

 

اگر این رویکرد شما را اذیت می‌کند، خیلی خوب است. این یعنی شما دارید به این فکر می‌کنید که متفاوت بیاندیشید. با این وجود، کارآفرینانی که با این رویکرد مواجه شدند همگی دارای حس‌های مشترکی بودند:

 

سرمایه گذار چه فکری می‌کند؟


آن‌ها فکر می‌کنند شما باهوش، کاردان و منعطف بوده و می‌دانید چگونه روی چیز درست متمرکز شوید.

اگر به هر دلیلی از خلاقیت یا کاردانی شما خوششان نیامد، بدانید که به سراغ فرد درست نرفته اید.

 

مقیاس چه می‌شود؟


این ترس بسیار قابل درک است. فکر کردن به اینکه «خب عالی شد، مشتریان خود را داریم، و حالا می‌خواهیم آن‌ها را ناامید کنیم.»

اجازه ندهید این تفکرات شما را فلج کنند. پیشرفت یک جت فضایی نیست. بلکه یک فرآیند تدریجی است که زمان زیادی را به شما می‌دهد تا بین راهکارهای مختلف سیر کنید.

 

به عبارت دیگر، تفاوتی اساسی وجود دارد بین «خودت همه کار را بکن» و «تکامل تمام روباتیک». ممکن است چند نفر را استخدام کنید و همزمان یک فناوری قابل بسط را توسعه دهید.

همانطور که بیشتر کارآفرینان می‌گویند، راه و چاه بدست آوردن 50 مشتری اول با راه و چاه کسب 5000 مشتری اولیه خیلی متفاوت است.

 

برای آنهایی که فکر می‌کنند به خاطر عدم توانایی‌های فنی از قافله عقب مانده اند باید گفت که شما می‌توانید همین *امروز* شروع کنید و اولین مشتریان خود را بدست آورید.

 

یک بار امتحان کنید. به جای اینکه پول خود را به یک کدنویس بدهید، خودتان شروع کنید و از این رو چیز زیادی هم از دست نخواهید داد. هر کاری که برای پیشبرد کسب‌وکارتان لازم دارید انجام دهید.

یادتان باشد که: شما برای تولید یک محصول اینجا نیستید – شما اینجایید تا یک مشکل را حل کنید. و مطمئناً مهارت انجام آن را دارید.


منبع:کاریا

  • geek