زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارافرینی» ثبت شده است


استیو جابز کارآفرینی موفق و فردی خلاق بود که همیشه ایده‌هایی شگفت‌آور برای بهتر کردن دنیا و ساده کردن زندگی انسان‌ها در سر داشت. او مبتکری باهوش بود که توانست با استفاده از نیروی تفکر ، ایده‌های قدرتمند و اراده قوی خود کل صنایع دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و بدین وسیله توانست نه تنها چیزهایی را که مشتریان انتظارش را داشتند در اختیار آن‌ها بگذارد بلکه موفق شد گدجت ها و لوازم جدیدی را به دنیا معرفی کند که برای اکثر افراد در جوامع مختلف غیر قابل باور بود.

ویژگی‌ها و صفات بسیاری سبب موفقیت استیو جابز به عنوان یک کارآفرین شد. بهره‌مندی از این صفات می‌تواند تضمینی برای موفقیت بی حد و حصر همه انسان‌ها در تمام جوانب زندگی شود. در این مقاله به ویژگی‌های خاص این انسان موفق و کارآفرین بزرگ می‌پردازیم که اگر بتوانیم این صفات را با تلاش و پشتکار در وجود خود نهادینه کنیم و در مسیر زندگی به عنوان الگوی خود قرار دهیم بی‌تردید به تمام اهداف و خواسته‌های فردی و شغلی خود خواهیم رسید.

استیو جابز چشم‌اندازی روشن و قوی داشت.

چشم‌انداز او برای شرکت اپل ، تولید محصولاتی با رابط کاربری ساده و گرافیک فوق‌العاده بود به‌ طوری که بتواند افراد مختلف از تمام گروه‌های سنی را تحت تأثیر قرار دهد. او همیشه درباره عملکرد و طرز فکر شرکت‌های مختلف مانند مایکروسافت تحقیق و تفکر می‌کرد و از اینکه مایکروسافت سعی می‌کرد با تولید نرم‌افزارهای مختلف بر بازار نرم‌افزار دنیا تسلط یابد تا بعد از آن بتواند حق امتیاز استفاده از سیستم‌عامل خود را در پلتفرم‌های مختلف به فروش برساند تعجب می‌کرد. در حقیقت او به کلی با بینش و دیدگاه شرکت مایکروسافت مخالف بود.

در اقع استیو جابز می‌خواست به طور کامل بر تجربیات و رفتار کاربران تسلط داشته باشد از این رو تصمیم گرفت فعالیت‌های خود را تنها به محصولات تولیدی شرکت اپل محدود کند تا از این طریق بتواند به خوبی رفتار کاربران چه در زمینه سخت‌افزار و چه در بخش نرم‌افزار را هدایت و کنترل کند ، انتظارات کاربران را درک کند و به موقع به نیازهای آن‌ها پاسخی مناسب دهد.

استیو جابز رهبری قدرتمند بود.

ایستادن این کارآفرین موفق پای دیدگاه و نگرش خود و عقب نکشیدن از اهداف شرکت اپل موجب شد تا تمام کارکنانش او را تحسین کنند و همیشه مورد احترام شرکا و رقبایش باشد.

هنگامی که در سال ۱۹۹۷ شرکت اپل را تأسیس کرد و در همان سال با مشکلات اقتصادی مختلفی مواجه شد ، تولید بسیاری از محصولات خود را متوقف و تنها بر چند پروژه و محصول کلیدی که با نگرش او مطابقت داشتند تمرکز کرد. همین امر موجب تنظیم شدن منابع و بودجه شرکت و زنده ماندن اپل در شرایط بحرانی شد. جالب است که استیو جابز هیچ‌گاه از کاربران دعوت نمی‌کرد تا محصولات او را قبل از اینکه وارد بازار شوند تست کنند یا هیچ‌گاه وابسته به تحقیقات انجام شده درباره بازار و مشتریان بالقوه نبود.

در عوض ، از طراحانی که دارای زیبایی‌شناسی متوسطی بودند و از متدهای ساده اما تأثیرگذار برای طراحی استفاده می‌کردند مانند جان لستر از شرکت پیکسار و جانی ایو از شرکت اپل دعوت به همکاری کرد. استیو جابز و تیمش تنها به یکدیگر تکیه کردند و همین باور و صمیمیت موجود در این شرکت موجب ایجاد محصولاتی بی‌نظیر مانند iPod و iPhone شد که کاربران به داشتن هر یک از آن‌ها افتخار می‌کردند و پیوسته به دنبال خرید نسخه جدید محصولات شرکت اپل و کارآفرین مشهور استیو جابز بودند.

استیو جابز تفکری شگفت‌انگیز داشت.

اکثر کارآفرینانی که قبل از استیو جابز به موفقیت دست‌ یافته بودند از تفکری قدرتمند و بی‌نظیر بهره‌مند بودند اما استیو جابز را می‌توان یکی از بزرگ‌ترین کارآفرینان تاریخ دانست که با تفکر قدرتمند و ایده‌های نابش جهان ما را برای همیشه دگرگون کرد.

اتیو جابز را می‌توان یک شومن حرفه‌ای دانست. او به خوبی می‌دانست که کاربران نسبت به ایده‌های جدید نگرانند و شاید کمی شک و تردید نیز درباره محصولات تازه داشته باشند؛ بنابراین همیشه قبل از اینکه محصولات بی‌نظیر خود را روانه بازار کند همایش یا برنامه زنده‌ای برگزار می‌کرد تا از این طریق بتواند هم با معرفی تولیدات جدید شرکت اپل مشتریان خود را به هیجان وادارد و هم نکات مبهم و نگرانی‌های موجود را برطرف کند.

او دلیلی برای اثبات این مدعاست که کارآفرینان بزرگ معلمان و مبلغان بزرگی نیز هستند زیرا می‌توان او را سخنرانی حرفه‌ای دانست که به راحتی پیام خود را به کاربران محصولات شرکت اپل و تمام افراد عادی انتقال می‌داد.


یکی از کارهایی که استیو جابز به خوبی انجام می‌داد تحت تأثیر قرار دادن تمام افراد اعم از مثبت و منفی بود. او کارمندان خود را ترغیب می‌کرد تا پروژه‌های شرکت را در زمان مورد نظر تمام کنند حتی اگر این پروژه‌ها سنگین یا غیر ممکن به نظر می‌رسیدند و از طرف دیگر با درگیر شدن با احساسات مشتریان و جلب توجه آن‌ها موجب می‌شد تا مشتری‌های شرکت اپل دنیا را از چشمان او و بر اساس نگرش او نظاره کنند.

او به دیگران اعتبار می‌داد ، برای مشتریان خود و وقت آن‌ها ارزش قائل بود و به همین دلیل هم به موفقیتی بزرگ و بی‌نظیر در دنیای کارآفرینی دست یافت.

استیو جابز حتی در شرایط سخت هم دوام آورد و به پیشرفت ادامه داد.

حتی زمانی که استیو به دلیل ابتلا به سرطان ضعیف و ناتوان شده بود در جلسات هیئت مدیره و کنفرانس‌ها و برنامه‌های معرفی محصولات شرکت اپل شرکت می‌کرد.

اگر عکس یا فیلمی که مربوط به روزهای پایانی زندگی او هست را دیده باشید حتماً می‌دانید که او چقدر ضعیف و ناتوان شده بود اما استیو جابز همیشه می‌گفت زمان ما محدود است ، بنابراین باید برای دنبال کردن شهودات درونی و خواسته‌های خود شجاعت و جسارت داشته باشیم و هر چیزی به غیر از این در مرتبه دوم اهمیت قرار خواهد گرفت.

استیو جابز همیشه برای در آغوش کشیدن شکست آماده بود.

پاز اینکه استیو جابز موفق شد شرکت اپل را به یک کمپانی موفق مولتی میلیون دلاری در جهان تبدیل کنید به دلیل وجود اختلاف بین دیدگاه او و روند اداره شرکت از سوی هیئت مدیره از شرکتی که خود او مؤسس و بنیانگذارش بود اخراج شد. بعد از اخراج شدن استیو جابز شرکت NeXT را که یک شرکت کامپیوتری جدید بود تأسیس کرد که عمده فعالیت‌های این استارتاپ جدید بر توسعه نسل جدید سیستم‌عامل‌ها متمرکز بود و سرانجام نیز نتایج به دست آمده این شرکت در OSX استفاده شد، پس از آن نیز استیو مدیرعامل شرکت پیکسار شد و این شرکت کوچک انیمیشن‌سازی را به غولی جهانی و بسیار معروف در صنعت انیمیشن‌سازی تبدیل کرد.

سرانجام نیز با بازخرید شرکت اپل یک‌بار دیگر توانست کنترل این شرکت بزرگ را به دست بگیرد؛ اما اخراج شدن او از اپل باعث شد بتواند تجارب با ارزش و گران بهایی در شرکت‌های دیگر به دست آورد و بازگشت دوباره او به همراه این تجارب به اپل موجب موفقیت با شکوه این شرکت در سطح جهانی شد.

استیو جابز توانایی فوق‌العاده‌ای در اصلاح روندهای معمولی و روتین داشت.

اگر اپل را به عنوان یک شرکت در نظر بگیریم آن‌ها لزوماً چیز جدیدی اختراع نکردند- در عوض به خوبی از مفاهیم و محصولات موجود در بازار استفاده کرده ، معایب و مشکلات این محصولات را برطرف کردند و با اضافه کردن چند مزیت رقابتی جدید مانند گرافیک بالا به این محصولات توانستند بازار را از آن خود کنند.

به عنوان مثال استیو جابز در ابتدا ایده‌ی تولید اولین سیستم‌عامل بصری را در ذهن داشت که با ترکیب پیشرفت‌های موجود در دنیای تکنولوژی در آن زمان و چشم‌انداز روشن خود سرانجام توانست مک اورجینال را تولید کند. به عقیده استیو جابز هنرمندان خوب کپی می‌کنند ، هنرمندان نامی و بزرگ سرقت؛ بنابراین هیچ‌گاه از سرقت ایده‌های ناب و عالی  واهمه‌ای نداشت.


منبع:4farda

  • geek

“یک بار یکی از دانشجویان دانشگاه هاروارد از من پرسید مؤثرترین مهارت مدیریتی که در زمان مربیگری‌ام در منچستریونایتد داشتم، چه بوده است؟ به او گفتم یک چیز ساده: من اسم همه را می‌دانستم. من حتی نام مسئولان خدماتی، مسئولان زمین چمن و تمام افرادی را که در بخش‌های مختلف فعالیت داشتند، می‌دانستم. این‌که شما آن‌ها را با اسم‌شان صدا بزنید و هر روز مثلاً بگویید «صبح بخیر کلیر یا صبح بخیر رابرت» خیلی مهم است، چون آن‌ها می‌فهمند که برای شما مهم هستند.” (سر الکس فرگوسن؛ این‌جا)

به‌رسمیت شناخته شدن هویت و دریافت احترام جزو ساده‌ترین و حیاتی‌ترین اصول روابط انسانی هستند که هر انسانی نیازمند آن‌ها است. اگر به سیر تحول نظریات مدیریت در طول تاریخ مدیریت مدرن در صد و اندی سال اخیر نگاه کنیم، می‌بینیم که سال‌هاست نظریات تیلور که به انسان‌ها نگاهی هم‌چون ماشین داشت منسوخ شده‌اند؛ انسانی که با داده‌ای به‌نام پول، دست به هر کاری می‌زند. جنبش روابط سازمانی از میانه‌های دهه‌ی ۱۹۳۰ به مدیران سازمان‌ها یادآوری کرد که برای انجام کارها با “انسان” مواجه‌اند؛ انسانی که شخصیتی شایسته‌ی احترام کامل دارد. با ظهر نظریات ره‌بری سازمانی در دهه‌های پس از آن و انباشت تجربیات مدیران برجسته‌ی تاریخ در طول سالیان دراز پس از آن، اهمیت وجودی انسان در اداره‌ی سازمان تا آن‌جا بالا رفت که امروزه از نیروی انسانی نه با عنوان منبع، بلکه با عنوان “سرمایه‌ی انسانی” یاد می‌شود. سازمان‌ها برای توسعه و بقا نیازمند نوآوری هستند و چه کسی جز انسان می‌تواند نوآوری را خلق کند؟

با این حال بسیاری از مدیران سازمان‌ها یک نکته‌ی مهم را فراموش می‌کنند که “هویت انسانی” نه به جایگاه فرد در سازمان وابسته است و نه به میزان دانش و مهارت. هویت انسانی، گوهری وجودی و شایسته‌ی احترام و موهبتی است که از جانب خداوند متعال به همه‌ی انسان‌ها اعطا شده است. با چنین نگاه و تفکری، فرقی نمی‌کند یک مدیر با دربان و آبدارچی در ارتباط است یا با مدیر زیردست یا متخصص نابغه‌اش. یک مدیر و ره‌بر سازمانی بزرگ، همواره با همه‌ی انسان‌ها براساس هویت محترم انسانی‌شان برخورد می‌کند، به‌واسطه‌ی جایگاه سازمانی‌‌اش کسی را تحقیر نمی‌کند. اغلب مدیران آگاهانه دست به چنین رفتاری نمی‌زنند چون به والا بودن ارزش‌های انسانی باور دارند. اما عادت‌های رفتاری و نگاه‌های غلط ما به زندگی و دنیا، باعث می‌شوند که خروجی رفتار ما به‌عنوان مدیر از جنس دیگری باشد. شاید بد نباشد که هر از گاهی از زیردستان و همکاران‌مان بخواهیم تا بدون هیچ هراس و چاپلوسی، واقعیت احساس خود را در مورد ما و رفتارمان به‌عنوان مدیر به ما بگویند.

جالب است که سر الکس فرگوسن ـ بزرگ‌ترین مربی تاریخ فوتبال ـ همین اصل احترام گذاشتن و هویت‌بخشی را بزرگ‌ترین اصل مدیریتی خود دانسته است. به آدم‌ها بدون توجه به جایگاه و نقش‌شان در تیم این حس را بدهید که “مهم هستند”؛ آن‌وقت ببینید که چگونه از جان و دل با بالاتربن استاندارد عمل‌کردی‌شان برای موفقیت تیم می‌کوشند.


منبع:گزاره ها

  • geek

مهمترین عاملی که کارآفرینان موفق را نسبت به خوداشتغالی سوق می‌دهد، نه فقط انگیزه ثروت‌اندوزی، بلکه وجود احساس عمیقی از نارضایتی مثبت و تمایل برای بهترین شدن است. در این میان، هر روز داستانهای زیادی در مورد موفقیت کسب‌وکارها می‌‌بینیم و می‌شنویم. اما این داستانها گویای همه‌ی حقیقت نیست. افراد معمولاً موفقیتهای خود را بازگو می‌کنند، اما هیچ‌گاه نمی‌گویند که چگونه به این مرحله رسیده‌اند. آنها به شما نمی‌گویند که مثلاً پنج سال طول کشید که به سودآوری برسند. اینکه بارها شکست خورده‌اند، و یا اینکه به علت کار زیاد مشکلات جسمی پیدا کرده‌اند.
مراقب باشید فریب این داستانها را نخورید. کارآفرینی به هیچ عنوان آسان نیست. در ادامه، به ۹ حقیقت تلخ در مورد شروع کسب‌وکار اشاره می‌کنیم.
۱-    سال اول درآمد خاصی نخواهید داشت
نباید انتظار داشته باشید که در سال اول فعالیت خود، درآمد چندانی به دست آورید. این وضعیت ممکن است یکی دو سال بعد هم ادامه پیدا کند. اگر تعداد ساعتهایی را که کار کرده‌اید -احتمالاً بدون درآمد- بشمارید، ممکن است خسته شوید و خیلی زود کنار بکشید. بنابراین، اگر پول تنها انگیزه‌ی شما برای کارآفرینی است، تحت هیچ شرایطی کسب‌وکار جدیدی راه نیندازید. البته توجه داشته باشید که سوداوری باید هدف نهایی‌تان باشد، والا دلیلی برای راه‌اندازی یک کسب و کار وجود ندارد.

۲-    احساس تنهایی خواهید کرد
کارآفرینان گاهی اوقات، بخصوص در ابتدای فعالیت خود، احساس تنهایی می‌کنند. این امر به این دلیل رخ می‌دهد که آنها مجبورند بیشتر کار کنند و زمان کمتری را برای معاشرت با دوستان و آشنایان خود خواهند داشت. بنابراین، برقراری روابط اجتماعی اهمیت بسزایی برای سلامت روانی افراد دارد. پس، زمانهایی را که با دیگران صرف می‌کنید، ساعات هدرشده‌ی زندگی خود به حساب نیاورید.

۳-    زمانهای زیادی در آستانه‌ی تسلیم شدن قرار می‌گیرید
کارآفرینی چالش بسیار دشواری است و مواردی پیش می‌آید که احساس می‌کنید باید تسلیم شوید. برخی از طرحهای شما به نتیجه‌ی دلخواه نمی‌رسد. این موارد را شکست تلقی نکنید، از آنها پلی بسازید برای موفقیتهای بعدی. سعی کنید مشاوری داشته باشید که در چنین شرایطی به شما انگیزه بدهد.

۴-    صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید
اطرافیان در مورد کسب‌وکارتان از شما خواهند پرسید. باید صورتتان را با سیلی سرخ نگه دارید. لازم نیست دروغ بگویید، اما می‌توانید به آنها بگویید “کار سخت است، اما در حال پیشرفت هستم”. در ذهن دیگران، تصویر یک مدیر ناموفق را از خود نسازید.

۵-    شبهای زیادی را باید بیدار باشید
شبهای زیادی بیدار خواهید بود و به شرایط کسب‌وکار خود فکر خواهید کرد و نسبت به آن نگران خواهید بود. شرایط کار سخت است، اما اگر خواب کافی نداشته باشید، سخت‌تر هم خواهد بود. پیشنهاد می‌شود فعالیتهایی مانند شنا و یوگا را به طور منظم دنبال کنید.

۶-    موفقیت سایرین در شما هراس ایجاد خواهد کرد
تمام انسانها خود را با دیگران مقایسه می‌کنند. مقایسه هیچ سودی برای شما ندارد، هیچ‌وقت خود را با دیگران مقایسه نکنید. به جای آن، تلاش کنید با رقبای خود روابط قدرتمندی ایجاد کنید و شرکای خوبی برای هم باشید. شراکت و ادغام یکی از بهترین راهها برای رشد کسب‌وکارها است.

۷-    تمام اوقات باید به خود انگیزه بدهید
به تنهایی باید مشوق خود باشید. دیگر رئیسی ندارید که شما را به سمت جلو سوق دهد و برای شما ضرب‌الاجل تعیین کند. سعی کنید افراد مثبت‌اندیش و ناراضیان مثبت را دور خود جمع کنید تا برای ادامه‌ی کار به شما انگیزه دهند.

۸-    پاداش و مرخصی نخواهید داشت
برای کارآفرینان تازه‌کار پاداش، مرخصی، و مراسم انتهای سال وجود نخواهد داشت.

۹-    برای هر کاری آماده باشید
به‌عنوان صاحب یک کسب‌وکار، ابتدا باید آمادگی انجام هر کاری را داشته باشید. حتی ممکن است مجبور شوید کارهایی را انجام دهید که علاقه‌ای به انجام آنها ندارید. مثلاً ممکن است مجبور شوید حسابدار خود باشید. به مرور که کسب‌وکارتان رونق بگیرد، افراد دیگری این کارها را انجام خواهند داد.

  • geek

در گزارش چند روز پیش Mashable  از یکی از انجمن های کارآفرینی استرالیایی، نکاتی مطرح شد که با توجه به نزدیکی نسبی آن ها با ذهنیت جامعه استارتاپی ایران و اهمیت نقش زنان کارآفرین، بر آن شدیم تا این گزارش را در کاریا برای مخاطبین عزیزمان بازتاب دهیم.

چهار کارآفرین جوان استرالیایی، مهم ترین نکات برای رشد استارتاپ ها را با هم در میان گذاشتند.
این خانم ها بریجت لودون  موسس Expert360، گنویو جورج موسس The best day، ویتنی کومور موسس One shift و کت پورکیس  موسس Her fashion box هستند.

پیام آن ها بسیار ساده بود: ”دنیا در حال حاضر پذیرای کارآفرینان جوان تر و آماده تر است، پس خودت را بنداز داخل معرکه.“

با هم چهار نکته از نگاه هر یک از این چهار خانم کارآفرین جوان  را بررسی می کنیم.

۱- زن بودن یک نکته مثبت است.
بریجت لودون می گوید: ” الان موقع خیلی خوبی برای کارآفرین شدن است. واژه کارآفرین قبلا یک کلمه نامناسب محسوب می شد، ولی مردم دارن کم کم درک می کنند که کارآفرین ها قادرن چه ارزش هایی  رو تولید کنند و چه ردپای پررنگی در جامعه از خودشون به جا  بگذارند.
یک کارآفرین زن بودن ، شما رو در اقلیت قرار می دهد، که شما می تونید از این مسئله به عنوان یک نقطه قوت استفاده کنید.“

کارآفرین زن بودن، تجربه منحصر به فردی است. 
او افزود: ”کارآفرینی یعنی هک کردن، منحصر به فرد بودن و پیدا کردن چنگ و قلاب مناسب برای صید کردن مشتریان و مطبوعات. و باور کنید هیچ چیزی خاص تر از نشستن سر میز جلسه تصمیم گیری، وقتی که همه غیر شما آقا باشن، نمی تواند باشد“

بریجت مسلما از این منحصر به فرد بودنش سود برده است. هنگام کار با مجریان کار، او و همکارش  امیلی یو، نیاز به استفاده از تخصص یک متخصص را احساس کردند و Expert360  را راه اندازی کردند. این وبسایت پلتفرمی برای یاری گرفتن بی دردسر از تخصص متخصصین زمینه های مختلف کاریست.
او می گوید: ”الان موقعش رسیده که کارآفرینی را شروع کرد.“ و به این نکته هم اشارهکرد که هیچ کاری مثل کارآفرینی به مذاق قشر جوان خوش نمی آید.

۲- سریع شکست بخور و از اشتباهاتت درس بگیر.
گنویو جورج که موسس سایت خوبی برای ایجاد ارتباط بین صاحب کارها و متقاضیان کار به اسم One shift است،می گوید: ”بهترین حالت اینه که سریع و سبک بال شکست بخوری.“

این مسئله قطعا در مورد گنویو ۲۳ ساله صادق بوده است. کمپانی او سال قبل، ۱۸ میلیون دلار ارزش داشته و در حال حاضر بیش از ۳۱۰ هزار کاربر فعال در استرالیا دارد.

اگر همان اوایل راه شکست بخورید، چیز خیلی زیادی از دست ندادید.
او افزود: ”راه برای من به این همواری ها هم نبوده است.“ او سر یک کلاه برداری هنگام برون سپاری وبسایتش، ۲۵۰۰ دلار را از دست داد. ولی به جای این که این اتفاق او را زمین گیر کند، به او یاد داد تا از اشتباهش درس بگیرد. و الان می داند که قبل از هزینه کردن، ابتدا باید محصولش برایش قابل لمس باشد.
او گفت: ”دیگه اصلا بی گدار به آب نمی زنم.“

گنویو برای کمک به شما، پیشنهاد یافتن یک شریک استراتژیک را داد که بتواند سرمایه گذاری تجاری شما را کنترل کند و به شما در رشد کارتان یاری برساند.

  • geek
با دانستن این موارد راحت تر می‌توانید امور کارتان را در دست بگیرید و بر کارتان مدیریت داشته باشید.
گام اول) برنامه کاری خود را بنویسید: با استفاده از ابزار‌های مختلفی می‌توانید برنامه کاری خود را یادداشت کنید. داشتن یک برنامه کاری خوب به شما دید مناسبی از چگونگی ادامه روند کار خواهد داد.
گام دوم) از آموزش‌ها و مهارت‌های مرتبط با کارتان بهره بگیرید: شما می‌توانید با شرکت در دوره‌های آموزشی مرتبط با کارتان دانش خود را از حوزه کاری تان بالا ببرید. در صورت عدم دسترسی به چنین دوره‌های می‌توانید از تجربیات افرادی که در زمینه حرفه شما فعالیت دارند استفاده کنید.
گام سوم) محل کار خود را تعیین کنید: موقعیت کاری خود را مناسب با نوع مشتریان و قوانین بازار کار انتخاب کنید.
گام چهارم) منابع مالی تان را مشخص کنید: شما از راه‌های مختلف می‌توانید سرمایه مورد نیازتان را برای شروع کار تأمین کنید. با توجه به نوع حرفه ای که قصد ورود به آن را دارید، می‌توانید از وام‌های بانکی، انواع ضمانت نامه‌ها و... استفاده کنید.
گام پنجم) ساختار حقوقی کار خود را مشخص کنید: پیش از ورود به کارتان باید قالب کاری خود را مشخص کنید. برای مثال کار شما می‌تواند در قالب شرکت سهامی یا موسسه باشد. بسته به نوع کارتان باید ساختار حقوقی خود را مشخص کنید.
گام ششم) نام تجاری خود را ثبت کنید: با توجه به قوانین ثبتی کشورتان نامی متناسب با قوانین موجود انتخاب کنید و نسبت به ثبت آن اقدام کنید.
گام هفتم) شماره شناسایی مالیاتی بگیرید: متناسب با نوع کارتان شما باید مالیات پرداخت کنید، برای این امر پس از ثبت شرکتتان باید به اداره مالیاتی شهر خود مراجعه کنید و شماره شناسایی مالیاتی خود را بگیرید.
گام هشتم) برای پرداخت مالیات ثبت نام کنید: پس از دریافت شماره شناسایی نسبت به نحوه پرداخت مالیات خود اقدام کنید.
گام نهم) مجوز‌های شغلی مورد نیازتان را دریافت کنید: لیستی از مجوزهای کاری مربوط به خود را پیدا کنید و نسبت به دریافت مجوزهای مورد نیازتان اقدام کنید.
گام دهم) ساختار کاری خود را بشناسید: قوانین حقوقی مربوط به کارتان را بیاموزید، مشورت با یک وکیل در این زمینه می‌تواند برای شما کارساز باشد.
  • geek