زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

زندگی یک گیک

خاطرات مختصری از علایق یک گیک

پیوندهای روزانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برنامه مورد علاقه» ثبت شده است

بسیاری از افراد در مورد چگونگی رسیدن به موفقیت سردرگم هستند. آنها استعداد رسیدن به آنچه خواهان آن هستند را دارند اما اغلب تلاش خود را بر روی اهداف سطحی مانند شهرت و ثروت متمرکز می‌کنند. در ادامه نکاتی ارائه می‌شود که به شما می‌گویند چگونه می‌توانید در صنعت خود بهترین باشید:

۱- درگیر شوید.
درگیری ذهنی از زمان تصمیم‌گیری در مورد رویایتان آغاز می‌شود. برای دانستن همه چیز در مورد حرفه خود کمک بگیرید، مهارت‌های جدید بیاموزید، استعدادهای نهفته خود را پرورش دهید، بر خودآموزی متمرکز شوید، تحقیق کنید، در دوره‌های آموزشی نام نویسی کنید، به دیگران الهام ببخشید و برای ملاقات با دیگران از مسیر عادی خود خارج شوید. شخص اول متخصص در حرفه خود شوید، در این صورت افراد ابتدا در مورد شما صحبت خواهند کرد.

درگیری‌های ذهنی شدید خود را بیرحمانه دنبال کنید.” – فرانتز کافکا

۲- استثنا باشید.
هر روز بهترین کار خود را انجام دهید و افراد را با بهترین توانایی خود آشنا سازید. افراد موفق به طور هوشمندانه‌ای می‌خواهند در زندگی دیگران تغییر ایجاد کنند و بهترین خدمات را برای حل مشکلات عرضه می‌کنند. هر آنچه انجام می‌دهید باید در بالاترین حد استاندارد باشد.

عذر و بهانه‌ای وجود ندارد – کسی به خستگی، بیماری، مسائل شخصی و یا نرفتن به مرخصی به مدت دو سال در مورد شما اهمیت نمی‌دهد. با آن رو‌به‌رو شوید! ذهن و جسم خود را به بهترین حالت تقویت کنید. هر روز را طوری سپری کنید که انگار آخرین روز شماست.

۳- برای حضور طولانی مدت برنامه‌ریزی کنید.
بردباری و استقامت، شما را در بازی نگاه می‌دارند. استراتژی و اهداف خود را بنویسید و برنامه یک ساله تنظیم کنید. بطور سالانه، هفتگی، ماهانه و روزانه قرار است چه کارهایی انجام دهید. بر سه اولویت روزانه که بیشترین تأثیر را دارند تمرکز کنید.

در حالیکه بر زمان حال متمرکز شده‌اید، برای آینده نیز برنامه‌ریزی کنید. به یاد داشته باشید هیچ کس یک شبه به موفقیت نرسیده است.

۴- خاموش کردن جهان را بیاموزید.
ایمیل‌های غیر ضروری را حذف کنید، رسانه اجتماعی را محدود کنید، از درام‌های خانوادگی دوری کنید و مناسبت‌های اجتماعی را کاهش دهید. برای بهترین بودن باید چیزهای زیادی را فدا کنید. با وجود تمام اختلالات در دنیای امروزی، باید مهارت نادیده گرفتن را یاد بگیرید. اگر برای این کار آمادگی ندارید، حد وسط بودن بهترین دوست شما خواهد بود.

زمانیکه که درگیر کار خود شوید، بقیه دنیا ناپدید می‌شود؛ شما در جریان کاری که دوست دارید بدون در نظر گرفتن مادیات هستید. همین حالا برای کنار گذاشتن چیزهای غیر ضروری در زندگی اقدام کنید.

۵- به خود اعتماد کنید.
اعتماد کردن به خود را بیاموزید. افراد در پند دادن به دیگران برای انجام کارها، انجام ندادن کارها و چگونه زندگی کردن بسیار زیرک هستند. این سریع‌ترین راه به سمت سردرگمی و ناراحتی است. آنچه برایتان خوب است را بدانید، هر چه بیشتر به خود اعتماد کنید آسانتر می‌توانید تصمیم‌ بگیرید و علایق خود را انتخاب کنید.

برای متمرکز شدن، دلایل شروع کار را به یاد آورید. از خود بپرسید: بزرگترین هدفت در زندگی چیست؟ شما بهتر از هر کس می‌دانید که چه چیزی برایتان خوب است! این بدان معنا نیست که عاری از اشتباه خواهید بود. کلید موفقیت، ادامه دادن است – حرکت، انرژی است و حرکت بیشتری را ایجاد می‌کند.

۶- چگونه زندگی کردن را بدانید.
راه‌های بسیاری برای رسیدن به آنچه می‌خواهید وجود دارد. می‌توانید با کار تمام وقت و پاره وقت به اهداف خود برسید. رها کردن شغل برای تمرکز بر کسب‌وکار به طور خودکار موفقیت به وجود نمی‌آورد و به این معنا نیست که تأثیرگذاری بیشتری ایجاد می‌کنید. عمل درست را انتخاب کنید.

“باید قوانین بازی را بیاموزید. در آن صورت بهتر از کس دیگر قادر به بازی هستید.” – آلبرت انیشتین

در این جا ۶ روش برای بهترین بودن در هر حرفه‌ای را مشاهده کردید. به قدم‌هایی که امروز می‌توانید برای بهترین بودن بردارید، تغییراتی که می‌توانید ایجاد کنید، آنچه برای بازبینی استراتژی نیاز دارید، اعتماد کردن به خود، و یا وقت گذراندن بیشتر برای شبکه‌سازی فکر کنید. قلم و کاغذی بردارید و کارهایی که می‌توانید برای ایجاد سالی فوق العاده جذاب انجام دهید را یادداشت کنید.

منبع:پونیشا
  • geek




هر فردی که به عنوان یک برنامه‌نویس شروع به کار می‌کند باید این نکته را در نظر داشته باشد که برنامه‌نویسی چیزی بیش از یک “کد‌نویسی” ساده است. یک برنامه‌نویس لازم است که همیشه به دنبال افزایش دانش خود و کسب مهارت‌های جدید باشد؛ تنها در این صورت است که در حرفه‌ی خود رشد خواهد داشت.

در این زمینه چند نکته را با هم مرور خواهیم کرد:

مانند یک کاربر بیندیشید
به یاد داشته باشید که در ابتدا باید یک کاربر خوب باشید تا بتوانید به یک توسعه‌دهنده نرم‌افزار خوب تبدیل شوید. اگر خود را در جایگاه یک کاربر قرار بدهید، از نیازهای کاربران دیدگاه درستی به دست خواهید آورد و می‌توانید برای رفع موثر این نیازها تا جای ممکن تلاش کنید.

ابزارهای خود را بشناسید
باید بدانید در هنگام کار چه ابزارهایی در دسترس شماست و چه طور می‌توانید از آنها برای حل مشکلات استفاده کنید. چه نوع ویرایشگری بهترین نوع برای حل این مشکل است؟ چگونه کدها را امتحان کنید؟ پیش از نوشتن هر خط از برنامه‌تان، این سوالات و سوالات مشابه را در نظر بگیرید.

کدخوانی
کار شما به عنوان یک برنامه‌نویس نوشتن کدهای خوب است، اما اگر ندانید که یک کد خوب چه ویژگی‌هایی دارد نمی‌توانید این کار را انجام دهید. همچنین توانایی کدخوانی شما را قادر می سازد که به سرعت اشتباهات برنامه‌نویسان دیگر را پیدا کنید. اگر در حال بررسی یک برنامه‌‌ی از پیش نوشته شده باشید این مهارت کمک زیادی به شما خواهد کرد.

سادگی برنامه را حفظ کنید

“اگر نمی‌توانید موضوعی را به زبان ساده توضیح بدهید، یعنی آن را به اندازه کافی درک نکرده‌اید.”  -آلبرت انیشتین

اینکه در تمام طول روز در حال نوشتن کدهای طولانی باشید، شما را به یک برنامه‌نویس خوب تبدیل نمی‌کند، بلکه تنها کدهایتان را بیش‌از‌حد لزوم  پیچیده می‌کند. و درنتیجه فرآیند حل مشکلات، دشوارتر و طولانی‌تر از آنچه انتظار دارید خواهد شد.
به‌طور معمول هنگامی که یک برنامه‌نویس با مشکلی مواجه است، شکستن آن به بخش‌های کوچک‌تر و قابل‌کنترل، مفید خواهد بود؛ زیرا درک موضوع را آسان‌تر خواهد کرد. گام بعدی این است که راه‌حل خود را به کد تبدیل کنید.
نوشتن یک برنامه به زبانی ساده، نباید با سریع و بی‌نظم نوشتن آن اشتباه گرفته شود. شما در هر شرایطی باید با دقت و پایبندی به تمام اصول کار کنید.

دست به عمل بزنید و بدانید که مجاز هستید اشتباه کنید

“علم هیچ ارزشی ندارد مگر اینکه در عمل امتحان شود.” – آنتون چخوف

تمرین کنید. هرچه کدهای بیشتری بنویسید عملکردتان بهتر خواهد شد. در این حالت مرتکب اشتباهات بیشتری خواهید شد، اما این یک نکته‌ی مثبت محسوب می‌شود، زیرا از اشتباهات خود درس خواهید گرفت، بیشتر تمرین خواهید کرد و درنهایت مهارت بیشتری کسب می‌کنید.

زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف رای یاد بگیرید

“زبانی که بر طرز تفکر شما درمورد برنامه‌نویسی تاثیر نمی‌گذارد، ارزش یادگیری ندارد.” – آلن پرلیس

صدها زبان برنامه‌نویسی وجود دارد. یادگیری همه‌ی این زبان‌ها غیر ممکن است، اما هرچه زبان‌های بیشتری یاد بگیرید آگاهی شما درباره‌ فلسفه‌ی زبان‌های برنامه‌نویسی مختلف افزایش خواهد یافت.

هیچ‌وقت دست از یادگیری نکشید
تنها روزی یادگیری را متوقف کنید که دیگر نمی‌خواهید یک برنامه‌نویس باشید. این جمله درمورد تمامی حرفه‌ها صادق است، اما وقتی درباره‌ی برنامه‌نویسی صحبت می‌کنیم، یادگیری مستمر از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. برای اینکه تبدیل به یک برنامه‌نویس بهتر شوید که در بازار کار حرفی برای گفتن دارد، باید همیشه به استقبال یادگیری تکنیک‌های تازه بروید، حتی وقتی تجربه‌ای برابر ۱۵ یا ۲۰ سال را همراه خود دارید.

بنابراین اگر واقعاً به دنبال بهبود مهارت‌های خود در برنامه‌نویسی هستید، هیچگاه دست از کار کردن نکشید. شغلی که در آرزویش هستید را به دست خواهید آورد.


منبع:پونیشا

  • geek

“یک بار یکی از دانشجویان دانشگاه هاروارد از من پرسید مؤثرترین مهارت مدیریتی که در زمان مربیگری‌ام در منچستریونایتد داشتم، چه بوده است؟ به او گفتم یک چیز ساده: من اسم همه را می‌دانستم. من حتی نام مسئولان خدماتی، مسئولان زمین چمن و تمام افرادی را که در بخش‌های مختلف فعالیت داشتند، می‌دانستم. این‌که شما آن‌ها را با اسم‌شان صدا بزنید و هر روز مثلاً بگویید «صبح بخیر کلیر یا صبح بخیر رابرت» خیلی مهم است، چون آن‌ها می‌فهمند که برای شما مهم هستند.” (سر الکس فرگوسن؛ این‌جا)

به‌رسمیت شناخته شدن هویت و دریافت احترام جزو ساده‌ترین و حیاتی‌ترین اصول روابط انسانی هستند که هر انسانی نیازمند آن‌ها است. اگر به سیر تحول نظریات مدیریت در طول تاریخ مدیریت مدرن در صد و اندی سال اخیر نگاه کنیم، می‌بینیم که سال‌هاست نظریات تیلور که به انسان‌ها نگاهی هم‌چون ماشین داشت منسوخ شده‌اند؛ انسانی که با داده‌ای به‌نام پول، دست به هر کاری می‌زند. جنبش روابط سازمانی از میانه‌های دهه‌ی ۱۹۳۰ به مدیران سازمان‌ها یادآوری کرد که برای انجام کارها با “انسان” مواجه‌اند؛ انسانی که شخصیتی شایسته‌ی احترام کامل دارد. با ظهر نظریات ره‌بری سازمانی در دهه‌های پس از آن و انباشت تجربیات مدیران برجسته‌ی تاریخ در طول سالیان دراز پس از آن، اهمیت وجودی انسان در اداره‌ی سازمان تا آن‌جا بالا رفت که امروزه از نیروی انسانی نه با عنوان منبع، بلکه با عنوان “سرمایه‌ی انسانی” یاد می‌شود. سازمان‌ها برای توسعه و بقا نیازمند نوآوری هستند و چه کسی جز انسان می‌تواند نوآوری را خلق کند؟

با این حال بسیاری از مدیران سازمان‌ها یک نکته‌ی مهم را فراموش می‌کنند که “هویت انسانی” نه به جایگاه فرد در سازمان وابسته است و نه به میزان دانش و مهارت. هویت انسانی، گوهری وجودی و شایسته‌ی احترام و موهبتی است که از جانب خداوند متعال به همه‌ی انسان‌ها اعطا شده است. با چنین نگاه و تفکری، فرقی نمی‌کند یک مدیر با دربان و آبدارچی در ارتباط است یا با مدیر زیردست یا متخصص نابغه‌اش. یک مدیر و ره‌بر سازمانی بزرگ، همواره با همه‌ی انسان‌ها براساس هویت محترم انسانی‌شان برخورد می‌کند، به‌واسطه‌ی جایگاه سازمانی‌‌اش کسی را تحقیر نمی‌کند. اغلب مدیران آگاهانه دست به چنین رفتاری نمی‌زنند چون به والا بودن ارزش‌های انسانی باور دارند. اما عادت‌های رفتاری و نگاه‌های غلط ما به زندگی و دنیا، باعث می‌شوند که خروجی رفتار ما به‌عنوان مدیر از جنس دیگری باشد. شاید بد نباشد که هر از گاهی از زیردستان و همکاران‌مان بخواهیم تا بدون هیچ هراس و چاپلوسی، واقعیت احساس خود را در مورد ما و رفتارمان به‌عنوان مدیر به ما بگویند.

جالب است که سر الکس فرگوسن ـ بزرگ‌ترین مربی تاریخ فوتبال ـ همین اصل احترام گذاشتن و هویت‌بخشی را بزرگ‌ترین اصل مدیریتی خود دانسته است. به آدم‌ها بدون توجه به جایگاه و نقش‌شان در تیم این حس را بدهید که “مهم هستند”؛ آن‌وقت ببینید که چگونه از جان و دل با بالاتربن استاندارد عمل‌کردی‌شان برای موفقیت تیم می‌کوشند.


منبع:گزاره ها

  • geek

وقتی به یک مشتری اولین فروش را انجام می دهید، آن مشتری را پیگیری کنید و فروش به وی را ادامه دهید. می توانید با ارسال یک ایمیل “تشکر از خرید” این کار را انجام دهید؛ در ایمیل ارسالی تبلیغات محصولات دیگر خود را که می فروشید نیز بگنجانید. ارسال ایمیل را هر چند ماه یک بار ادامه دهید و دنبال کنید.

 

2. می توانید به مشتریان خود اضافه تر بفروشید. وقتی آنها در صفحه سفارش هستند، به آنها در مورد محصولات مرتبط اضافی که در فهرست فروش قرار دارند، اطلاعات بدهید. فقط کافی است آن را به سفارش اصلی خود اضافه کنند.

 

3. به مشتریان خود بگویید، اگر چهار مشتری به وب سایت شما معرفی کنند، از تخفیف کامل در قیمت خریدشان برخوردار می شوند؛ این کار باعث تبدیل یک فروش به سه فروش می شود.

 

هنگام فروش محصول، به مشتریان خود امتیاز پیوستن به برنامه سهامداران را بدهید. با این برنامه آنها از فروش محصولات شما کمیسیون دریافت می کنند و بدین ترتیب فروش شما چند برابر خواهد شد.

 

5. حق تولید مجدد و چاپ مجدد محصولات خود را بفروشید. این کار می تواند با یک آگهی روی محصول یا همراه آن برای محصولات دیگری که می فروشید، انجام شود. با این کار شما حق تولید دوباره محصول را به فروش می رسانید و برگشت فروش روی محصول نهایی خواهید داشت.

 

6. روی پیشبرد فروش محصول خود کار کنید. محصولتان را با محصولات کسب و کارهای دیگر در قالب یک پکیج ارایه دهید. یک آگهی یا بروشور محصولات دیگر خود را روی بسته یا داخل آن قرار دهید، بدین ترتیب کسب و کارهای دیگر هم برای شما فروش خواهند داشت.

 

7. وقتی کالا را برای ارسال به مشتری آماده می کنید، حتماً یک کوپن خرید برای محصولات وابسته دیگر در بسته بندی قرار دهید؛ این کار باعث می شود آنها برای خرید محصولات بیشتر از شما جذب شوند.

 

8. برای مشتریان خود همراه با محصولی که از شما خریداری کرده اند، کاتالوگی از محصولات اضافه ارسال کنید. این کاتالوگ می تواند شامل ترفیعات، خدمات ویژه، الحاقیه ها و ضمایم و غیره باشد. اگر آنها از خرید خود رضایت داشته باشند، حتماً محصولات اضافه را نیز خریداری خواهند کرد.

 

9. “گواهینامه های هدیه” برای محصولات خود بفروشید. شما از خرید گواهی هدیه فروش خواهید داشت، و آن زمانی است که دریافت کننده گواهی هدیه، منفعت خود را در آن می بیند. آنها همچنین آیتم های دیگری از وب سایت شما خریداری می کنند.

 



10. برای مشتریان خود همراه با بسته محصولی که خریداری کرده اند، محصولات رایگان (اشانتیون) ارسال کنید. لازم است روی هدایا آگهی تبلیغاتی شما چاپ شده باشد. این هدایا می تواند برچسب، کلاه های توپی، تی شرت و غیره باشند. این کار باعث می شود، سایر افراد نیز تبلیغات شما را ببینند و به شما سفارش خرید دهند.

  • geek

برنامه‌های معمولی که ما از آنها استفاده می‌کنیم، چند خط کد دارند؟ کدها چیزهای مهمی هستند، چه کدهای فتوشاپ را در نظر بگیرید و چه کدهای ژنوم انسان.

یک هواپیمای بی‌سرنشین نظامی ۳٫۵ میلیون خط کد دارد، که تقریبا ۳ برابر کدها ژنم یک باکتری است و این به معنی آن است که بشر توانسته یک ماشین نیمه‌خودکار بسازد که ظاهرا پیچیده‌تر از نوعی از حیات طبیعی است.

به یاری نمودار بسیار جالبی که در زیر مشاهده می‌کنید، بدون اینکه دانشی در مورد کدنویسی داشته باشید، می‌توانید آنها را از نظر تعداد خط‌هایشان با هم مقایسه کنید.

بیشتر شدن کدها در یک برنامه، همیشه به معنی پیچیده‌تر شدن و یا بهتر شدن آن نیست، مثلا ویندوز ویستا ۵۰ میلیون خط کد داشت، در صورتی که ویندوز هفت ۴۰ میلیون خط کد دارد.

نمودار زیر بسیار جالب است و با آن می‌توانید تعداد خطوط برنامه‌های بعضی از دست‌ساخته‌های مهم بشر مثل مریخ‌نورد کنجکاوی، تلسکوپ فضایی هابل، هواپیمای F35 یا بویینگ را با نسخه‌های مختلف ویندوز، مک، دبین، مرورگرهای محبوب فایرفاکس و کروم و ژنوم موش، مقایسه کنید.

3021256-inline-800linesofcode52

1pezeshk

مشاهده نمودار در ابعاد بزرگ

  • geek